نظرات کاربران درباره کتاب پاتوق ها

این کتاب بیشتر مثل روزمرگی یک خانم مجرد میمونه. از احساساتش، روابطش با همکارانش، دوستانش، والدینش… من کتاب رو دوست داشتم. حجم کمی هم داره. به نظرم قلم نویسنده زیباست. ترجمه هم خوبه. اما قیمتش بالاست.

کتاب روزمره های یک خانم مجرد بود اگرچه روان بود و ساده از خودم می پرسم خواندن با نخواندنش فرقی داشت؟!!

. این کتاب شامل داستان‌های کوتاه پیوسته‌ای است که بر حسب تم فضایی احساسات و افکار یک استاد دانشگاه خانم رو روایت میکنه. این فرد که روابط محدود و زندگی بر سامانی داره در هر بخش کتاب قسمتی از افکار خودش رو نسبت به محیطی که توش قرار داره رو شرح میده. کتاب اوج و حضیض خاصی نداره و صرفا با هر داستان خواننده بیشتر و بیشتر با درونیات شخصیت اول احساس نزدیکی میکنه. با پیش رفتن هر داستان یک وجه از پازل زندگی شخصیت اول واضح‌تر میشه و منطقش نسبت به کار روابط عاشقانه و خانوادگی‌ش ملموس تر. . کتاب میتونه یک تحلیل کامل و موجز از یک زندگی در دنیای مدرن باشه. زندگیی که اونقدر که ادعا میشه شلوغ نیست اتفاقا به شدت دچار انزوا و روزمرگی‌ست. این روزمرگی در هر موقیعتی انگار که بخشی از ذات زیستن باشه همراه با شخصیت اول هست و حتی وقتی میخواد به به روش های مختلف از زیرش در بره و شونه خالی کنه تو افکار و احساستش ملموسه. از طرفی کتاب تحلیل خوبی از تاثییرات خانواده بر روان ارائه میکنه. تاثییرات روابط شخصیت اول با مادر و پدرش در زندگی شخصی اش به خوبی به نمایش گذاشته شده و به طور ملموسی توصیف شده. . لحن زنانه و پیوند خاص کتاب با زندگی معمولی همچنین فضاسازی قوی کتاب شبیه کارهای آنا گاوالدا ست. کسانی که از خوندن مجموعه داستان‌های آنا گاوالدا مثل "کاش کسی جایی منتظرم باشد" یا "پس پرده" یا حتی کتاب‌های بلندتر او مانند "ماتیلد" لذت برده‌اند؛ احتمالا از مطالعه این کتاب هم لذت خواهند برد. . کتاب رو به افراد علاقه‌مند به داستان کوتاه و کم‌حجم یا داستان‌های زن‌محور و تقریبا روزمره لذت میبرند توصیه میکنم. . کتاب رو به کسانی که نیاز به کشش رمان‌گونه برای مطالعه دارند، نمیتوانند با ادبیات زنانه ارتباط برقرار کنند یا میخوان با مطالعه از زندگی روزمره فاصله بگیرند توصیه نمیکنم. #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳

خیلی لطیف و زیبا و عمیق نشون دادن تنهایی یه خانم تنهایی درد بی درمان عصر جدید

این کتاب روزمره‌های یک زن مجرد در دهه‌ی چهارم زندگیشه. زنی که تنهاست، در یک شهر و محله‌ی خلوت و دور از مادرش زندگی میکنه. کنار غصه‌ها و مشکلات زندگیش، نگران وضعیت مادرش هم هست. مادری ‌که سنی ازش گذشته و کلکسیونی از بیماری‌های مختلف داره. این زن غرق در روزمرگی‌هاش شده، زندگیش هیچ هیجانی نداره و از این وضعیت خسته شده. به زندگی دوستاش حسادت میکنه و در مقابل دوستاش هم به زندگی اون حسادت میکنن. کتاب حجم کم و ترجمه‌ی روانی داره. میشه دو، سه روزه خوندش. من قبلا یه کتاب از این نویسنده خوندم، چون از اون خوشم اومد تصمیم گرفتم تا یه کتاب دیگه هم ازش بخونم. ولی از اینکه این کتاب رو انتخاب کردم، پشیمونم. این کتاب رو به هیچ‌وجه به هیچ‌کس پیشنهاد نمی‌کنم. به نظرم اگه کسی تصمیم گرفت تا این کتاب رو بخونه باید در شرایط روحی و ذهنی خوبی باشه. #چالش_کتابخوانی_۱۴۰۳

عالی بود انگار به یک سفررفتم که تامدتها توذهنم میمونه

با شناختی که از خودم دارم اگر قرار باشه در چهل سالگی کتاب بنویسم همچین چیزی میشه. درخشان!

رمان جالبی بود و ارزش خوندن داشت

خوندن این کتاب خیلی زیاد برای من دلنشین بود انگار داستان و روزمرگی ها و حس حال خودم توی آینده رو میخوندم ... در کل کتاب قشنگی بود

هر چیزی که برملا می‌شد، ویرانگر بود. با این حال و اگرچه زندگی‌ام جلو چشمم از هم پاشیده می‌شد، حس کردم انگار سرانجام تا سطح آب بالا آمده‌ام و دارم‌ نفس‌ می‌کشم. ص۳۱