نظرات درباره کتاب مسخ و نقد و بررسی خوانندگان | طاقچه
تصویر جلد کتاب مسخ

نظرات کاربران درباره کتاب مسخ

۴٫۰
(۴۷)
علی
در پایان کتاب در مورد تفسیرهای نوع طرز تفکر حاکم بر کتاب و پریمیتیویسم توضیحات و نقدهایی آمده است که خب، هر چند جالب بود خیلی برای مخاطب عامی مثل من قابل درک نبود. به هر حال فارغ از بحث های ادبی و فلسفی سنگین، اگر ساده تر نگاه کنیم، گرگور را شخصیتی مهربان، فداکار و در عین حال ساده لوح می بینیم که تامین آسایش خانواده خود را که در واقع نه پدر و مادرش از کار افتاده هستند و نه خواهرش آنقدر جوان و بی دست و پا که نتوانند در تامین معاش و بهبود اقتصاد خانواده تلاش کنند، تنها هدفش قرار داده است. گرگور خود را مقید به فداکاری می داند، خود را فراموش کرده و همان طور که در متن داستان هست مبلغ اندکی از درامد خود را بر می دارد، وسایلی که در اتاقش دارد حتی مربوط به زمان تحصیلات ابتدایی اوست، تفریحی جز ساخت چیزهای چوبی ندارد، منظم است و مسئولیت پذیر، آپارتمانی بزرگتر از نیاز خانواده اش برایشان فراهم کرده و حتی مستخدم و آشپز هم دارند!؟ او علیرغم انزجاری که از کارش دارد، به خاطر جبران بدهی هایی که پدرش بالا آورده تحمل می کند در حالیکه خانواده اش در راحتی و آرامشی شاید تا حدی اشرافی زندگی می کنند... گرگور خود را فراموش کرده، و برای او شخص گرگور معنا ندارد، بلکه فقط پسر و برادر است، در هیچ جا اشاره ای نمی بینیم که او خواست و آرزویی برای خودش داشته باشد، فقط برای دیگران تلاش می کند حتی قصد دارد که خواهرش را هم به دانشگاه گران قیمت موسیقی بفرستد.... در حالیکه خانواده او از پولهایی که او می آورد حتی پس انداز هم می کنند. این فرد برای شخص خودش در واقع چیزی نیست، حتی یک حشره هم نیست. در نهایت آنگاه که مسخ می شود و دیگر نقش های اصلی خود یعنی پسر و برادر را نمی تواند ایفا کند، به مرور طرد می شود، از یاد می رود و حتی به عنوان مانع و مزاحمی در برابر سعادت خانواده تلقی می گردد که با از میان رفتنش خانواده او به سعادت و آرامش می رسند. داستان مسخ، حرف های بسیاری دارد و این واقعیت تلخ و کشنده که اگر نقش فرد تنهادر تعامل و در ارتباط با دیگران تعریف شود و هویتی برای خود خودش نداشته باشد بنابراین مسخ شده است
Sam Ghobadi
بسیار زیبا گفتید ولی من به برای من قسمت اخرش خیلی واقعی بود که همه ی انها بعد از مردن گرگور شاید اول غمگین شدن ولی زندگی براشون دوباره معنا پیدا کرد مثل یک ادم فلج که خانوادش شاید دعا میکنند که زنده بمونه ولی با زنده مندنش فقط دیگران رو هم مثل خودش اسیر می کنه
Taha
علی آقا اگه تلگرام دارین لطفا بیزحمت به پیویم بیاین و خودتونو معرفی کنید یه اکیپ کتابخوانی داریم امیدوارم قبول کنید کاربرایی که به نظرم مناسبن رو به اکیپ معرفی میکنم ۰۹۰۵۶۱۵۹۱۳۰ لطفا فقط تلگرام(حتی تماس🚫) تشکر
m
نقد عالی👌
Blackcrow
چه بی خردانه عده ای تهی مغز به خودشون اجازه میدن درباره کافکا و مسخش اینطوری نظر بدن
کاربر ۵۳۴۷۵۴
چه بی خردانه یه دونه کتاب خوندی و جوگیر شدی کافکا هم یه بشری بوده مثل بقیه مگه زوره شاید یکی خوشش نیاد
محمد جواد
از آدم ها بت نسازید نظر اون مردم هم می‌تونه حتی از اصل کتاب ارزشمند تر باشه البته اگه واقعا نظر مفید باشه نه توهین...
afsoo0n
مسخ می تونه واسه همه ما اتفاق بیوفته، غم انگیز ترین بخش به نظر من صحنه نواختن موسیقی خواهرش و بر خورد بین اونها بود.
معین مشکات (فانوس)
گرگور می‌توانست به جانوری مسخ شود که چهرهٔ چندش‌آوری نداشته و قابل‌ تحمل باشد. اما مسخ به حشرهٔ چندش‌آور در عین رقیق شدن احساسات درونی می‌تواند به این معنا باشد که فرهنگ بدویانه و اسطوره‌ای، ظاهری ناپذیرفتنی دارد و در عین حال، باطنی که دوای پاره‌ای دردهای بشر روزگار آنجاست.
دردانه
من ک خیلی خوشم اومد.جالب بود .کافکا انگار یه نوع غریبانه مینویسه
sadaf
مسخ،از متفاوت ترین آثارجناب کافکاس.چه کسی میدونه در پی متن های کافکا،باوجود واژه های ساده وروان،اما با وسواس انتخاب شده، چه اوهام و اندیشه هایی وجود داره؟خواننده معمولیی مثل من،تنها درد عجیب و پوچی محض زندگی و بی عدالتی رو درک میکنه...اینکه تنها تازمانی اعتبار داری که مفید باشی و وقتی اوضاع عوض شد،ارزشتو از دست میدی وطرد میشی وباید تو ننگ آورترین وضع ممکن،بمیری! این کتاب از بهترین کتابهایی بود که خوندم :)
soroor
ولادیمیر ناباکوف(منتقد روسی):"رسا ترین تعریفی که میتوانیم از هنر به دست دهیم این است:زیبایی به اضافه دریغ.هر جا زیبایی هست دریغ هم هست .به این دلیل ساده که زیبایی محکوم به فناست:زیبایی همیشه میمیرد. وقتی ماده بمیرد، رفتار هم میمیرد ،وقتی فرد بمیرد ، جهان میمیرد . اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیال پردازی حشره شناسانه بداند،به او تبریک می‌گویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است ".
آرمین
ممنون برای نظرتون🤌
i._.shayan
این کتاب رو به پیشنهاد دوست خوبم نسیم خانوم خوندم و باید بگم واقعا ازت ممنونم که این کتاب زیبا رو معرفی کردی چون کتاب واقعا خاصی بود و باعث میشد به خودت و زندگیت فکر کنی این کتاب به عنوان یک رمان کوتاه من رو یاد پیرمرد و دریا انداخت چون هر دو کوتاه پر از معنا و تفکر و صد دلبته تمام داستان تنها در یک نقطه رخ میده که توی پیرمرد ، دریا بود و توی این کتاب یک اتاق متن نوشته طوری بود که خود فرد هم تصورش از اون دنیا قهوه ای یا سیاه و سفید هست مفهوم قوی و پایان بندی فوق العاده جزو نقاط قوت این داستان. بنظر من این از اون داستاناست که هرکسی میتونه برداشت شخصیش رو داشته باشه و از نظر من نکته اصلی داستان این بود که تا هر وقت برای افراد مفید باشی تحمل میشی وقتی هر روز بشون لطف کنی براشون تبدیل به عادت میشه و جوری رفتار میکنن که انگار وظیفت بوده و خوب به قول خود کتاب بقیه هم زندگی دارن ولی تو نه تو باید زندگیت رو میریختی پای اونا... موقع خوندن خودتون رو جای شخصیت اصلی میزارین و با خودتون فک میکنین اگه من بودم چی ؟ من تا کی تحمل می شدم؟...
نون یه میم الف
با در نظر گرفتن اینکه این اثر ممکنه عامه پسند نباشه اما به نوبه ی خودش کتاب کم نظیریه
Nasim
یک ماه پیش تصمیم به خوندن مسخ گرفتم ، چون در جمعی با تعجب از من پرسیدند مسخ رو نخوندی؟؟؟ ولی متاسفانه طاقچه این کتاب رو نداشت! من از نوار کتاب صوتی رو گرفتم و گوش کردم. تبدیل یک انسان به حشره ای ناشناخته! برام عجیب بود و فکر کردم اصلا برام جالب نیست و خیلی داره تخیلی میشه، ولی احساسم فقط چند دقیقه طول کشید و تا آخرین دقیقه میخکوب مسخ شدم! مسخ از نظر من یک نقد مشخص نداره و یک خط مستقیم رو طی نمی کنه، میتونی خودت رو در جسم حشره فرو ببری و به دست فراموشی سپرده بشی، میتونی تصور بودن انسان حشره نمایی در کنارت رو داشته باشی که به اجبار طبیعت باید کنارش بذاری ، و یا تصور واقعی مسخ شدن رو احساس کنی وقتی خودت میخوای از هنجارهای اجتماع فرار کنی! بعد از تمام شدن تمام ذهنم و احساسم سکوت کرد ، مسخ برام بسیار جذاب و دوست داشتی بود. لذت خوندمش رو از دست ندید.
