بریدههایی از کتاب راز یک فریب
۳٫۸
(۱۳)
پس از این همه سال، تصوّر میکنم تا فردی به دانش جامعهشناسی و روانشناسی آشنا نباشد و نیز اظهار نظرهای خانمهای بیحجاب را نشنیده و کتابهایی که دربارة حجاب است نخوانده باشد، بهتر است دراینباره به خلق اثری نپردازد و نظریهپرداز حجاب نباشد.
Chamran_lover
کتابی که فراروی شما است نتیجة هجده سال تحقیق دربارة رفتارهای اجتماعی دختران و زنان، و گفتگو با زنان بیحجاب غربی است.
این اثر در بسیاری از مجامع علمی برترین کتاب حجاب ازآغاز پیروزی انقلاب تاکنون شناخته شده است.
Chamran_lover
چه مردمان باهوش و تحصیلکرده که در زندگی برای کسب هرگونه موفّقیت ساده، گویا هیچ استعدادی ندارند و بداقبالاند، در حالی که عدهای بدون مهارتهای افراد باهوش، کاملاً سرخوش و موفّقاند. علت این تفاوت، داشتن یا نداشتن «هوش هیجانی» است. یعنی نوعی توانایی که فرد را به هنگام هیجان و غلبة تمایلات، مهار میکند. هوس، خشم، شتاب و هر گونه صفت آسیبرسان را از او دور میسازد. شاید بتوان آن را «مدیریت عقل» نامید. درحقیقت این افراد از قدرتی بهرهمندند که هیجانات ایشان را مدیریت میکند.
هیچ کس نمیتواند وجود تمایل به جلوهگری را در زنان انکار کند. تنها میتوان از زنان انتظار داشت که این تمایل را در مسیری مهار شده (بدون آفت و آسیب) دنبال کنند. زن با مراعات حجاب در پی مهار احساسات و تقویت هوش هیجانی خود است.
سما
سفارش به مراعات حجاب، سفارش به پاسداشت حق خود و مواظبت بر پایمال نشدن آن است، نه پدیدآورندة یک تکلیف و گشودن راهی برای دشواری خانمها.
سما
چرا دانشآموزان یک مدرسه، هر یک باید در رتبة درسی خاص خود، در زمان مشخص و با ضوابط خاص مدرسه به فراگیری دانش بپردازند؟ چرا هر کدامشان نباید آزاد باشند تا در هر رتبة درسی که دوست داشتند، و هر زمان که بخواهند، حضور یابند؟!
چرا جرّاح قلب اجازه ندارد چشم را جرّاحی کند و پزشک پوست جرّاح مغز باشد؟ چرا باید آزادی آنها محدود شود؟!
بنابراین میپذیریدکه معنی درست آزادی این نیست که هر کس هر کاری دوست دارد انجام دهد و اگر ضوابط اخلاقی و مقررات اجتماعی و حقوقی برای وی محدودیت ایجاد کرد، بشود گفت که آزادی فرد سلب شده است.
سما
فرد معتاد در حالت سرخوشی، احساس خوشبختی میکند، هرچند به واقع هیچ خوشبخت نیست. یک خواننده بیهوده خوان، رقّاص، دزد و هر فرد مشغول گناه، به هنگام انجام کار مورد دلخواهش بهواقع احساس خوشبختی میکند، اما چه بسا فرسنگها با خوشبختی فاصله داشته باشد.
در حقیقت معیار شناخت و تفاوت «حقیقت خوشبختی» و «احساس خوشبختی»، تشخیص نیاز واقعی از غیر واقعی (توهّمی) است. باید دید آنچه مایه دلخوشی ما است در زمره نیازهای واقعی ما است یا نیازهای غیر واقعی (واهی).
هزاران فرد را میتوان یافت که در مسیر زندگی خود و با رفتارهای اجتماعی خویش گمان میکند مشغول لذت بردن است، غافل از آنکه به تباه کردن زندگی خود سرگرم است. ارزشهای ماندگار را قربانی هوسهای زودگذر کردن نشان هوشمندی و زیرکی نیست.
سما
آیا فکر میکنید قطعههای تشکیل دهنده یک خانه یا ماشین، چیزی از حقیقت پیکر خانه و ماشین میداند؟ نه. چون جزء نمیتواند به حقیقت کل خود پی ببرد. ما هم وقتی در درون زنجیرهای زندگی زندان شده باشیم موقعیت همان اجزای خانه و ماشین را خواهیم داشت که نمیتوانیم برای مجموعه دستگاه زندگی هدف و غایتی تصوّر و آن را درک کنیم.
برای فهم معنای زندگی و راز آفرینش باید از حیات طبیعی حیوانی (زیستی) که محور آن همین رفتارهای عادی روزانه است بیرون آمد و از افقی بالاتر به زندگی نگریست. در غیر این صورت، نقش همان پیچ و مهرههای ماشین را ایفا میکنیم که از مجموع پیکر ماشین و مسیر حرکت آن و چگونگی حرکتش اطلاعی نداریم. به همین خاطر است که مسیر زندگی ما به سوی همان فعالیتهای جزئی (پیچ و مهره ای) است: خورد و خوراک و خواب و غریزه و حتی تلاشهای علمی و شغلی و... هر کاری در مسیر توسعه چرخش همین روزمرگی.
سما
پرسیدم: پس با چه روشی طعمه را شناسایی و شکار میکنید؟ آیا گاهی در شناسایی به خطا نرفتهاید؟
آنها میگفتند: ما تا حد امکان با وجود دختران و زنانی که حجاب درستی ندارند، به سراغ آنها که از حجاب بهتری برخوردارند، نمیرویم. دزدها با وجود ماشینی که درِ آن باز و موتورش روشن است به سراغ ماشینی نمیروند که خاموش و فرمانش قفل است. دختر و زنی که با حجاب و دارای متانت است، برای ما مانند همان ماشین خاموش است که صاحبش به فرمانش قفل زده است.
سما
اگر زندگی همین باشد که امروز بسیاری از مردم به سپری کردن آن سرگرماند، هدفمندی و پوچی آن با هم چه تفاوتی دارد؟! هنگامی که زندگی انسانی فقط از نظر ساختار و تشکیلات (زیستی) مترقیتر از زندگی بقیه جانداران باشد، به دارا بودن چه امتیازی باید برای آن، هدفی آرمانیتر از زندگی حیوانات قایل شد! بقیه جانداران هم مشغول همانکاری هستند که انسان غیرهدفمند به آن مشغول است؛ جز اینکه حیوانات در آنچه میکنند به فرمانبری خداوند مشغولاند و آدمی به نافرمانی.
سما
در مسایل دیداری، مردها بیشتر، رنگهای اصلی (آبی، زرد و قرمز) را تشخیص میدهند و زنان به همه رنگهای اصلی و غیر اصلی و تمایزات آنها توجه دارند. بنابراین یک مرد ممکن است رنگ قرمز تیره، معمولی، کم رنگ، نارنجی تیره، معمولی و کم رنگ، همه را قرمز ببیند، در حالی که زن همه را در همان رنگ حقیقیاش میبیند.
زاویه نگاه مردان، بسته (حادّه) و زنان منفرجه (باز) است. به همین خاطر مردها در شب بهتر از زنان رانندگی میکنند. چون روبه رو را با نگاه تیزِ بسته بهتر میتوان دید.
سما
اما همیشه این پرسش ذهن مرا به خود مشغول میداشت که هرگاه مردان با نگاه به زنانِ ناپوشیده چنین احساسی در خود مییابند چگونه روا میبینند که همسر یا خواهر و دختران خودشان همین گونه در مقابل نگاه دیگران قرار گیرند! جز آنکه بگوییم...!
soleimannejad.ir
زن با انتخاب بیحجابی آزادتر نمیشود. به ظاهر، او است که در مورد طرز پوشش و رفتارش تصمیم میگیرد، ولی شما بهتر میدانید که تصمیم گیرندة اصلی او نیست. او مجری است، نه تصمیم گیرنده. جبر اجتماعی، خواست عمومی، تبلیغات، سلیقههای دیگران و مجموعهای از این دست پدیدهها تعیین کننده نوع پوشش و رفتار او است. برخلاف بانوان با حجاب که اگر به درستی به ضوابط و حقیقت حجاب آشنا و پایبند باشند، در همه رفتارهایشان خود تصمیم گیرندهاند؛ جامعه، تبلیغات و پدیدههای دست ساز استعمار هرچه میخواهند، بگویند! برای او اهمیتی ندارد.
soleimannejad.ir
تعریف زن در این جوامع همان عنصری است که آفرینش او برای لذّت مرد و هوسرانی او است! وسیلهای برای سودجویی اقتصادی صاحبان سرمایه و ...! وجودی که گاهی فروخته میشود تا به دیگری خوشی بچشاند و گاهی خریده میشود تا محیط کار را گرمی ببخشد. و ...!
Chamran_lover
وقتی زن همه جسم میشود باید انتظار هم داشت که همة وجود مرد چشم شود.
Chamran_lover
جلوة دردناکتر رنج شما این است که اینک همان را که شما دارید و ارائه میکنید فراوان شده است. میبینی که روز به روز برای اینکه از نگاهها فرو نیفتی و مورد توجه و خواستنی باشی، باید بیشتر «جسم» باشی! یعنی که برای بهرهبرداری دیگران از آنچه داری محدودیتها را به کلی از بین ببری و رقبایت را کنار بزنی؛ رقبای واقعی و فرضی. یعنی هر زن در هر روز با هزاران زن همشهری خود به نبرد بپردازد تا همچنان مورد توجه باشد و خواستنی!
Chamran_lover
چه آبروها و خونها که ریخته نشد، چه عمرها که تباه نگردید و چه حقها که پایمال نگردید و چه ضایعاتی که پدید نیامد، تنها به خاطر اینکه کسی میخواست به آنچه دوست دارد، دست یابد!
کاربر ۴۱۹۵۵۶۵
او برای رفع تنهایی و وحشت و نیازش نبود که ما را آفرید. از رحمت و قدرت و حکمت او است که ما آفریده شدیم. ب
کاربر ۴۱۹۵۵۶۵
در چنین جامعهای اگر به جسم زن توجه نشود گویا اصلاً به او هیچ توجهی نشده است. من با خود فکر میکنم اگر مردها به من نگاه نکنند معنیاش این است که من چیزی ندارم که مایة توجه کسی شود. وقتی آنها به من خیره میشوند درحقیقت گویا با نگاهشان به من میگویند که تو هنوز هستی.
Chamran_lover
راهنامة شما دربارة نوع پوشش خانمها، برای ما جز روآوری به خودکشی نتیجهای ندارد. در فرهنگی که برای ما سازمان دادهاند ما خود را با جنبههای روحی، معنوی و اخلاقی پیدا نمیکنیم. چیزی که ما از خودمان پیدا کردهایم و همیشه احساسش میکنیم «جسم» مان است. شما از ما میخواهید همان را که از خود یافته و احساس کردهایم بپوشانیم! این یعنی خودکشی. «خودِ» ما همین جسم است و اگر کسی به آن توجه نکند و آن را نخواهد، باید چه کنیم؟! برای همین است که اگر زنی پیر یا زشت باشد که «خود» ی برای عرضه کردن نداشته باشد برای رهایی از پوچی دو راه بیشتر فراروی او نیست: یا تا آخرین توان، خود را بیمقدار و رایگان کند، یا در صدد شود به کمالاتی دست یابد که جامعه بدان نیاز دارد.
Chamran_lover
ما عادت کردهایم همیشه حقایق را با ذهنیتهای خود بپذیریم یا رد کنیم. در این صورت هیچگاه حقیقت به طور صحیح در افکار ما جای نمیگیرد.
Chamran_lover
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان