نظرات کاربران درباره کتاب خاطرات یک آدم کش

جالب بود همچنین ترجمه بسیار روان

حقیقتا وقتی کتاب رو شروع کردم انتظارم خیلی بیشتر بود بخاطر تعریف هایی که شنیده بودم، اما روند داستان و پایانش حداقل برای من جذاب نبود. این رمان کوتاه در کل سلیقه ای هست و اگر این ژانر هارو میپسندین شاید خوشتون بیاد

داستان جذابی بود. به نظرم توصیف سردرگمی و نوسان عواطف بیمار الزایمری جالب بود و البته هراسناک. فیلم still Alice رو یاداوری کرد. و کی میدونه روزی چنین خواهد شد یا نه😔

نوع داستان شبیه فیلم های کره ای بود.اولش یه چیزی رو نویسنده بهت القا میکنه و به مرور زمان از حقیقتی که برخلاف فکر اولیه اس پرده برمیداره. داستان کشش خوبی داشت اما قلم خوبی نه

کتاب خوش خوانیه قلم نویسنده رو دوست داشتم ترجمه روون و خوبی هم داره داستان بی نهایت جالب و عمیقی داره من رو شگفت زده کرد.زمان دشمن انسان هاست یه قاتل یه فیلسوف یا یک دیوانه؟

جالب بود

جالب بود و ذهن رو درگیر می کرد.

داستان هیجان‌انگیز و جذابی داره از اون کتابا که می‌خوای بدونی تهش چی میشه ولی در انتها به این رسیدم که چی خب؟ چی می‌خواست بگه؟

لذت بردم. نسخه صوتیش با صدای هوتن شکیبا هم عالیه

« کتاب خاطرات یک آدمکش | کیم یونگ ها یه کتاب کوتاهه که ظرف یک روز می‌تونید بخونید. و صد در صد خواندنی، جذاب و جالبه و به علاوه برای وقتی خوبه که یک مدت از مطالعه، مثل من، فاصله گرفتید و می‌خواید برگرید به روال سابق. بگذریم. خود داستان؟ برای من نقل قول‌هاش خیلی جالب بود. یکسری اتفاقات هم توش می‌افتاد که می‌شه گفت مثل توهم بود و یجورایی توی سبک ادبیات وحشت بود. من که خوشم اومد. داستان یک قاتل زنجیره‌ایه و حالا پیر شده و مبتلا به آلزایمر. زوال عقل پیرمرد نمی‌تونه بهش اجازه بده که درست فکر کنه یا چیزی رو بخاطر بیاره، پس شروع می‌کنه به نوشتن بریده بریده خاطراتش. جالب ترش اینه که من یه داستان مشابه همین موضوع نوشتم به اسم رضایت قربانی و گذاشتمش واتپد ولی چون هیچ جوره نمیدونستم چطوری بسطش بدم بخاطر اینکه خیلی جوون بودم، ولش کردم. و چندتا عرب زبان و خارجی هم اومدن خوندنش. خلاصه کامنت میگرفتم که ادامه‌ش بدم ولی نمیدونستم از پس گره داستانیم بربیام! واسه همینم به هرکسی که میخواد چیزی بنویسه توصیه میکنم کتابای مشابه اون ژانر و موضوع رو بخونه. درکل کتاب خیلی پیچیده‌ای نبود. چشم بادومی‌‌ها رو کلا دوست دارم. عجیب غریبن مثل خودم.»

چرت بود

داستان جالبی داشت.‌به طوریکه من مدام میخواستم بخونمش که ببینم آخرش چی میشه. غافلگیری های جذابی داشت. همینطور بین خاطرات جمله هایی هم اومده بود که من رو به فکر برد. ترجمه و ویراستاری خیلی روان و خوب بود. طرح روی جلد عاااالی بود. تشکر از نشر خوب چشمه

کتاب خوبی بود ، مخصوصا برای افراد بالای پنجاه سال ،نوشتن خاطرات گذشته را به حال یادآوری می‌کنه و تصمیم گیری برای آینده را بهتر ........

کتابو باید یا حوصله خوند

برای من جالب بود.

خیلی ایده کتاب و داستانش دو دوست داشتم و پایانش هم جالب بود

داستان جالبی بود عمیق و پر کشش از نظر من اخر داستان خیلی باز رها شد هنوز انگار یه چیز هایی پنهان مونده و راجبش گفته نشده در کل خوب بود بعضی از جاها واقعا میشه حس کرد که فراموش کردن چقدر ترسناکه

باتمام رمانهایی که تابحال خوانده ام متفاوت بود به یکبارخواندن می ارزد

هااه . آلزایمر !!!! همه ی ما طوری زندگی میکنیم که انگار ،هیچوقت از دنیا نمیریم. اما ماجرای این کتاب ،بهمون میفهمونه ،یه قاتل،میتونه تیزی و زبری لبه ی چاقو رو به رخ گلومون بکشه... آلزایمر ، فراموشی... واقعا کاشکی وجود نداشتن

جالب بود من دو روزه خوندمش❤️