بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دعوا سر اولویت است | صفحه ۱۹ | طاقچه
کتاب دعوا سر اولویت است اثر سیدعلی‌اصغر علوی

بریده‌هایی از کتاب دعوا سر اولویت است

انتشارات:انتشارات سدید
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۴۳ رأی
۴٫۴
(۴۳)
خلوت، چه در دل کوه باشد چه در دل شب، مهمْ خلوت در ژرفایی است که در خود باید بیابی و بکاوی؛ و کسی بدون این «خلوت انس» ، لحظات بزرگ را درک نخواهد کرد... روز عاشورا هم رهاورد شب بزرگ عاشورا و خلوت‌های ژرف آن است؛ خلوت‌هایی که در دل خود، استعداد تربیت امثال حر را دارد...
fbr
مهم نیست کربلا باشیم یا غیر آن؛ مهم کربلایی بودن است؛ مهم آن است که هر جا هستیم کربلاآفرین باشیم!
amir
بسیاری در هر زمانه به بهانۀ امام ماضی سر خود را از فرمان امام مضارع باز می‌کنند و حال آن‌که حقیقت آن است که در زمان امام حسن، امام حسین، حسین است نه امام، او مأموم است و امام حسن امام او.
مهریار
حتی حج، حجّ واجب، چراکه حسین «اوجب» است و جایی که «اوجب» هست، ترجیح بر «واجب» پیدا کردن امری بدیهی است. حتی تفسیر قرآن در کنار حسین معنا می‌یابد و نه در مدینه. تفسیرِ قرآنِ حبیب است که شنیدن دارد، نه تفسیر مفسران مدینه‌نشین. ما تشنۀ شنیدنِ تفسیرِ کربلایی قرآنیم و نه تفسیر مدنی... تفسیر قرآن عاشورا، تفسیر طوفانی آیه‌هاست، نه تفسیر عزلت‌نشینی و راحت‌طلبی.
مهریار
کسانی که با خود گفتند اول حج بگذاریم، بعد به حسین می‌رسیم... نرسیدند! تاریخ می‌خواست به همه درس اهمیت اولویت‌دهی یاد بدهد. جایی که اولویت، «حسین» است، هیچ تأخیری جایز نیست. باید اولویت‌ها را همراه امام انتخاب کرد، نه زودتر نه دیرتر. «... و المتأخر عنهم زاهق...»
مهریار
شاهکار حبیب و فضل او از «آبرو» هم مایه گذاشتن است به پای حسین.
هاله
حاضر نشد خودش را برای امام خرج کند، حرف از اسب تیز و شمشیر برنده‌اش می‌زد. بعد عاشورا، سر همین انتخاب اشتباه تأسف می‌خورد و اشک می‌ریخت، عجب درسی به ما داد عبیدالله بن ‌‌حر جعفی. اولویت «خودت» را امام بگذار، نه اولویت «اسبت» را! مگر این‌که مثل حضرت نافع، اسب و شمشیر هم در راه او باشد، به شرط حضور خودت.
کامکار
خدا یک قلب بیش‌تر به تو نداده، دو جا نمی‌شود آن را خرج کرد. خودت هم همین‌طور دو جا نمی‌شود، اول کجا؟ ... یک زمان برای دو چیز نمی‌شود. باید انتخاب کنی.
کامکار
«امام فرمود: اگر قصد یاری داری، شتاب کن، خدا تو را ببخشاید. طرماح گوید: دانستم به یاری من محتاج است.» خب برو، اما زود بیا! وقتی داشت می‌آمد، آن هم با عجله، گفتند: طرماح! کجا می‌روی با این عجله؟ گفت: یاری حسین. گفتند: بنشین که دارند سرها را می‌آورند! ... حسین جان! دیر شد.
کامکار
اما تو که دیدی حسین را محاصره کرده‌اند، تو که دیدی زن و بچۀ حسین در محاصره‌اند؛ زن و بچۀ خودت از زن و بچۀ امام حسین مهم‌تر بود؟! یک‌وقت است که تو این ماجرا را ندیده‌ای... اما تو که داستان غربت امام را دیدی. همیشه دعوا سر اولویت بوده و هست. این اولویت‌ها جهت زندگی‌ها را مشخص می‌کند.
hossein mokhtari

حجم

۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

حجم

۸۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۸ صفحه

قیمت:
۱۶,۰۰۰
۸,۰۰۰
۵۰%
تومان