نظرات درباره کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول) و نقد و بررسی خوانندگان | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول) اثر نادر ابراهیمی

نظرات کاربران درباره کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

۴٫۰
(۱۷۹۴)
غریبه
🔸زندگی مِلکِ وقف است دوست من ! تو ، حق نداری روی آن فساد کنی و به تباهی اش بکشی ، یا بگذاری که دیگران روی آن فساد کنند. حق نداری بایر و برهنه و خلوت و بی خاصیتش نگه داری یا بگذاری که دیگران نگهش دارند. حق نداری بر آن ستم کنی و ستم را ، روی آن ، بر تن و روح خویش ، خاموش و سر به زیر بپذیری. حق نداری در برابر مظالمی که دیگران روی آن انجام می دهند سکوت اختیار کنی و خود را یک تماشاگر ناتوان مظلوم بی پناه بنمایی. حق نداری به بازی اش بگیری ، لکه دارش کنی ، آلوده و بی حرمتش کنی ، یا دورش بیندازی. حق نداری در آن ، چیزی که به زیان دردمندان و ستمدیدگان باشد بکاری ، برویانی و بارآوری. حق نداری علیهش حتی در بدترین روزگار و سخت ترین شرایط اعلامیه صادر کنی ، یا به آن دشنام دهی. حق نداری با رنگهای چرک و تیره شهوت ، نفرت ، دنائت و رذالت رنگینش کنی. مگر آنکه از بیخ وبن ملک وقف بودنش را فراموش یا انکار کرده باشی. 📚ابن مشغله ، نادر ابراهیمی
نَعنا🌿
قلم «نادر ابراهیمی» آدم رو بزرگ میکنه و من با خوندن این کتاب بزرگتر شدم.
Ftm
تو این کتاب تجربه های نویسنده به شیرین ترین صورت بهت منتقل میشه و بسیار متن جذابی داره.
shahrzad
خیلی موضوع به روزی بود. از سال ۱۳۵۲ تا سال ۱۳۹۸ همواره و همواره موضوع باب و روزی بوده و هست. به افرادی که به تازگی دنبال کار بودن و دلسرد شدن از این قضیه توصیه میکنم که حتما بخونند.
نيکان
وقتی ی بزرگتر برات از سرنوشتش میگه همیشه کنجکاوی ک بشنوی و بدونی حالا فکر کن اون بررگتر نادر ابراهبمی باشه
mobtalaaa
قشنگ بود زندگی ایده‌آل تو ذهن من اینطوری بود اما طاقچه عزیز میشه ابوالمشاغلم در طاقچه بی‌نهایت بذاری؟ ممنون میشم
بهار قربانی
گفته تکراری "قلم نادر ابراهیمی بی نظیره" اما به واقع نباید تکراری در نظر گرفت در واقع شگفتی من از نوشته های ایشونه خدایش بیامرزد
میـمْ.سَتّـ'ارے
یه کتاب خیلی فوق العاده از نویسنده موردعلاقه ی من استاد ابراهیمی. برشی از زندگیه نادر ابراهیمی با موضوع مشاغل مختلفی که استاد در طی سالهای زندگیشون انجام دادن. وقتی کتاب رو میخوندم همش فکرم درگیر این بود که زندگی هر کس مشکلات خاص خودش رو داره و چقدر خوبه اگر خانوم و آقا در هنگام سختی ها رفیق هم باشن و زندگی رو برای هم سخت تر نکنند.
اسما
جذاب نبودزیاد ،اینقدهمه ازش تعریف کردن منم خریدم ولی زیادخوشم نیومد😕
ز. آروشا دهقان
این کتاب خاطره‌نگاری نادر ابراهیمی از تلاشش برای پیدا کردن یک شغله. با توجه به این که روایت زندگی عادیه، نمیشه درباره‌ی جذابیت داستان نظر داد اما نثر روانی داشت. نمی‌تونم بگم کتاب بدی بود اما کتابی نبود که من دوستش داشته باشم. به چند دلیل: ۱) احساس می‌کردم نویسنده زیاد صادق نیست. یعنی نوع روایتش اینجوریه که نادر خوبه و همه بدن. همه فاسدن. همه دشمنش هستن. هیچ کس هم نادر رو درک نمی‌کنه. ولی به هر حال، همیشه حق با نادره. ۲) نویسنده این که نمی‌تونست تو یک شغل بند بشه و سر هر موضوع کوچکی قلدربازی درمیاورد یا قهر می‌کرد رو ویژگی مثبت می‌دونست. من اصلا نتونستم این قضیه رو درک کنم. یک آدم بزرگسال باید وقتی سراغ کاری میره، به ویژه اگر کارمند باشه، کمی صبر و تحمل داشته باشه. باید بفهمه که نمیشه همه چیز مطابق خواسته‌ی او باشه و باید بتونه گروهی کار کنه. یعنی چی که تا چیزی مطابق میلش نبود ول می‌کنه و خیلی هم به این رها کردن می‌باله؟ طرف تا یه ذره پول اومده تو جیبش جفت‌گیری کرده اما اصلا درکی از مسئولیت پذیری نداره. اگر کل خانواده‌ش از گرسنگی می‌مردند هم نهایت ابراز اندوهش این بود که این شرایط برام سخته و اگر همسرم نبود نمی‌تونستم تحمل کنم. به خاطر خانواده‌ش حاضر نیست یه ذره دست از قلدربازی و خودبینی برداره. بعد از صبر و تحمل همسرش تقدیر می‌کنه. این تبرئه‌ی خودش در تمام داستان، خیلی آزارم می‌داد. ۳) یکی دیگه از مواردی هم که دوستش نداشتم و تو فصل آخر خیلی زیاد بود، این بود ‌که نویسنده هی می‌گفت برید فلان کتابم رو بخونید. این رو بخونید. اون رو بخونید تا بفهمید من چرا اینجا این رو گفتم و چی شد که اینجوری شد. یعنی چی خب؟ مگه داری پایان‌نامه می‌نویسی که رفرنس میدی؟ درست حرف بزن دیگه. یا کلش رو بگو یا اصلا نگو. انگار خود آقای ابراهیمی هم آخر کتاب از نوشتن خسته شدن. باورم نمیشه نویسنده‌ی این کتاب و آتش بدون دود یک نفر باشند. . ابن‌مشغله رو با گروه همخوانی مطالعه کردم و احتمالا اگر همخوانی نبود، نیمه کاره رهاش می‌کردم. به عنوان یک داستان با نثر روان شاید کتاب خوبی باشه اما به عنوان خود‌زندگینامه، اصلا چیزی نیست که پیشنهادش کنم. به همون دلیل احساس عدم صداقت و بی‌طرفی که در خط به خط کتاب تو ذوقم می‌زد.
...HoseiN...
من این کتاب را دقیقا وقتی خواندم که خودم در جست و جوی کار بودم و از این جهت کتاب شیرینی بود. یک خاطره نگاری که هنرمندانه به کتاب تبدیل شده. مرور تجربه هایی که آسان بدست نیامده با رگه هایی از طنز و لمس تلاش تحسین برانگیز نویسنده در پیدا کردن کار، مواردی است که باعث می شود آن را تا انتها دنبال کنیم.
آسمان
کتاب، ماجرای عوض کردن شغل های متعدد نویسنده به طور پی در پی و تجربه دوره های بیکاری و دربه دری و دنبال کار گشتن و تلاش های نویسنده است که با قلمی روان،جذاب و شیرین نگاشته شده است.
ali
کتاب نسبتا خوبی بود.نویسنده روایاتی واقعی از مقطعی از زندگی خودش گفته که مربوط به جستجوی وی برای پیدا کردن شغل و همچنین در کنار اون دغدغه تاثیر گذاری مثبت روی فرهنگ این سرزمین بوده. شرافت نویسنده در مشاغل مختلف هم مشهود و تا حدودی آموزنده بود.
همیشه بهار
چرا کتاب آتش بدون دود نادر ابراهیمی رو ندارید .خواهش میکنم این کتاب رو هم اضافه کنید.
حمید درویشی شاهکلائی
نادر خیلی دوست‌داشتنی است. نثر قدرتمندی دارد؛ البته همه با نادر نمی‌توانند ارتباط برقرار کنند. این کتاب هم خاطره است و هم نقد. هم اجتماعی است و هم سیاسی.
راصیه
خوب بود
zoubord
جزو لذتبخش ترین تجربه های کتاب خوندنم بود! متن روان و جالب و در عین حال آموزندش باعث میشه آدم علاوه بر اینکه لذت ببره و یه لبخند روی لبش باشه حین خوندنش، خیلی حرفها برای گفتن و درس ها برای یادگرفتن داره!
مهدیس 🌙
با خوندنش چقدر حالم خوب شد😍🌿 .....
FerFerism
ابن مشغله تک صدایی میان هَمهَمه ی این زمانه‌ شلوغ و درهم . وصله ای ناجور در میان این جماعت نان به نرخ روز خور. مردمی که زندانی خودخواهی و فریب، مدام رنگ عوض می‌کنند. او صدائیست از امید، از غرور و باورهای اخلاقی که یادمان می اندازد زندگی فقط به ما، منافع، حرص و طمعِ مان خلاصه نمی‌شود و دیگرانی و ملتی و آینده ای هست که نیاز به توجه و بازبینی و همتی جمعی دارد برای تغییر، برای پیشرفت و هرچه بهتر شدن. و برای همه اینها ما باید از لاک خودخواهیِ خود درآییم.
alikazemi7
ماجراهای شغل عوض کردنهای نادر ابراهیمی با قلمی شیرین و آمیخته با طنز. خیلی لذت بردم. بخشهایی از کتاب: - هر سازش، یک عامل سقوط دهنده است؛ حالا چه مقدار باعث سقوط میشود مربوط است به نوع سازش. و منظور من از سازش، فدا کردن یک باور و اعتقاد است در زمانی که هنوز به صحت آن باور و اعتقاد و ایمان داریم. - برای رد کردن پیشنهاد یک دزد احتیاجی به نمایش نیست. احتیاجی به تظاهر نجیبانه نیست. احتیاجی به داد و فریاد و این که "آی مردم مرا نگاه کنید که چقدر شریفم" نیست. و من همه این کارها را با آبروریزی کرده بودم. کسی که نجابت را دکان میکند، به نجابت و شرافت خودش ایمان و اعتقادی ندارد. - این رنگ کردن مردم است که ما، در بن قضیه، بدانیم که فی المثل فلان شرکت خیلی خیلی خصوصی آب نبات سازی تابع بی چون و چرای خواستهای دولت است؛ اما توی کافه ها- وحالا دیگر هتلها- بنشینیم و بگوییم: "بله... فلانی رفت توی دستگاه اما من، با رنج و زحمت، مستقل کار میکنم." استقلال فقط به روح مربوط است- البته با در نظر گرفتن شرایط. یادت باشد که حکم کلی صادر نمیکنم. اگر روح تو، درون تو و قلب تو به چیزی متعالی وابسته است و نه به مسائل آلوده و معیوب، تو سالم ومستقل و آزادمنشی؛ اما اگر در بهشت خدا هم مزورانه در پی ارضای تمایلات سوداگرانه ی خودت باشی، حتی اگر پیراهن خون آلود قدیسان را به تن کنی، چیزی نیستی که نیستی - وقتی من - فی المثل - که نویسنده ی والامقام هستم - مثلا - تا گردن در مواد مخدر فرو رفته ام و پول مخدری که در هر روز مصرف میکنم بیش از مخارج ده خانواده ی متوسط الحال است، و اگر پول عرق و کبابی را که در سه ماه زمستان توی این هتل یا آن کافه میخورم، روی هم بریزی میتوانی برای تمام بچه های یک مدرسه پایین شهر، پالتو و پوتین بخری، چطور و به چه جراتی انتظار دارم که مردم مرا بشناسند، به من احترام بگذارند و دوستم بدارند؟ بی چشم و رویی هم اندازه دارد.

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان