نظرات کاربران درباره کتاب مردی به نام اوه

یک رمان عالی از خاطرات یک مرد 59 ساله ساکن دریک محله. درواقع زندگی عجیب وپرخاطره کسیه که بعداز درقبر گذاشتن تنها فردی که اورا درک می کرد ،نمرد ولی دیگر نخواست زندگی کند... بعضی قسمتها غم انگیز بود. متن وترجمه روان وخوانابود طوری که خواننده روباخودش همراه می کردوتو کامل می تونستی شرایط رو درک کنی. همچنین استعداد فیلمنامه شدن روهم داشت.

اگر این کتاب رو خیلی دوست داشتید سریال افتر لایف رو از دست ندید حتما براتون لذت بخش خواهد بود اگر به تازگی افتر لایفو ندیده بودم خیلی از اوه خوشم میومد ولی انقدر اون سریال به این کتاب شبیهه که هیچ جذابیتی برام نداشت توی دنیا دیگه به هیچی اعتماد نیس هر اثری اسکی از یه کتاب یا فیلم دیگه اس :/

من این کتاب رو خیلی دوست دارم واقعا پیشنهاد میکنم بخونید. داستانش یه جور قشنگی به آدم میچسبه و حس خیلی خوبی داره.

مردی به نام اوه! این رمان رو به شخصه خیلی دوست داشتم، فضای آرام و دلنشینی داره و من شب ها قبل خواب، صبح ها همراه صبحانه و عصر ها با چای و بیسکوییت این کتاب میخوندم و واقعابرام لذت بخش بود! داستان مرد سویدی پنجاه و نه ساله ای به اسم اوه است که همسرش سونیا رو چند سال قبل از دست داده و تنها در محله ای زندگی میکنه.اخیرا او را بازنشست کرده اند و او هر روز یک روند روتین رو طی میکنه.اوه ادم قانونمند و اصولی هست و خب اخلاقش چندان خوب نیست بطوری که همسایه هایش و بقیه مردم اون رو تلخ توصیف میکرن.امادر واقع این سرسختی و کمی تندخویی اوه به دلیل سرگذشت سختی بود که در دوران کودکی و جوانی داشت. اوه همسرش سونیا رو خیلی دوست داشت و درواقع زندگیش قبل از سونیا و بعد از مرگ او برای اوه شور و هیجان خاصی نداشت اما سونیا نور زندگی اوه بود.سونیا با اوه تفاوت های زیادی داشت و شاید همین باعث این بود که هردو عاشقانه هم رو دوست داشتند!بعد از مرگ سونیا، اخلاق اوه حتی از قبل بدتر شده بود.مردی سویدی به اسم پاتریک و همسر ایرانیش به اسم پروانه به همراه دو دخترشان به محله اوه نقل مکان کرده اند.پروانه که در کتاب کاملا خصوصیات سمج طور و مهربانانه ما ایرانی ها رو به تصویر کشیده،ارتباط خوبی با اوه برقرار میکند و اوه تحت تاثیر پروانه عوض میشود! کم کم ادمی میشه که به همه کمک میکنه و اخلاق بهتری پیدا میکنه بطوری که اخرسر بچه های پاتریک و پروانه او را بابابزرگ صدا میکنن!اوه اخلاق خوبی نداشت ولی قلبی مهربان داشت و کم کم ارتباطش با همه همسایه ها خوب شد.داستان هم اتفاقات حال را روایت میکند و هم فلش بک میزند به زمانی که سونیا زنده بود و روابط سونیا و اوه با یکی از زوج های دیگه محله به اسم انیتا و رونه رو روایت میکنه.اخر کتاب رو خیلی دوست داشتم و شیرین ترین بخش کتاب بود بنظرم.اوه انقدر عوض میشود که سیصدنفر برای خاکسپاریش میان!همه ما ادمی رو در اطرافمون میشناسیم که دقیقا مانند اوه است اخلاق نچندان خوب و ادمی به شدت قانونمند و پایبند به اصول ولی با قلبی مهربان که همیشه سعی میکنه به اطرافیان کمک کنه.ترجمه هم خوب بود.خیلی خوشحال شدم که شخصیت اصلی که تو این کتاب روی اوه تاثیر گذاشت یک ایرانی بود!به برخی چیز های ایرانی هم از جمله برنج زعفرانی تو کتاب اشاره شده و حس خوبی رو به ماها که ایرانیم میده.نکته جالب اینکه دلیل احاطه بکمن نویسنده کتاب به فرهنگ ایران اینه که همسر خودش ایرانیه! درکل کتاب خیلی خوبی بود و امیدوارم با خوندنش کمی از دنیای پرهیاهو اطراف دور بشید و لذت ببرید :)

