بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک خانواده تقریباً معمولی | طاقچه
کتاب یک خانواده تقریباً معمولی اثر ام. تی. ادواردسن

بریده‌هایی از کتاب یک خانواده تقریباً معمولی

ویراستار:مصطفی نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۳۳ رأی
۳٫۶
(۳۳)
«این هم بگذرد! بی‌خیال!»
n re
وقتی تحمل گرما را نداری با آتش بازی نکن.
n re
«می‌دونی بزرگ‌ترین افسوس آدم‌های درحال احتضار چیه؟ اونها برای کارهایی که انجام دادن افسوس نمی‌خورن بلکه برای کارهای نکرده‌شون پشیمونن.»
n re
«درست می‌شه. نگران نباش. با همدیگه حلش می‌کنیم.»
n re
یک لحظه از یاد خدا غافل نمی‌شدم و زیر لب دعا می‌کردم. پروردگارم عادل و بخشنده است.
n re
رو به آسمان کردم و گفتم خدایا خودت کمک کن. البته می‌دانستم او هیچ‌چیز را از ما دریغ نمی‌کند.
n re
از نظر من زندگی مسیر بی‌انتهای یادگیری است.
hamtaf
«نمی‌دونم باهام چیکار کردی که هروقت می‌ری احساس تنهایی می‌کنم.»
n re
بین بی‌عاطفگی و تحقیر تفاوت چشمگیری وجود دارد.
n re
یادم می‌آید ده‌ساله که بودم، بدجوری موهای خواهرم را کشیدم. پدرم از من پرسید: «دلت خُنک شد؟» همین سؤال کافی بود تا احساس شرم و گناه کنم و اشک بریزم.
n re

حجم

۳۷۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۳۷۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۱۰صفحه بعد