نظرات کاربران درباره کتاب کتاب قوام

با سلام😄. بسی کتاب خوبی بود و بسی درس آموختیم از حاج‌آقا سیدمهدی قوام که خدایش بیامرزد.. کــلــــی نکته‌ی دلچسب و دلنشین یاد گرفتم از این سید بزرگوار و خیلی خوشحال و خرسندم از خوندن این کتاب مفید^^ همه‌چیز صحیح و خوب؛ فقط یه مسئله‌ای با بعضی خاطره‌ها داشتم: اینکه چرا انقد سربسته‌طور مطرح شده بود! من همش دلم میخواست بدونم چیطو شد که ایطو شد :( که البته نمیشه این رو بعنوان نقد درنظر گرفت، چون من در همین لحظه به این نتیجه رسیدم که شاید اطلاعات کافی از اونچه که رخ داده، در دست نداشتن😅.. و یک نکته‌ی خیلی مهم: جلد کتاب! من نمیگم یه جلد جنگولک‌طور یا نامناسب بذارن، ولی آخه اینم دیگه یه‌جوریه:/ در اصل، عده‌ای جذب اسم و جلد کتاب میشن و با توجه به این چیزا، انتخاب میکنن که چی بخونن؛ و واقعا حیفه همچین کتاب خوبی با این همه نکته‌ی خـوب، بخاطر طرح جلد ضعیف، کمتر دیده بشه.. باشَد که تجدیدنظری بکنند و یه طرح خووب و جذاب برای جلدِ کتاب انتخاب کنن😊. از لحن خودمونی حاج‌آقا، خوشمان آمد😅✌ #پیشنهاد_میشود:) . [ بی‌ربط به همه‌چیز: سخت نگیرید، میگذرد... ]

کتابِ سوم از عضویتِ خوب و جذابِ یک هفته ای در کتابخانه.. . . . "امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است.اما... اما... اما..طوری بگو که قلب گناهکار نشکند!" . . کوچکم برای توصیه کردن، پس خواهش می کنم این کتاب را بخوانید. . 😊👌

کتاب صد و هجدهم برنامه مطالعه از طرح کتابخانه همگانی ، عالی بود این کتاب و بسیار لذت بردم ، خدا رحمتشون کنه

گاهی برای رشد معنوی وبه خود امدن،فقط کافیست چنین زندگی نامه هایی خوانده شود.... پیشنهاد میکنم باهر عقیده واعتقادی که هستید یکبار این کتاب را مطالعه بفرمایید. بسیار تامل برانگیز بود،از خواندنش واقعا لذت بردم🌼

وقتی امشب از شبکه پنج اسم حاج آقا قوام رو شنیدم یه جرقه ای در ذهن ام به سمت این کتاب زد که آره یه زمانی آقا سیّد و دوستان دیگه از این کتاب تعریف کرده بودن و بعد از دیدن ادامه سریال نسبتا قدیمی قصه های تبیان که شخصیت اصلی اون حاج آقا قوام بود با اشتیاق بیشتری کتاب رو تا آخر خوندم :) تنها نکته منفی کتاب این بود که میگفت قوام فلان کار رو انجام داد ولی اینکه چجوری انجام داد رو نمی گفت.

لطفا این سری از کتابا رو رایگان کنید. خداییش الان که بچه ها رو آوردن به خوندن. اینا رو رایگان بگذارید.

«مراجعه به تراجم علمای سلف به منزله مراجعه به کتاب های معتبر اخلاقی است» آیت‌اللّه بـهجـت خواندن این کتاب بالتأکید توصیه می‌شود.

«باید بچشد عذاب تنهایی را ، آنکس که ز عصر خود فرا تر باشد» __________ کم بود اما تاثیرگذار.

خیلی کتاب روان و خوبی بود من مزار شیخ حر عاملی رفته بودم و نمیدونستم چه شخص بزرگیه اقا سید مهدی قوام هم سفارش کردن حتما سر مزار شیخ حر عاملی بریم در صحن انقلاب مشهد دفن هستند. کتاب نخل و نارنج که درباره شیخ مرتضی انصاری هست حتما بخونید و کتاب مردی در تبعید ابدی زندگی ملاصدرای شیرازی عالین🌱🌱

کتابی است که به بیان خاطرات نزدیکان و دوستان از جناب حجت الاسلام سید مهدی قوام می پردازد برای خاطرات خوان ها توصیه می شودو برای انتشارات معروف خیمه است. ______ "ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او نمودیم حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکر (این نعمت) گوید و خواهد (آن نعمت را) کفران کند." آیه 3 سوره انسان. ترجمه و دکتر الهی قمشه ای🌹 سخنان شهید والا مقام جهان آرا: "بچه اگر شهر سقوط کرد دوباره آن را پس میگیریم مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند."⚘ مراقب باشید مراقب باشید مراقب باشید مراقب باشید مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند. "و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمی‌زند؛ و خداوند بزودی شاکران (و استقامت‌کنندگان) را پاداش خواهد داد." آیه ی 144 سوره آل عمران. ترجمه آیت الله مکارم شیرازی🌸

واقعا ممنونم از نویسنده ی این کتاب که همت کردند خاطرات آسید مهدی قوام رو برای شناسوندن به ما جمع آورری کردن که کاری به غایت بزرگ کردن...🙏🙏 عالی بود این کتاب اکثر خاطرات رو پشت پرده ای از اشک خوندم وچقدر گمند بین ما این مردان خدا درحالی که ستاره های درخشان عرش خداوندند... تمام غصه ام اینه که چرا اینقدر زود تموم شد

بسیار دلنشین بود لذت بردم. خدا رحمتشون کنه.

مدتیه هر وقت از حال و احوال علمای ربانی میخوانم و میشنوم و اینکه چطوری گاهی نفس گرمشان در برخی ایجاد تحول میکرد، آنها را با برخی از این آخوندهای گوگولی مگولی اینستاگرامی مثل آقامیری مقایسه میکنم. هم و غم علمای ربانی سوق دادن مردم به سوی خدا بود ولی الان گویا همینکه بتوانی یک سری جوان را دور خودت جمع کنی یک اپشن خفن محسوب میشود. اینکه با شل گرفتن دین کسانی را که میل به تغییر و اصلاح ندارند را دور خودت جمع کنی به چه درد میخورد؟ به نظرم بیشتر به درد اینستاگرام! بخشی از کتاب: شب جمعه بود و آقا مصظفی و چندنفر دیگر از داشهای تهران در "باغ خاله" ی فرحزاد شب نشینی داشتند. از قضا آن شب قوام هم به آن باغ رفته بود. شاگردان قوام میروند سراغ مصطفی و میگویند: یک امشب را مقداری رعایت کن! مصطفی میپرسد: مگر امشب چه خبر است؟ میگویند: آقا سید مهدی قوام آمده مصطفی برمی خیزد و میرود پیش قوام. پیشانی اش را میبوسد و میگوید: ما نوکر سیدها هستیم قوام میگوید: ما میخواهیم مثل شما داش بشویم قانونش چیست؟ مصطفی میگوید: قانونش این است که هرجا نمک خوردی، نمکدان نشکنی. قوام میگوید: خب اینکه در قانون ما هم هست. اما شما حرف میزنی یا عمل میکنی؟ مصطفی نمیداند چه بگوید. قوام ادامه میدهد: شما این همه نمک خدا رو خورده ای، چرا نمکدان میشکنی؟ همین یک جمله کافی بود که مصطفی را زیر و رو کند. آقا مصطفی، گنده لات تهران شد مصطفی دیوونه. از بس که شیفته اهل بیت شد. چراغ هیات محبان الزهرا در محله پاچنار تهران که یادگار مصطفی دیوونه است، هنوز روشن است پ.ن: مصطفی دیوونه پدر محمد دادکان بود

خدا این علمای ساده زیست و اهل معنا را زیاد کند چقدر زنان فاسد رو از منجلاب فساد نجات داد

کتاب کوتاه، گیرا، خوانا و آموزنده بود

عالی

عالی بود

من از این کتاب کوتاه لذت بردم و ب قولی حاج اقا قوام مشتییی بود😊

کتاب خوبی است خواندنش برکت می اورد

عالی بود.خوش بحالشون