بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انسان در قالب زمان | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انسان در قالب زمان

بریده‌هایی از کتاب انسان در قالب زمان

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۵.۰از ۸ رأی
۵٫۰
(۸)
علامه اقبال لاهوری در احیای تفکرات دینی می‌گوید: «یکی از تفاوت‌های جهان‌بینی عرفا با جهان‌بینی پیامبران این است که اگر یک عارف شیعی به آن مراحلی که پیامبر (ص) درمعراج رسید، برسد، دیگر حاضر نیست به میان مردم بازگردد». آن‌قدر شیرینی و حلاوت تقرّب به معشوق، عارف را تحت تأثیر قرار می‌دهدکه دیگر حاضر نیست به مراحل پایین‌تر بازگردد. اما پیامبران به معراج می‌روند و حتی به‌اندازهٔ «قاب قوسین او ادنی»، یعنی تا نزدیک‌ترین فاصلهٔ ممکن می‌رسند، اما حاضر می‌شوند مجدداً به میان مردم بازگردند. پیامبران در این دنیا بین مردم و بین خلق حرکت می‌کنند، اما در معیّت حق. کسانی که چنان قدرتی دارند که هم ابعاد قرب الهی را دارند و هم بین مردم کار می‌کنند، حاضر می‌شوند از آن شیرینی قرب مقداری صرف نظر کنند و توجه خود را از خدای متعال و عبادت‌هایی که آن‌ها را در قرب الهی نگاه می‌دارد، قدری به سوی مردم بگردانند.
چڪاوڪ
کسی که به هنگام بارش باران می‌خواهد با کاسه معمولی باران را جمع‌آوری کند، همیشه نگران است و کاسه‌های بیشتری طلب می‌کند تا مبادا این رحمت از او فوت شود و هر چقدر باران بیشتری جمع‌آوری کند، بیشتر به شعف می‌آید.
چڪاوڪ
افراد در مراحل مختلف سقوط می‌کنند، اما گاه یکی خیلی قدرتمند است و می‌تواند خودش را روی زمین نگه دارد، اما او نیز در آخر کار فرومی‌افتد. گاهی نیز کسی که ناخالصی او مشخص بوده، همان ابتدا بر روی زمین فرومی‌غلتد.
چڪاوڪ
اگر در گذر زمان، بُعد معنوی با ما نباشد، گذرزمان ما را به بودن و ماندن وامی‌دارد.
چڪاوڪ
انسان وقتی در محدودهٔ زمان قرار می‌گیرد، بُعد مادی‌اش تمایل به بودن و ماندن دارد، درعین‌حال زمان نیز در حال گذر است و این گذشت زمان برای انسان زجرآور است. به همین دلیل اگر بعد دیگری به این بعد مادی اضافه نشود، انسان در مجموعهٔ جریان زمان همیشه می‌ماند و می‌پوسد و از بین می‌رود. لازمهٔ تعالی انسان این است که در کنار بُعد مادی، بُعد دیگری به‌عنوان معنویت مطرح کنیم. خداوند در سورهٔ عصر می‌فرماید: «تنها کسانی سرمایه خود را نمی‌بازند که ایمان می‌آورند»؛ یعنی به یک تعبیر این ماده را می‌توانند به یک ماده و انرژی دیگری تبدیل کنند که قابل استفاده باشد. این نشان‌دهندهٔ این است که اگر ما نتوانیم در کنار بُعد مادی، بُعد معنوی را اضافه کنیم، دچار خسران و زیان سرمایه خواهیم شد. ویژگی زمانی که ما اکنون در آن محصور هستیم، این است که ما را در محیط خود نگه‌می‌دارد. ما نیز تمایل داریم بمانیم، اما برای رشد و ارتقاء باید یک بُعد متعالی به آن اضافه کنیم.
چڪاوڪ
از دیدگاه ماست که انسان ناشناخته است، نه از نظر اسلام و قرآن؛ یعنی بدون اتکا به وحی و تعالیم انبیا، انسان موجودی ناشناخته است.
چڪاوڪ
شناخت انسان کار بسیار مشکلی است، چون انسان خود در محیطی که آزمایش در آن انجام می‌شود، قرار دارد و نمی‌تواند از آن محیط خارج شود.
چڪاوڪ
آن چیزی که روی افراد اثر می‌گذارد نظرات دیگران است. مثلاً آن کت خوب است یا این کت. این مانتو بهتر است یا آن مانتو. اگر شما جزء کسانی هستید که این‌گونه نمی‌اندیشید، مسلّم است که اصلاح شده‌اید. البته این بحث نیاز به توضیح و تفصیل بیشتری دارد. توجه به نظرات دیگران، دو وجه دارد که باید آن‌ها را از هم تفکیک کنیم. گاهی لازم است از نظرات دیگران استفاده کنیم و با دیگران در کارهای مختلف مشورت کنیم؛ این امر بسیار پسندیده‌ای است، اما باید دقت کرد که گاهی این افراد در درون وجود ما رخنه می‌کنند و آنجا زندگی می‌کنند. خود انسان اصلاً محو شده است و اوست که به جای ما تصمیم می‌گیرد. این دو مطلب را باید از هم تفکیک کنیم.
چڪاوڪ
شکل ظاهری نمی‌تواند دلیل بر چیزی باشد. امام علی (ع) در خطبهٔ متقین به همّام می‌فرماید: «متقین کسانی هستند که هر کس آن‌ها را نگاه می‌کند فکر می‌کند آن‌ها مریض هستند». امام (ع) در این خطبه عالی‌ترین نمونه از تقوا را معرفی می‌کند. با اینکه ظاهر همیشه نمی‌تواند بیان‌کننده باطن انسان باشد، اما بیشتر افراد سعی می‌کند ظاهر خود را به‌گونه‌ای بسازند که با آنچه در باطن و کلامشان هست، منافات نداشته باشد. درعین‌حال ظاهر نمی‌تواند دلیل قضاوت ما درباره دیگران باشد. ظاهر یک فرد که خیلی شیک و تمیز باشد، دلیل بر این نیست که اسلام را خوب می‌فهمد و کسی هم که کثیف و ژولیده باشد، دلیل بر این نیست که انسان عارف و فهمیده‌ای است!
چڪاوڪ
انسان بعد از اینکه مدتی در این دنیا می‌ماند، می‌گوید: «همین‌جا خوب است». هر چه می‌گویند: «جای دیگری بهتر از اینجا هم وجود دارد»، می‌گوید: «نه، همین‌جا خوب است». باید دوباره او را با زور و فشار از اینجا بیرون ببرند. او هم دوباره گریه و زاری می‌کند که نمی‌خواهم از این دنیا بروم. انسان درمجموعهٔ حرکت کلی‌اش، حتی در جزئیات، تمایل به بودن و ماندن دارد.
Haniyeh Zarei
آفرینش انسان، به او نشان داده شده است، اما به‌جای اینکه از آن مسیر عبور کند، آن را گل‌گاری کرده، چمن کاشته، میدان ساخته، صندلی گذاشته و همان‌جا نشسته است. هر چه به او می‌گویند: «اینجا منزلگاه نیست، این فقط یک گذرگاه است و باید از این مسیر عبور کنی»، می‌گوید:‌ «نه، همین‌جا خوب است».
Haniyeh Zarei
انسان بعد از اینکه مدتی در این دنیا می‌ماند، می‌گوید: «همین‌جا خوب است». هر چه می‌گویند: «جای دیگری بهتر از اینجا هم وجود دارد»، می‌گوید: «نه، همین‌جا خوب است». باید دوباره او را با زور و فشار از اینجا بیرون ببرند. او هم دوباره گریه و زاری می‌کند که نمی‌خواهم از این دنیا بروم. انسان درمجموعهٔ حرکت کلی‌اش، حتی در جزئیات، تمایل به بودن و ماندن دارد.
Haniyeh Zarei
مسیری که انسان باید در آن حرکت کند، پس از آفرینش انسان، به او نشان داده شده است، اما به‌جای اینکه از آن مسیر عبور کند، آن را گل‌گاری کرده، چمن کاشته، میدان ساخته، صندلی گذاشته و همان‌جا نشسته است. هر چه به او می‌گویند: «اینجا منزلگاه نیست، این فقط یک گذرگاه است و باید از این مسیر عبور کنی»، می‌گوید:‌ «نه، همین‌جا خوب است».
•)•
ارزش انقلاب اسلامی ایران نیز در این است که انقلاب در زمان خود انجام شده و سخنان رهبر انقلاب نیز با ملاحظهٔ زمان است
•)•
عده‌ای نظر دکتر شریعتی را درباره کسروی پرسیده بودند. ایشان گفته بود: «من کار ندارم که حرفش درست بوده یا غلط، اول به من بگویید، آیا حرفش را در زمانی که می‌باید بگوید، گفته است یا نه؟ اگر خارج از زمانش گفته است، حتی اگر آن سخن حق باشد، صحیح نیست». ارزش‌کارهای ما بستگی دارد به اینکه در چه زمان و لحظه‌ای آن کارها را انجام می‌دهیم
•)•
بنده احتمال می‌دهم آن رنجی که برای انسان از همه مشکل‌تر است، مسئله زمان است. البته منظور تسلط جبری زمان و اینکه انسان نمی‌تواند از آن خارج شود، نیست، بلکه منظور این است که انسان در مجموعهٔ زمان قالب‌گیری شده و خارج از بُعد زمان، مفهومی ندارد. او با این بدن مادی نمی‌تواند خارج از بُعد زمان وجود داشته باشد.
•)•
همان‌گونه که می‌دانید سخت‌ترین علوم، علوم انسانی هستند؛ زیرا آزمایش‌کننده، خود در درون لولهٔ آزمایش قرار گرفته است. در علوم تجربی آزمایشگران خارج از محوطهٔ آزمایش هستند. وقتی یک قطعه آهن را در لولهٔ آزمایش می‌اندازید و ماده‌ای را روی آن می‌ریزید، خودتان در لولهٔ آزمایش نیستید؛ اما در جامعهٔ انسانی هر طرح، نظریه و آزمونی را که به مرحلهٔ اجرا می‌گذارید، اثرات آن روی خود شما نیز ظاهر می‌شود.
•)•
او دانشجوی رشتهٔ الهیات و گرایش‌های مرتبط یا طلبهٔ حوزهٔ علمیه نبود تا تلاش‌های او حرکتی در راستای فعالیت‌های علمی-تخصصی او به‌شمار آید، بلکه آنچه دیالمه را واداشت تا به «مباحث دینی» وارد شود، احساس تکلیف دینی به‌عنوان یک مسلمانِ پیرو مکتب اهل‌بیت (عهم) بود. به باور او، فهم دقیق دین و مسئولیت ترویج آن به‌قدر توان، تکلیف همهٔ مسلمانان است؛ ازاین‌رو با سبک زندگی خود، افقی فراروی نسل جوان گشود که در آن، مسئولیت دینی، فراتر از هر تخصص و رشتهٔ علمی، محور همهٔ تلاش‌ها و معنای زندگی است.
•)•
دیالمه با نگاه جامعش به ضعف‌های فکری و انحراف‌های موجود در جامعهٔ آن روز، چاره را در دو حرکت همسو دید: ۱. تدوین مفاهیم صحیح دینی و تبیین آن برای نسل جوان؛ ۲. به نقدکشیدن اندیشه‌های انحرافی و التقاطی.
•)•
نامتوازن بودن رشد سیاسی جوانان با رشد دینی آنها، درست اندیشیدن را در معرض تهدید سیاست‌زدگی قرار داده بود؛ به‌گونه‌ای‌که جریان‌های ناسالم سیاسی، با برچسب‌های مذهبی، هریک از افراد جامعه را به راهی که خود می‌خواست، فرامی‌خواند.
•)•

حجم

۶۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

حجم

۶۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۷۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد