بریدههایی از کتاب راز یک فریب
۳٫۸
(۱۳)
اگر از تعبیر من ناراحت نمیشوید به شما بگویم که حتی نمیتوانید درباره طرح زندگی خود تصمیم بگیرید. از میان شما خانمها همانها که تشکیل خانواده را یک ضرورت یاد کردید، مشاهده میکنید که نمیتوانید در چارچوب کنونی فرهنگ کشور خود به چیزی که وجودش را ضروری میدانید، دست پیدا کنید و از چیزی (حجاب) فرار میکنید که بدون آن نمیتوانید خانوادهای داشته باشید. حجاب یعنی تأکید بر حفظ خانواده.
Chamran_lover
آنها که کارگردانان اصلی جامعه شمایند، ایبسا بهتر از من و زودتر به همین نکته که گفتم پی بردند و از شما برایتان «خود» ی ساختند که دیدید با بیحجابی بهتر میتوانید آن «خود» را حفظ کنید. آنها همان چیزی را که لازم بود شما از «خود» تان بدانید برایتان دیکته کردند و در طرح و برنامهشان خیلی هم چیره دست و هوشمند بودند.
Chamran_lover
ویل دورانت: اگر حتی ادیان به پوشش زن سفارش و دستوری نداشتند این خود زن بود که در طول تاریخ بدون هیچ آموزش، با فطرتش درک کرده بود که او هرچه بیشتر خود را پوشیدهتر بدارد دست نیافتنیتر میشود و هرچه دست نیافتنیتر شد با ارزشتر گشت.
Chamran_lover
مردها با اینکه این همه خود را نیازمند زن میدانند، حق زن را نه میشناسند و نه ادا میکنند؛ تا چه رسد به زمانی که بدانند دستیابی به زن برایشان آسان است.
زن هرچه بکوشد جنبههای تفاوت خود با مرد را بکاهد، خود را بیپناهتر، بیمقدارتر و محرومتر کرده است. این تفاوت را خدا قرار داده و باید حفظ کرد.
Chamran_lover
در حقیقت کوشش خانمها بر گسترش بیحجابی، تقویت قدرت مردان است. یعنی بر هم زدن توازنی که خداوند مقرر کرده بود تا برای پاکداشت حرمت زن و قدردانی از وجود او از سوی مرد، نیاز به زن، پویا و همیشگی باشد. با بر هم زدن این توازن، زن بیشتر از مرد خسارت میبیند.
Chamran_lover
پس اگر آموزههای دینی از زن بخواهد که لباسش پوشیدهتر از مرد باشد به نفع خود زن است. اگر خانمها کاری کنند که آن مرد قدرت مند، این جنبه ضعفش وی را به مراعات حق زن وادار نسازد، در حقیقت راه ستم هرچه بیشتر به خود را باز گذاشتهاند. چون با بیحجابی و علنیشدن و عمومی و رایگان شدن جاذبههای زن، مرد خود را نیازمند ناز کشیدن از هیچ زنی نمیبیند. این نشد، آن یکی. وقتی بشود بدون مراعات حقوق یک زن در خانواده و پذیرش مسئولیتهای زندگی، نیاز خود را برطرف ساخت، چه حاجت به تشکیل خانواده!
Chamran_lover
او ناچار شود همان قدرت فراگیرش را نه فقط در راه سلطه و آزار و آسیب به زن صرف نکند، در خدمت او باشد.
برای این مقصود غریزه جنسی در زن و مرد طوری تقسیم شد که مرد پیوسته به ارضای غریزه محتاجتر از زن باشد. بستر این هدف، بالا بردن قدرت جاذبه زن است. عوامل دلربایی در او، هم باید فراوان باشد و هم عمیق. پیکر او، روحیاتش، جزییترین رفتارهایش، همه باید طوری در اوج جاذبه باشد که زن بتواند با تکیه بر آنها، در مقابل مرد، قدرت مند جلوه کند
Chamran_lover
۲. به همان میزان که خداوند به مرد قدرت بدنی بیشتر و اقتدار بخشید، به زن، لطافت، طراوت و ملایمت لطف کرد.
Chamran_lover
زن موجودی عاطفی است: ملایم، سازگار، صمیمی، پر رحم، امّا به ضد صفات خود سخت علاقهمند است: صلابت، اقتدار، استحکام. و این صفات مرد است.
عضلات مرد یک سوم بیشتر از زن است. قلب مرد ۶۰ گرم بیشتر و مغز او حدود ۱۳۰۰ گرم بیشتر از زن است. جمجمه زن ۱۵ درصد کوچکتر از مرد است. حجم ریه زن ۱۳۰۰ سانتی متر مکعب و حجم ریه مرد ۱۶۰۰ است.
زن خواهان شجاعت و اقتدار مرد، و مرد خواستار زیبایی و دلبری زن است.
Chamran_lover
آنها با دو چشم مشابه، متفاوت میبینند. دو گوش مشابه که متفاوت میشنوند. دو لب و یک دهان شبیه هم، اما متفاوت حرف میزنند و قضاوت میکنند. قلب هر دو یکسان (با کارکردی مشابه) خون به بدن میرساند، ولی اموری که در قلب زن تأثیرگذار است با آنچه بر قلب مرد تأثیرگذار است به کلی فرق میکند. آن دو، سلولهای هم شکل نیز ندارند.
Chamran_lover
سفارش زنان به داشتن پوشش متفاوت با مردان، قبل از اینکه یک تکلیف به زن باشد، یک توصیة حکمت آمیز به مواظبت بر پایمال نشدن تفاوتها است.
Chamran_lover
اگر روا بود که زن و مرد در نوع بینش، رفتار، استعداد، تواناییها و همتها مانند یکدیگر باشند به چه سبب باید از نوع آدمی دو جنس آفریده شود. آفرینندگی دو جنس، یعنی که این دو با هم تفاوت دارند. اگر چنین باشد نوع وظایفشان نیز باید فرق کند. به همین سبب است که نوع پوششی که از زنان انتظار میرود، با مردان یکسان نیست. اگر از زن خواسته میشود که از انجام برخی رفتارها بپرهیزد در حقیقت گویا از او خواسته شده است که بر حقِ «متفاوت بودن» خود تأکید بورزد.
Chamran_lover
تساوی در این زمینه، یعنی پایان بخشیدن به حیات آدمی. حفظ تفاوتها است که جهان را از فروپاشی نگاه میدارد. اگر روا بود که زن و مرد در نوع بینش، رفتار، استعداد، تواناییها و همتها مانند یکدیگر باشند به چه سبب باید از نوع آدمی دو جنس آفریده شود
Chamran_lover
درگیر احساسات، ناآگاه، با صفات نفسانی و غرایز ویرانگر. بنابراین هیچ منطقی نیست که یکی از ما عهده دار تدوین چنین آییننامهای شویم. من میخواهم همه موادّ این آیین نامه را به او واگذارم. تردید ندارم که کسی مانند او به اندرون من آشنا و به من مهربان نیست
Chamran_lover
من ترجیح میدهم راهنامة کسی را بپذیرم که مرا آفریده و به من هم نیازی نداشته است. طرح او برایم اطمینان آورتر است. چون به همه جوانب زندگی من توجه داشته و چیزی از نگاهش دور نمانده است. غیر او چه حق و اعتباری دارد تا برای ما وظیفه مشخص کند!
Chamran_lover
من چطور میتوانم به طرح شما، که موجودی همانند خود من هستید، اعتماد کنم! من حتی نمیتوانم به طرح متفکران و فیلسوفانتان اعتماد کنم. چون آنها هم تمایلات و افکار و غرایزی همچون خود من دارند. به کدامشان اعتماد کنم؟ جان لاک، ژان ژاک روسو، کانت؟ این هر سه معتقد بودند که: «زنان ویژگیهای شهروندی را دارا نیستند. (از خردی اندیشه زنان نمیتوان آنها را در زمره شهروندان به شمار آورد)
Chamran_lover
در حقیقت معیار شناخت و تفاوت «حقیقت خوشبختی» و «احساس خوشبختی»، تشخیص نیاز واقعی از غیر واقعی (توهّمی) است. باید دید آنچه مایه دلخوشی ما است در زمره نیازهای واقعی ما است یا نیازهای غیر واقعی (واهی).
Chamran_lover
هزاران فرد را میتوان یافت که در مسیر زندگی خود و با رفتارهای اجتماعی خویش گمان میکند مشغول لذت بردن است، غافل از آنکه به تباه کردن زندگی خود سرگرم است. ارزشهای ماندگار را قربانی هوسهای زودگذر کردن نشان هوشمندی و زیرکی نیست. چند روزی در چشمهای آلوده نشستن و برای همیشه از چشمهای پاک فرو افتادن افتخار نیست.
Chamran_lover
در راه تشخیص خوشبختی سه آفت وجود دارد که فرد را دچار خودفریبی میکند:
۱. کوشش برای نیل به آنچه دوست داریم، نه آنچه نیاز داریم
شاید ما دوست داشته باشیم ساعتها از روز به تفریح بگذرانیم، بدویم و بخندیم و با تمسخر دیگران شادی کنیم. هر طور خواستیم لباس بپوشیم و با هرکه تمایل داشتیم رابطه دوستی برقرار کنیم و... . ولی آیا اینها همه در زمره نیازهای ما است؟! امروزه شمار زیادی از خانمهای کشور ما عهدهدار شغلهایی هستند که هیچ ضرورت ندارد
Chamran_lover
اینک همه ما در پرسش از هدف آفرینش، حال و روز آن مرد چاهکن را داریم که در چاه زندگی غرق شده ایم و فریادمان بلند است که ما چرا در این چاه مانده ایم! بر فراز این چاه چه خبر است؟
Chamran_lover
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰۵۰%
تومان