نظرات کاربران درباره کتاب مردی به نام اوه

بسیار زیبا و عالی.

واقعا #دوستداشنتی.. 💛

از شخصیت داستان خوشتون میاد و از داستان لذت میبری ☺

من اواسط نسخه ی چاپیشم😃 خیلی خوبع

دوستش داشتم. ترجمه میشد بهتر باشه

فردیک بکمن عالیه و برای ما ک هم زبان نیستیم نقش مترجم غیر قابل انکاره.... بقیه اثارش هم عالیه... فیلمش هم بسیار تحریف شده است اما اگر کتابو خونده باشید تو لحظه اشک میریزید

من تو فیدیبو رایگان گرفتم و خوندمش خیلی خوب بود

چقدر خوبه این کتاب....چه پایان قشنگی.. پایان تلخ و شیرین...خیلی دوسش داشتم

در عینه سادگی کتاب دلنشین و خوش اوازی بود شاید اوایلش کمی خسته کننده باشه ولی بعد انقدر خوب بود ک میتونستی گفته های نویسنده رو تو ذهنت نقاشی کنی:):):):):)

کسایی که کتاب رو خوندن، پیشنهاد میکنم فیلمی که به همین نام و از روی کتاب ساخته شده رو نبینن.. به نظرم فیلمش درنیومده و تصویرهای ذهنی ای که من از داستان کتاب تو ذهنم ساخته بودم زیباتر بود .. علاوه بر این نکات مهمی تو کتاب بود که تو فیلم اشاره ای بهش نشده بود

خیلی فانتزی و نوستالژیک بود. در نوع خودش یک رمان جدید به حساب می آید.

اوه یه پیرمرد غرغرو،خسیس و به شدت مقرراتی. که اول کتاب بنظر میرسه دائم باعث آزار دیگرانه. هرچقدر کتاب پیش میره و شخصیت اوه بیشتر نمایان میشه و گذشته ش و عشق بی نهایت و خالصانش نسبت به همسرش نشون داده میشه، دیدگاه نسبت بهش تغییر میکنه. یه پیرمرد خیلی جذاب، فداکار و عاشق که اصول و مقررات خاص خودشو داره و احساساتش رو بیان نمیکنه.مردی که سال ها بی نهایت عاشق همسرش بوده و الان که اونو از دست داده، به خودکشی فکر میکنه. توی کتاب اتفاق خیلی خاص و هیجان انگیزی نمیفته، شاید حتی روند نسبتا یکنواختی هم داشته باشه، اما شخصیت اوه و البته سونیا بی اندازه جذاب و دوست داشتنیه و تا آخر کتاب آدمو نگه میداره. برای من کتاب خیلی دلنشین و لذت بخشی بود.

کتاب خوبیه فکر کنم باید نسخه چاپیش هم تهیه کنم

در صفحات ابتدایی کتاب، اوه برای من آدمی دور، ناآشنا، غبرقابل درک، سخت‌گیر و خشک بود که نمی توانستم باهاش ارتباط قرار کنم اما از یه جایی به بعد لحظه به لحظه اوه رو نزدیکتر یافتم تا جایی که به این نتیجه رسیدم همه ما اوه‌ای در وجود خودمان داریم اوه پیرمردی با ظاهر خشک و قاطع که در مواجه اول حس میکنی با یک ربات در ارتباطی اما وقتی میشناسیش دلت میخواد در آغوشش بگیری!:) اوه مصداق بارز جمله ی معروف "آدم ها رو باید از کارهاشون شناخت نه حرفاشون" بود. مردی که عاشق همسرش بود، به اینکه حق باید به حق دار برسه سرسختانه پایبند بود، شاید کلی غرغر کنه که آدما خیلی بی عرضه شدن ولی با تمام وجود بهشون کمک میکنه، شاید بگه از گربه‌ها متنفره اما از اونا در مقابل خرفت های موطلایی و سگ‌هاشون محافظت میکنه و هفته ها تو خونش ازشون مراقبت میکنه، شاید انقد خسیس باشه که نذاره رادیتور‌های خونه روشن بشه ولی انقد دست و دلبازه که گرون‌ترین آی‌پد رو فقط واسه خوشحالی یه دختر بچه بخره و ... اوه رنگی ترین آدمیه که میشه شناخت که بازمانده مردای اهل عمله:) و سیری که داستان ما رو از ظاهر اوه به باطنش میبره فقط نشون از مهارت فوق العاده نویسنده داره

من نسخه چاپی خوندم ...اما درکل کتاب خیلی روان و خوش خوانی...بنظرم دورو بر هر کدوم از ما یک اووه هست که به یه همسایه خوب نیاز داره😉🤓

[نظر روی ترجمه‌ی اسدالله حقانی نوشته شده] . . ••نظر من: 🥀از اون کتاب‌هایی نیست که خواننده‌اش رو با مسائل فلسفی و مفاهیم عمیق فکری رو به رو کنه. کتابی هم نیست که پر از هیجان باشه و نفستون رو توی سینه حبس کنه. حتی اونقدر هم طنز نیست که یه لبخند بزرگ روی لبتون بیاره. . 🥀 با این وجود، ممکنه وقتی از سر کار برگشتید و احتیاج به تمدد اعصاب دارید، یه فنجون قهوه برای خودتون بریزید و روی کاناپه لم بدید و این کتابو بخونید. یه داستان روون و بی فراز و فرود، که ممکنه شما رو از زندگی روزمره دور کنه. البته اگر دقت کنید، شاید بتونید چیزهایی برای یاد گرفتن هم توی این کتاب پیدا کنید. . 🥀 مهم‌ترین چیزی که درباره‌ی این کتاب توجهم رو جلب کرد، سیر «قوس شخصیت» (Character Arc) بود. اگر قرار بود اوه در طول داستان به یه آدم خیلییی مهربون و باگذشت تبدیل بشه، قطعا حالت واقع گرایی‌اش رو از دست می‌داد. تغییراتی که اوه در طول داستان می کنه کوچیک، ظریف، و حساب شده اند. در کل یه خورده بیشتر از چیزی که لایقش بوده معروف شده. ولی، از حق نگذریم، جالب هم هست. . [برای خوندن ریویوهای بیشتر می‌تونید به پیج Mahshid.Mirzayian مراجعه کنید ;) ]

در یک کلام: عالی داستان جالب و پایان کاملا مناسب، سبک نویسندگی نویسنده هم عالی بود، آدم از خوندن این جور کتاب ها احساس آرامش و لذت میکنه، کاش این مدل کتاب ها بیشتر نوشته بشه

تا حالا چندبار فیلمش رو دیدیم و چند بار هم کتابش رو خوندم مردی به نام اوه: اوه تقریبا۵۹سالشه و یه فرد فوق العاده بی اعصاب و خشنه که دوست نداره با هیچ کس در ارتباط باشه که به دلیل داشتن سن زیاد از سر کار اخراج شده. اوه همسرش را از دست داده و دوست داره هر چه زودتر از دست این دنیا خلاص بشه و در اون دنیا بره پیش همسر پیرش که خیلی دوسش داره تا این که تصمیم میگیره خودکشی کنه اما هر دفعه که میخواد خودکشی کنه فرد یا چیزی مانع خودکشی اون میشه بقیش رو نمیگم تا از جذابیت داستان کم نشه. فوق العاده کتاب خوبیه و خیلی جذابه:))

درنگ نکنید بخونیدش

من نسخه چاپی کتابو با ترجمه خانوم فرناز تیمورازوف خوندم، نیمه اول کتابو زیاد دوست نداشتم و خیلی زمان برد خوندنش ولی الباقی خیلی جذاب و دوست داشتنی بود، اخر کتابم دلم واسه اوه تنگ شد...