نظرات کاربران درباره کتاب کتابخانه نیمه شب

این کتاب داستان پردازی روان و ساده و سرگرم کننده ای داره در عین حال به معنا و مفهوم خیلی عمیقی پرداخته . ذهن اکثر آدم ها درگیر چی میشد اگر ها و حسرت ها و شکست های گذشته است ، نویسنده کتابخانه نیمه شب با خلاقیت و هوش خودش ثابت میکنه حسرت هامون پوچه و بهترین کسی که باید باشیم هستیم . من لذت بسیار بردم از مطالعه این کتاب :)))

🌙 در مورد داستان کتاب و محتواش که ماشاءالله همگی حرفهای زیبا و مفیدی زدین که من دیگه چیزی نمی‌گم.🙇🏻 فقط در مورد این نشر و ترجمه می‌گم براتون تا اگه خدا بخواد یه فایده ای داشته باشه :) ••• یک نفر تو نظرات، نشر میلکان رو «بی‌کیفیت» و «دزد» خطاب کرده بود.. خب.. عرضم به خدمتتون که من کتابخانه ی نیمه شب رو در زمان کرونا وقتی تازه منتشر شده بود از نشر میلکان خوندم. اون موقع اصلا اسم کتاب کوله پشتی هم نمیومد! در مورد انتشارات کتاب کوله پشتی بگم که قطعاً عالیه دمشون گرم!🤍🌿 اما انتشارات میلکان هم از اولین هایی بود که این کتاب رو چاپ کرد و خیلی عالی بود. هیچ سانسوری نداشت، ترجمه هم خیلی خوب بود.. کیفیت چاپ هم که مثل تمام کتابای دیگه‌شون حرف نداره.✨🗣️ من از طرف هیچکس جز خودم این حرف رو نمی‌زنم ، فقط به عنوان خواننده ی این انتشارات ازش دفاع می‌کنم چون حقشه. هیچ کپی و دزدی ای در کار نیست. فقط محض اطلاع و روشن‌سازی 🖖

با سلام،من آدم کتاب خونی نیستم یعنی خیلی نمیتونم باکتاب ها اخت بگیرم ،خیلی کتاب خریدم اما نتونستم بخونمشون اما این کتاب تنها کتابی که تا آخر خوندمش واقعا عالی هستش. در ضمن چند وقت پیش حس کردم که دوباره به خوندنش احتیاج دارم و دوباره دارم میخونمش.

همسن بودنم با نقش اول داستان واسم جالب بود اینکه در این سن با چالشی مشابه برخورد کنی نزیسته هایی که با عنوان حسرت میشناسیمش... حالا که مثل نورا یکی از نزیسته هامو تجربه کردم میفهمم چقدر کلمه حسرت مزخرفه! بیان کمالگرایی منفی در این داستان به بهترین شکل عنوان شده. انسان امروز با مسئله مهمی روبرو شده و آن ،در نظر گرفتن شادی به عنوان هدف نهایی زندگی ست در حالی که واقعیت زندگی با بحران، ترس، تصمیمات اشتباه، ناامیدی و ... همراه است و اینکه بشر امروز بودن خود را کم اهمیت می­داند و دستاوردهای خود را مهم می­داند! "تنها راه برای یادگرفتن زندگی کردنه." "مجبور نیستی زندگی رو بفهمی فقط باید زندگیش کنی." "هیچ وقت دقیقا نمیدونی چطور تموم میشه."

دیگران همه چیز رو نوشته اند. من فقط میگم کتاب فوق العاده زیباست.

کتابخانه‌ی نیمه شب ایده فوق‌العاده‌ای داره. زیستن زندگی‌های نزیسته. این ایده عالی بود و ابتدای مطالعه کتاب برام بسیار هیجان‌انگیز و با احساسی جالب بود‌. اما با جلوتر رفتن و مواجهه با بخش‌های بعدی کتاب و ایده زندگی‌های بی‌نهایت دیگه از اون لذت اولیه خبری نبود. اما علت؟ طبعا کتابی مثل کتابخانه‌ی نیمه‌شب با هدف اثرگذاری بر خواننده و ایجاد امید برای زندگی بهتر نوشته شده. اما سوال من این بود که آیا واقعا برای همه امکان زیستن بی‌نهایت هست؟ آیا واقعا هر کسی امکان اینو داشته که توی زندگی این همه نقش‌‌ رو با توجه به انتخاب‌هاش داشته باشه و اگر چیزی نشده فقط بسته به انتخاب خودش بوده؟ آیا فاکتورهایی مثل تاریخ، جامعه، عرف، فرهنگ و... دیگه روی زندگی شخص اثر نداشته؟ در دنیایی که خیلی‌ها سبک زندگی جهانگردی رو دارن چند نفر ایرانی جهانگرد بودن؟ چند نفر به فضانوردی فکر کردن؟ چند نفر خواننده ایرانی میتونن به فکر حضور در مارکت جهانی باشن؟ و.... این ساده نیست که بگیم همه میتوانستن به بینهایت شکل ممکن زندگی بکنن. فاکتورهای بسیاری روی شیوه زندگی انسان اثرگذار هست و کتاب در این قسمت گاف بزرگی داده.

کتاب الهام بخش و زیبایی بود، در طی مطالعه و در پایان احساس میکنی ممکنه چه تعداد زیادی از حسرت هات بیهوده باشن و دلت میخواد برای خودت زندگی کنی و از فرصت زندگی لذت ببری شاید با انتخاب اقدام جسورانه ی کارایی ک همیشه ب تعویق میندازی، فردایی بهتر رو برای خودت و حتی شاید دیگران رقم بزنی، البته یادت نره ک تو فقط در قبال خودت مسئولی

در یکی از صفحات کتاب کاملاً واضح و عادی در مورد همجنس گرایی برادرش صحبت میکنه نمدونم نظارتی بر ترجمه ها هست آیا؟؟؟

خدای بزرگ، دو روزه دارم به این فکر می‌کنم اگر کتاب‌خانه‌ی نیمه‌شب رو نمی‌خوندم چی می‌شد. به حدی عالی بود این کتاب که از امکان وجود این حسرت باز هم احساس تأسف می‌کنم. هر کجا می‌روید با خود یک کتاب از این نوع داشته باشید، وسط جنگل، دل بیابان، بین طوفان، میان زندان و... آن وقت می‌بینید چیزی دارید که هیچ‌یک از این شرایط نمی‌تواند آن را از شما بگیرد. بی‌نهایت از مت هیگ بزرگوار سپاسگزارم. کاش زودتر از اینها با کتابتش آشنا می‌شدم. دنیای هر کسی به کسی چون او نیاز دارد.

این کتاب شما رو میبره به درون حسرتها و آرزو ها و معنای زندگی و فقدان هاتون و ....یاد میده چطور با چیزایی که نداریم و از دست دادیم کنار بیاییم! کلا چند تا مفهوم عمیق و قشنگ رو در خودش داشت به نظرم ارزش خوندن چندین بار رو داره

تقریباً همه چی خوب بود ولی می‌تونست انقد طولانی نباشه

شاید اون انتخاب هایی که همیشه حسرتش رو می خوردیم ارزش سرزنش خودمون رو نداشته باشند ...

کتاب در مورد نتیجه انتخاب های مختلف در زندگیه. در یک کتاب خانه اسرار آمیز این امکان وجود داره که که نورا که زندگی بدبختانه ای داره، با خوندن کتاب ها، به نتیجه تصمیمات مختلفی که می گیره، آگاه بشه و می فهمه هر تصمیم کوچک چه تاثیر بزرگی در روند زندگی داره

خیلی زیبا و خاص تونسته بود موضوع رو بیان کنه. به آدم‌هایی که از خودشون توقعات زیاد و غیرواقعی دارن به نحوی که باعث می‌شه افسرده بشن و به دنبالش هیچ کاری نکنن توصیه می‌کنم بخونن.

واقعا از خوندن این کتاب لذت بردم درست زمانی که حسرت یه سری کارهای نکرده و رابطه های تمام شده را داشتم میخوردم این کتابو خوندم و خیلی برام امیدبخش بود شاید به این که دنیا و کائنات اون چیزی که برای ما بهتره و مسیر اصلی ما هست را برای ما پیش میارند بیشتر ایمان اوردم امیدوارم بدونیم که تنها زمانی خیلی خوشبختیم‌که در زمان حال زندگی کنیم بدون ترس از آینده و حسرت و غصه خوردن برای گذشته و از زندگی‌لذت ببریم حتی با کوچکترین چیزها

کتابی بسیار زیبا از زندگی دختری شروع میشود و اتفاقاتی که برایش میفتد باعث تغیر نگرش به زندگی مبسه.، کلی حس خوب ایجاد میسه درونتون با خوندن این کتاب👌👌

پیام کلی داستان که حسرت نخوردن برای گذشته است، پیام ارزشمندیه. اما نظریه زندگی های موازی و اینکه در نهایت عوض کردن هیچ تصمیمی در گذشته آینده شما رو بهتر نمی‌کنه واقعا معلوم نیست از چه بنیان فکری برداشت شده!!! حمایت دایمی نورا از برادر همجنس بازش و نظر به شدت مثبت نویسنده هم نسبت به این موضوع واقعا جالبه و واقعا در فرهنگ سازی همجنس‌بازی کمک شایانی می‌کنه !!!!!!!

سلامممم!!! این کتاب اصلا خوب نیس... بلکه عالییییههه زبانم قاصر از این همه زیباییییییی

یکی از قشنگ ترین کتاب هایی که خوندم معمولا کتاب های معروف منو نا امید میکنن ولی این فرق داشت یک سری جاها به حدی خوب بود که حس میکردم مغزم یخ میزد و جملات خیلی خیلی نابی که داشت معمولا کتاب ها نهایت ۱۰ تا جمله ناب دارن ولی این هر صفحه حداقل یک جمله ناب داشت و من یک لحظه هم نتونستم این کتاب رو زمین بگذارم البته ی سری جاها ترجمه نا مفهوم میشد ولی بازم خوب بود

به نظرم کتابی بود که یک مفهوم رو به زیبایی در خلال یک داستان بیان می‌کرد ولی داستان میتونست کشش و جذابیت بیشتری داشته باشه چون به شخصه فقط میخوندم که تموم بشه....