هرچند هنوز کتاب رو کاملا نخوندم ولی اونقدر بهش مشتاقم که فکر می کنم باید چندین بار بخونمش چون زیادی قشنگه اونقدردرفضای داستان هاش وشخصیت هاش خود بخود غرق میشم گه انگار دارم با اونها زندگی میکنم بعضی قصه ها ش خنده دارو بعضی دیگش بصورت عجیب وواقعی غم انگیز ودردناک هست

بنظر من عالی بود این کتاب و شخصیت اوه خیلی منو به چالش کشید خیلی جاها با اوه همزاد پنداری کردم خیلی جاها گریه کردم و...

داستانی برای گذراندن عصر دلپذیر با یک چایی در کنار..متن روان و فضاسازیها عالی..طوری که خودت را دقیقا توی اون فضا حس میکنی..داستانی جذاب در عین حال ارام که شاخصه های انسانی را در حد اعلا دارد و از معدود داستانهایی که برخلاف داستانهای این دوره زمانه خواننده را دچار خشم یا استرس نمیکند..یاد داستانها و زندگی ها و دوستی های قدیم می افتی.

من نسخه صوتی کتاب رو گوش دادم و واقعا از شخصیت پردازی و توصیف لحظات و اتفاقات لذت بردم.. ماجرای کتاب از اون جایی شروع میشه که اوه که یه پیرمرد عبوس و بدخلق به خاطر مرگ همسرش به دنبال یه راه برای خودکشی میگرده... اما خب هربار با شکست مواجهه میشه و در این زمان با همسایه جدیدیش که یه خانم ایرانی به اسم پروانس آشنا میشه. رویارویی این دو شخصیت که دیدگاه ها و روحیات متفاوتی دارن کتاب و جذاب تر کرده و کلا کتاب ماجرای حال اوه و گذشتش و ماجرای آشنایی با همسرشو به طرز شیرینی بیان میکنه.. اگه از این کتاب خوشتون اومد پیشنهاد میکنم کتاب های شهر خرس، مردم مشوش، و هر روز راه خانه دورتر و دور تر می شود و بریت ماری آنجا بود هم بخونید..

کتابش خیلی قشنگه من خیلی از کتابای فردریک بکمن خوشم میاد فیلمشم عالیه

خواندن تفکرات و خاطرات این پیرمرد خوش قلب برای من خیلی شیرین بود البته به نظر یکم ایرانی ها در این کتاب فضول نشون داده شده اند

آخه من تلاش کردم کتاب خوشم بیاد خیلی چرته اوه شیلنگ.... بنده دگر حرفی ندارم........ پوچ........

کتاب فوق العاده ای بود من کتاب رو به صورت چاپی هم قبلا خونده بودم با ترجمه محمد جواد نعمتی و اون ترجمه خیلی بهتر از این ترجمه بود روزنامه اشپیگل یکی از معتبر ترین نشریات دنیا گفته هر کس از این کتاب خوشش نیاد بهتر است هیچ کتابی نخواند و و داستان کتاب آدم رو مست میکنه و به شخصه من رو غرق در کتاب کرد حتمااا بخوانید

مردی به نام‌ اوه داشتنم آرزوست

شخصیت اوه رو بسیار دوست داشتم

عالی بود همه میپسندن جالب و جذاب بود

داستان به کندی و پر تکرار پیش میرود و تقریبا حوصله سر بر اما قطعاً ارزش یکبار خواندن رو هر کتابی دارد

داستان عالی یه طرف هم ذات پنداری با شخصیت ایرانی داستان یه طرف... جزء معدود کتابایی بود که آخرش داشت اشکمو درمیاورد(: حتما دوباره میخونمش

کتاب خیلی خوبیه ولی به مقدار ترجمه برای خودم خسته کننده بود بیشتر از این که درگیر داستان باسم درگیر ترجمه بودم. بخاطر همین یه مقدار اون جذابیت کم رنگ میشد. در کل کتاب خوبیه

باید تا آخرش بخوونی و نظر بدی، هر چی پیش میری، شخصیت اوه برات جذاب تر میشه

بسیا بسیار رمان جذابیه که وقتی شروع به خوندن می‌کنین نمیتونید از اون دست بکشید. من نسخه چاپیش رو خوندم فیلمش رو هم میخوام ببینم