نظرات کاربران درباره کتاب کتابخانه نیمه شب

به نظرم همه باید بخونن این کتابو.خیلی تاثیر گزاره

بهترین کتابی که در همه عمر چهل سالم خوندم همین بود

یکی از بهترین کتاب هایی بود که تا الان خوندم و احساس امید و شادی رو در دل من زنده کرد.

اثر متفاوت و جذابی بود. متن و روایت از لحاظ ادبی چندان قوی نیست اما موضوعی که کتاب بهش پرداخته بسیار متفاوت و خاصه. پیام نهایی هم که کتابخانه نیمه‌شب به مخاطب میده تا مدت‌ها فکر و ذهن خواننده رو مشغول میکنه و همین از عوامل جذابیت این کتابه💙

ایا تا به حال به حسرت های خود که در پستوی ذهنتان پنهان کرده اید فکر کرده اید؟ ایا پیش امده است که به دنبال فرصتی برای جبران گذشته باشید؟ میان زندگی و مرگ یک کتاب خانه است... و این کتابخانه با کتاب هایی که حسرت ها و اندوه های نورا را در برمیگرد و هر حسرت نمایانگر یک زندگی است در اختیار نوراقرار میگیرد تا ساعاتی پیش از مرگش به هر دلتنگی و حسرتی که میخواد سربزند و هر حسرتی که در زندگی اش داشته است را زندگی کند . در کل مفهوم کتاب به ما نشان میدهد که با شناخت حسرت ها و افسوس هایمان و با پیداکردن بهترین راه حل برای غلبه بر ان ها میتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم و بیان میکند که زندگی در حال جریان دارد و نه در گذشته و حسرت های ما و برای بهبود زندگی باید بهترین بازی خودمان را در زمان حال داشته باشیم.

متن به زبانی ساده و روان بود و به عنوان مخاطب به راحتی با داستان همزادپنداری کردم و تحت تأثیر قرار گرفتم.. و برای مایی که همیشه در حسرت زندگی های نزیسته و فرصت های دست نیافته ایم الهام بخشه بسیاار🥲

من به شخصه این کتاب رو خیلی دوست داشتم و برام جذاب بود. با اینکه آدم همون اوایل کتاب هدف نویسنده از نوشتن کتابخانه ی نیمه شب رو می فهمه ولی با این حال باز هم برای آدم جذابه و دلش می خواد ادامه اش رو هم بخونه. من کتاب صوتیش رو گوش دادم و بسیار راضی بودم. به نظرم این کتاب برای همه ی افراد خوب و جذابه ولی به شخصه این کتاب رو بیشتر به کسایی پیشنهاد میدم که دارن با حسرت ها و پشیمونی هاشون زندگی می کنن و دَر های امید رو به روی زندگیشون بستن.

کتاب حرفش بیشتر اینه که خیلی خوب میشه اگه حسرت ها رو رها کرد میخواد بگه امید و تلاش و صبر و اینکه خودت باشی و علایق خودت تعیین کننده مسائلی مثل شغل و محل زندگیت و... باشن نه دیگران؛ خیلی بیشتر توی خوشحالی و امید به زندگی تاثیر میذاره تا موارد ظاهری مثل پول و موقعیت اجتماعی و معشوقه و فرزند و ... درنهایت فکر می‌کنم زمین بازی این کتاب یعنی دنیاهای موازی خیلی خوب تونسته بستری رو برای انتقال پیام نویسنده فراهم کنه هرچند بنظرم باور به دنیاهای موازی به شکلی که در کتاب مطرح شده ، یعنی وجود نسخه هایی از شما که همه در حال اتفاق افتادن در احتمالات مختلف زندگیتونن از نظر عقلی چندان درست بنظر نمیاد ضمن اینکه پیامدمنفی هم میتونه داشته باشه بهرحال اگه خواستید راجع به این قسمت آخر مطلبی که گفتم بشنوید و نظرتون هم باهام به اشتراک بگذارید پس سری به پادکست اصل مطلب در کست باکس بزنید، به‌زودی درباره این کتاب اپیزودی منتشر خواهم کرد.

کتاب جالبیه هرچند بخش هایی از کتاب ریتم تکراری و بعضا خسته کننده ای پیدا میکنه ولی میتونه رمان جالبی برای مطالعه باشه

کتاب فوق العاده بود ، توی بدترین زمان زندگیم خوندمش و با مفهوم قشنگش خیلی کمکم کرد ، میشه با فکر کردن بهش خیلی از حسرتای زندگی رو حذف کرد ، هرکسی باید حداقل یک بار بخونه این کتابو

کتاب قشنگیه پیشنهاد میکنم بخونین جالب بود اینگه آخرش فهمید زندگی بدون عشق بی معنیه

از نظر داستان و موضوع که زندگی های موازی رو توضیح میده خوب بود اما به نظر من مخاطب رو برای خواندن مستمر جذب نمی‌کرد ، و شاید دلیلش نداشتن اون قدرت قلم و تخیل باشه ، البته با خواندن کتاب راحت آخر داستان رو میشه حدس زد و نتیجه گیری و یا اون پیام که باید بگیری اونقدر نافذ نیست و خیلی سریع تموم شد و فکر خواننده رو خیلی درگیر نمیکنه

کتاب خوبی بود پیشنهاد میکنم بخونید و اینکه بنظرم این کتاب بهمون یادآوری میکنه زندگیمون رو هر جور که هست چه خوب چه بد دوست داشته باشیم این خودمونیم که زندگی خوب رو می‌سازیم.

مسیر زندگیتو عوض میکنه همچنین دیدگاهتو واقعا کتاب مفیدیه من خوندمش ولی نسخه چاپی رو استفاده کردم ترجمه مینا صفری از نشر میلکان*

۸/۱۰ کتاب ایده ی جذابی رو بیان میکنه و اگر درست تر بخوایم نگاه کنیم نوعی پوشش روانشناسانه روی این مبحث داره که : اون زندگی ای که داری بهترین چیزیه که میتونسی برای خودت بسازی پس غصه نخور که خب حجم زیادی از امید رو به خواننده وارد میکنه و به فرد میقبولونه که خودکشی راه درستی نیست و پاشو زندگیتو درست کن. در کل به عنوان اولین کتاب برای شروع کتابخوانی پیشنهادش میکنم و این به خاطر سبک بودن داستان و نداشتن پیچیدگی های زیاد عه

در یک کلام نویسنده میخواد این رو به ما بفهمونه که در همین زندگی که قرار داریم استعداد بهتر شدن و رشد کردن و همچنین چیزی ۱۸۰ درجه متفاوت با این قضیه وجود داره.فقط به انتخاب های ریز و درشت ما برمیگرده و هر انتخاب دریچه ای از اتفاقات جدید رو به روی ما باز میکنه . ولی در کل حواسمون باید به اون نکته اخلاقی که خیلی ریز و به صورت زیرپوستی وارد کار شده (همون مسئله ی همجنس گرایی جو )باشه . در کل خود کتاب عالیه ولی خوب نسبت به اون مسئله ای که گفتم خیلی عادی برخورد کرده .

داستان در مورد دختری هست که در جوانی ،خواسته یا ناخواسته دست به انتخاباتی زده و حالا به بن بست خورده و از نتایج انتخابهاش ناراضیه،روال داستان فراز و نشیب زیاد داره،جاهایی گزافه گویی شده و جاهایی بسیار زیبا توصیف شده،ولی هرچه به انتهای داستان نزدیک میشیم،همذات پنداری بیشتری با قهرمان داستان پیدا میکنیم،ممنون

ایده جالبی داشت ولی به شخصه از کتابایی که جملات انگیزشی و فلسفی رو وارد داستان میکنن خوشم نمیاد ؛ حس میکنم به تن قصه زار میزنه البته که این کتاب رسالتش شاید تو همین نکات فلسفیش باشه به هر حال توصیه میکنم هرکسی یکبار این کتاب رو بخونه ولیییی جزو کتاب مورد علاقم نبود

این رمان، واقعا به من انگیزه داد. منظورم یه محرک یکی دو هفته ای نیست، انگار بعد از خواندنش یه کم عوض شدم. آدم بعد از خواندن هر کتابی یه کم عوض می شه ولی تأثیر این رمان یه خرده بارزتر بود. علت اصلی بروز این تأثیر، سبک نگارش این رمان هست. رمان ترکیب جذابی از یک سری توصیه ی تئوری از طرف کتابدار به شخصیت اصلی (نورا) هست که نورا این توصیه ها رو توی زندگی های مختلفش به کار می بنده و به نتایج مهمی راجع به زندگی می رسد. یعنی با زندگی کردن یاد می گیره زندگی کنه. داستان جذابیت نسبتا بالایی داره. بررسی هر انتخاب به تنهایی خودش هیجان انگیزه. اینکه نورا برای زندگی بعدیش چه انتخابی می کنه هم خواننده رو به سمت خواندن بقیه ی داستان ها سوق می ده، در نتجیه رمان به طور پیوسته گیرایی داره.

از اون کتاب های هست که آرزو می کنی ای کاش هیچ وقت تموم نمی شد و وقتی تموم بشه انگار یکی از بهترین دوستاتون رو از دست دادید . با لحظه لحظه کتاب زندگی کردم 🥲😊