ائمه
سلام حشره شدن استعاره از یک بیماری صعب العلاج است نان آور خانه(پسر خانواده) که تمام زندگی اش را صرف تامین معاش خانواده کرده است به ناگاه بیمار میشود مانند یک بیماری که عقلش زایل شده است مایه شرمشاری است که دیگران او را ببینند و به سان فردی که از ضعف از نظافت خود عاجز است و متعفن گشته دور بقیه خانواده نگهداری میشود میشود حالا نان آور خانواده به سرباری متعفن که باعث شرمساریست بدل شده
Abbas A
من نمونه کتابو قبلنا گرفتم اولاشو خوندم و همونطور که شما گفتین تبدیل شدن انسان به حشره واسم جالب نیومد پیش خودم گفتم زیاد جالب به نظر نمیرسه ولی الان که نظراتو میخونم واجب شد که بگیرمش فعلا "کوری" دارم میخونم کتاب بعدی قطعا مسخ شروع میکنم ☺
Nasim
خواهش میکنم
Saeid Ghorbani
از ابتدا تا انتهای کتاب شما هیجان ، استرس و غم رو تجربه می‌کنید. خیلی داستان خوبی بود بدون ذره ای اضافه گویی و میتونید برداشت خوبی از این داستان داشته باشید ، خیلی مفید بود
کاربر 5042398
اصلا توصیه نمیکنم که این کتاب رو بخونید به نظرم کتاب خوبی نبود.
E
کتاب مسخ تا مدتها بعد حس میکنم توی روابط و کارهام و طرز فکرم باقی بمونه و خودمو جای شخصیت های مختلفش قرار میدم... در نگاه اول شاید داستان دارکی داشته باشه ولی انگار یه مسیری رو باز میکنه برای درک تاریکی های ذهن خود آدم...این تجربیات برام لذت بخش بود
terifeh dashti
من انتظار بیشتری از کل نوشتار کتاب داشتم.به توصیه ی اقای یالوم این کتاب رو شروع کردم.در نهایت هم طبق معمول مطالعاتم حس همزادپنداریم تا چند روز در جریان بود.😊
hadis
کتاب خوبی بود من نسخه چاپی اش رو خوندم اینطور اثرات مخاطب خاص خودش داره
مسعود
این ترجمه خیلی بهتر از ترجمه آقای صادق هدایته، خیلی روانتر است و صحنه ها قابل تصور، تصویر شده و لغات مناسبتری دارد. خود داستان هم در نوع خودش جالب بود، کمی حس ترس داره، یه جاهایی به فکر فرو میری، و در آخر دلت میسوزه.... خلاصه چون کوتاهه برا مطالعه خوبه ولی به نظر من نقد آخرش خیلی جالب نبود، شایدم سواد من قد نداد، خیلی پیچونده بود و به نظر میرسه منتقد آلمانی به نوعی عقاید خودشو منطبق کرده با داستان... نویسنده هم نیست از خودش دفاع کنه، هرچی دوست داشته گفته.... موفق باشید
Sam Ghobadi
به نظر من این ادم قبل از اینکه به حشره تبدیل بشه مسخ شده بود چون انسانی که از خواسته هایش برای رفاه دیگران بگزره انسان نیست حشرست مثل وقتی که چیزی را بخواهی ولی منتظر باشی دیگران به تو پیشنهاد بدهند
بیتا
I'm speechless((=
psychosocial
یک کتاب شاهکار که ارزش بیش از یک بار خوندن رو داره داستان به حدی گیرا هست که تمام مدتی که مشغول مطالعه نبودم ذهنم مشغول کتاب و اتفاقاتی بود که برای گره گور افتاده بود و البته در نهایت نباید از ترجمه خوب و روان صادق هدایت بگذریم که به تصویر سازی ذهنی و درک بهتر و بیشتر داستان کمک زیادی کرده
مریم
اثری متفاوت وزیبا
کاربر ۲۴۱۵۴۸۱
لطفا درموردش بیشتر توضیح بدید

حجم

۱۰۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

حجم

۱۰۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۳۴ صفحه

قیمت:
۳۱,۰۰۰
۱۵,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد