بریده‌هایی از کتاب فردا

زندگی به توهم نیاز دارد، این یعنی ناحقایقی که حقیقت پنداشته می‌شوند. فریدریش نیچه

مردگان به آن دسته از زندگان تعلق دارند که به وسوسه‌آمیزترین شیوه ممکن آنان را بخوانند. جیمز الروی

آینده، شبحی با دستانی خالی است که نوید همه‌چیز را می‌دهد؛ درحالی‌که هیچ‌چیز ندارد. ویکتور هوگو

پیش از آنکه شادی چیزی در این دنیا خلق کند، ترس آن را خراب کرده. پل موران

نه ترس می‌تواند از امید صرف‌نظر کند و نه امید از ترس. باروخ اسپینوزا

«دوست داشتن کسی به خاطر ظاهرش، مثل دوست داشتن یک کتاب به خاطر صحافی‌شِ!»

وقتی رنج چیزی است که انسان به بهترین شکل آن را می‌شناسد، رها شدن از آن، خود، یک مصیبت است. میکلا مارزانو

دلدار سابق او شیادی خودخواه و دمدمی‌مزاج بود که بلد بود با فریفتن زنان، از خود شخصیتی قهرمان با قلبی بزرگ بسازد و برای نفوذ خود از آن استفاده کند. قادر بود کاری کند که یک زن تمام مقاومت خود را از دست بدهد. بلد بود ظالمانه از ضعف‌ها و کمبود اعتمادبه‌نفس یک زن سوءاستفاده کند. در نقص‌های او نفوذ کند و جای جراحت‌های قلبی‌اش را به خارش اندازد. به ویژه این هنر را داشت که واقعیت را طوری بزرگ جلوه دهد که همه چیز را به نفع خود تمام کند. حتی این خطر را می‌پذیرفت که او را یک افسانه‌پرداز بدانند. زن برای اینکه وسوسه نشود و پاسخش را ندهد، تلفن همراهش را خاموش کرد. تلاش زیادی کرده بود تا خود را از شر نفوذ او رها کند. زن نمی‌خواست دوباره خود را در دام او بیندازد؛ فقط به این دلیل که با نزدیک‌شدن جشن کریسمس خود را تنها حس می‌کرد.

مردها زنان بلوند را ترجیح می‌دهند؛ چون زنان بلوند می‌دانند مردها چه چیزی را ترجیح می‌دهند. مریلین مونرو بوستون

زن، مانند کیسه چای است. تا او را در آب‌جوش قرار ندهید، هرگز به قدرتش پی نخواهید برد. الئونور روزولت