نظرات کاربران درباره کتاب ابن مشغله (داستان یک زندگی، جلد اول)

‍ 💠دردِ دل نادر ابراهیمی 🔸روزی ، در مجلس ختمی ، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت ، آهسته به من گفت: آیا ن مرحوم را از نزدیک می شناختید؟ 🔹گفتیم:خیر قربان! خویشِ دور بنده بود وبه اصرار خانواده آمده ام ، تا متقابلا ، در روز ختم من ، خویشانِ ایشان ، به اصرار خانواده بیایند. 🔸حرفم را نشنید چرا که می خواست حرفش را بزند. پس گفت: بله ... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی به هیچکس نزد. حرف تندی به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می گذاشتند... حقیقتا که چه خوب آمد و چه خوب رفت... 🔹گفتم: این به راستی که بی شرمانه زیستن است و بی شرمانه مردن. با این صفاتِ خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان برشمردید، نمی آمد و نمی رفت خیلی آسوده تر بود؛ چرا که هفتادسال ،به ناحق و به حرام ، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می جنگند و زخم میزنند و زخم میخورند و درد می کشند و درد می آورند و می سوزانند و می سوزند و می رنجانند و رنج می کشند... و این بیچاره‌ها که با دشمن ، دشمنی می کنند و با دوست ، دوستی ، دائما گرسنه اند و تشنه ؛ چرا که آب و نانشان را همین کسانی خورده‌اند و می خورند که زندگی را "بی شرمانه مردن" تعریف می کنند. 🔸آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر ، آزارش به یک مدیر کل دزد خائن ، به یک نخست وزیر آمریکایی منحرف ، به یک شاه بدکار هرزه ، به یک چاقوکش باج گیر محله هم نرسیده ، چه جور جانوری ست؟ 🔹آدمی که در طول هفتادسال ، یک ساواکی را از خود نرجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده ، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته ، پس گردن یک گران فروش متقلب نزده ، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته‌ی وابسته به اجنبی نینداخته ، با کدام تعریف؟آدمیت و انسانیت تطبیق می کند و به چه درد این دنیا می خورد؟ 🔸آقای محترم! ما نیامده‌ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری برجامعه ، بر تاریخ ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. 🔹ما آمده ایم که دشمنان آزادی دشمنی کنیم و برنجانیمشان و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم ، و همپای آدمهای عاشق ، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم. 🔸ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان ، و راه رفتنمان و نگاه کردن‌مان ولبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود. 📚ابوالمشاغل ، نادر ابراهیمی

ابن مشغله به من قبولاند : "بروکار می کن مگو چیست کار" اما بگو برای چیست؟ که چی این کار !؟ و از آن درس بگیر و جایی که برای تو درس تازه ای نبود نمان؛ که اگر در انتهای عمرت از تو پرسیدند چگونه گذشت آنقدر قصه برای تعریف کردن داشته باشی که نشان دهد بیهوده نگذرانده ای. و این تجارب به دست آمده ست که " سرمایهٔ جاودانی است ". و هیچ وقت هیچ کاری و هیچ حقوقی ارزش زیر پا گذاشتن ارزش های خودم را ندارد. عمر می گذرد ،روزی رسان خداست و آرزوها بالاخره نزدیک می شوند. بسی لذت بردم...بسی بریده هم نهادم..کوتاه و شیرین و پر از تجربه بود.

ابن مشغله یک زندگی نامه نیست. یک دردنامه است. درد یک جوان‌ دردمند و متعهد به اخلاق که به دنبال در آوردن یک لقمه نان شرافتمندانه است. از کودکی پدرش به او یاد داده که کار کند ولو به ازای مزدی کم، اما گردن کج نکند، منت نکشد و شریف باشد. نویسنده برای حفظ این شرافت هر کاری می‌کند اما دغل بازی نمی‌کند،باج خواهی و باج دهی نمی‌کند، نان کسی را نمی‌برد در حالی که خیلی همین کارها را با او می‌کنند. به همین علت‌ها مجبور می‌شود مدام از شغلی به شغل دیگر نقل مکان کند. در هر کاری که وارد می‌شود موانعی دارد و احساساتی. نادر هرکجا که لازم بداند این موانع و احساسات را می‌گوید و تحلیل‌های خاص خودش را که عمیقا به آن‌ها فکر کرده. پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانید. حداقل فصل سوم کتاب را حتما حتما بخوانید. سراسر تجربه زندگی است.

بنظرم کتاب خیلی خوبی بود..بدون هیچ گونه گزافه گویی. واقعا از خوندنش لذت بردم. نکات خیلی ظریفی توش داشت. یکی از جملاتی که خیلی دوست داشتم: "راه بهتر از منزلگاه است." همه ما در تلاشیم به یه نقطه امن برسیم و فکر میکنیم به اون نقطه که برسیم دیگه راحت میشیم و میتونیم استراحت کنیم ولی غافل از اینکه هیچ ارامشی در راکد بودن نیست..باید در حرکت بود..باید تغییر کرد..بدون دلبستگی باید عبور کرد..هیچ شهری اخرین شهر نیست..باید مسافر بود و همیشه در راه..!

چرا آتش،بدون دود از همین نویسنده اونقدری ک باید و شاید بهش پرداخته نشده؟؟؟؟😞😞شدیدا خوندن مکتوبات این نویسنده رو ب افرادی ک طرفدار نوشته های فلسفی در حوزه ادبی هسن توصیه میکنم

ابن مشغله داستان خیلی از ماست. داستان لحظاتی ک بین منفعت و شرافتمان حیرانیم... ابن مشغله پاسخ می دهد: منفعتی بالاتر از حفظ شرافت نیست.

این کتاب بی نظیره. کشش قلم نادر و دلنشینی کلامش متحیرم کرد صدافسوس که نادر ابراهیمی به حقش در ادبیات این سرزمین نرسید پیشنهاد بنده برای نادر خوانان! : ابتدا ابن مشغله سپس ابوالمشاغل و بعد مردی در تبعید ابدی و سپس شاهکار ادبی نادر یعنی "آتش بدون دود"

قلم نادر ابراهیمی اونقدر جذابه که تا اخر با کتاب همراه میشید. داستان درباره تجربه داشتن شغل های مختلف و علت رها کردن اونهاست. واقعا خدا رزاقه و اگر ادم شغلش را دوست نداره نباید خودش را زجر بده و خدایی نکرده با بی میلی ادامه به کارش بده و کم کاری و کوتاهی کنه .ادم باید از کارش لذت ببره.

کاش میشد ستاره هارو طلایی کرد برای این کتاب.. من مدتها فکر میکردم واقعا چطور میشه جامعه رو به آرامش و پیشرفت رسوند.ایمان دارم که "ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" ؛ چطور میشه حال این قوم رو تغییر داد تا سرنوشتشون تغییر کنه.ولی هیچ راهی پیدا نکردم چون تو عمده زمینه های مملکتمون ایرادهای اساسی هست که نود درصدش مربوط به افراد دولتیه که اوناهم طبیعتا از بین مردم به اون سمت منصوب شدن.ایرادهایی که به وسیله یک نفر،ده نفر و هزاران نفر هم درست نخواهد شد. با این کتاب فهمیدم بباید ملت و نسلی جدید این تغییرو بوجود بیارند. بقول جناب ابراهیمی واقعا به یک رستاخیر اخلاقی نیاز داریم. جالبه که ابن مشغله بعد از اون همه دوندگی بین بزرگتر ها در آخر ازاونا روی گردان میشه و تنها کاری که میتونه دراون پاک و مشروع بمونه رو با بچه ها میبینه. "برای کودکان کار کردن،برای آینده کار کردن است.در خدمت کودکان بودن،در خدمت اجزا سالم جمع مذاهب و مکتب های اجتماعی و سیاسی بودن است.." ساعت۲:۵۲دقیقه بامداد

چقدر شخصیت دوست‌داشتنی‌ لطیفی داره داستان‌ها رو هم با همون لطافت پشت سر هم گذاشته بین داستان‌ها رو هم به خوبی با نکاتی که می‌خواد به خواننده برسونه، پر کرده در یک کلام: لذیذ بود

از حدود چهار سال پیش مترصد فرصتی بودم که آثار مرحوم استاد نادر ابراهیمی را تماما مطالعه کنم ولی بخاطر مشغله های دیگر و اولیت های دیگر برنامه مطالعاتی، متاسفانه تاکنون فرصت مطالعه نیافتم. تا اینکه مستندی از شبکه افق، از این مرد دیدم تحت عنوان «بار دیگر، مردی که دوست می داشتیم» دیدم و بسیار لذت بردم. و همچنین تاسف خوردم از مظلومیت ایشون در بین مردم ما که مثل خیلی از مفاخر دیگر این مرز و بوم غریب واقع شده اند و آنچنان که باید، قدرشان را نمی دانیم. بعد از دیدن این مستند، ضمن عرض تشکر از شبکه افق، مطالعه آثار ایشون را در اولویت قرار خواهم داد. به همه توصیه می کنم که این مستند را حتما ببینند و لذت ببرند.

شاید برای بعضی سلیقه ها خوب نباشد و نتوانند با این کتاب ارتباط برقرار کنند... اما در کل کتاب خوبی بود من دوست داشتم.

نه تنها این کتاب! خوتندن تمامی کتاب های استاد ارجمند نادر ابراهیمی توصیه می شود😊😋😋😋

با وجود نثر پیچیده و اینکه مجبور بودم گاهی برگردم و هر خط را چند بار بخونم داستان را بسیار پسندیدم.جالبه که مشکلات الان جوانان ما در جامعه کنونی با مشکلات جوانان چند دهه قبل تفاوت آنچنانی نداره مخصوصا معضل اشتغال!

دومین بار بود که این کتابو می خوندم و این روزها بیشتر فهمیدمش و نزدیک‌تر بود و بیشتر غرق لذت شدم از خوندنش کتاب کوچکی از نادر ابراهیمی که به خوندن و حتی چندبار خوندن می ارزید، با قلم پر جاذبه ، امیدوار کننده و جملات خوبی که از ذهن‌ پاک شدنی نیست،روحش شاد و یادش گرامی🌱

البته که آقای ابراهیمی به نوبه ی خودشون قابلی ستایشن، ولی موردی پسندی من نیست..

وقتی هزینه‌های کاغذ و چاپخونه از نشر کم بشه، قیمت‌ها واقعا خیلی کمتر از اینا باید باشه. شاید نصف این ارقامی که می‌بینیم. چرا اینقدر گرون؟! اگر ارزونتر بود حتما خرید میکردم، اما با این ارقام واقعا مقرون به صرفه نیست

هرکی می تواند حتما بگیرد. ععععععااااااااللللللللیییییییی بببببببوووووووودددددد

عالی بود .نثرش زیبا بود .ممنون از خندوانه که ما رو با این کتاب آشنا کرد.

قلم «نادر ابراهیمی» آدم رو بزرگ میکنه و من با خوندن این کتاب بزرگتر شدم.