بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب یک خانواده تقریباً معمولی | طاقچه
تصویر جلد کتاب یک خانواده تقریباً معمولی

بریده‌هایی از کتاب یک خانواده تقریباً معمولی

ویراستار:مصطفی نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۳۵ رأی
۳٫۵
(۳۵)
«این هم بگذرد! بی‌خیال!»
n re
وقتی تحمل گرما را نداری با آتش بازی نکن.
n re
«می‌دونی بزرگ‌ترین افسوس آدم‌های درحال احتضار چیه؟ اونها برای کارهایی که انجام دادن افسوس نمی‌خورن بلکه برای کارهای نکرده‌شون پشیمونن.»
n re
«درست می‌شه. نگران نباش. با همدیگه حلش می‌کنیم.»
n re
یک لحظه از یاد خدا غافل نمی‌شدم و زیر لب دعا می‌کردم. پروردگارم عادل و بخشنده است.
n re
رو به آسمان کردم و گفتم خدایا خودت کمک کن. البته می‌دانستم او هیچ‌چیز را از ما دریغ نمی‌کند.
n re
از نظر من زندگی مسیر بی‌انتهای یادگیری است.
hamtaf
«نمی‌دونم باهام چیکار کردی که هروقت می‌ری احساس تنهایی می‌کنم.»
n re
بین بی‌عاطفگی و تحقیر تفاوت چشمگیری وجود دارد.
n re
یادم می‌آید ده‌ساله که بودم، بدجوری موهای خواهرم را کشیدم. پدرم از من پرسید: «دلت خُنک شد؟» همین سؤال کافی بود تا احساس شرم و گناه کنم و اشک بریزم.
n re
نگران نباش. پدرت اینجاست، تنهایت نمی‌گذارم. تا آخرش با تو هستم.
n re
انسان از ثمرهٔ دهان خود از نیکویی سیر می‌شود و مکافات دست انسان به او برمی‌گردد. (گفته‌های سلیمان نبی)
Farnoosh
زمان چه زود می‌گذرد درحالی‌که به آن بی‌توجهیم.
n re
حالا ایمان راسخی دارم؛ می‌دانم الطاف خداوند شامل حالم می‌شود و محبتش را از من دریغ نمی‌کند. خداوند خودِ مهربانی و عشق است. خداوند امیدی زوال‌ناپذیر و ملجأ و پناهگاه امن من است. به‌جرئت می‌توانم بگویم من یک معتقد واقعی‌ام
n re
شاید گاهی اوقات لازم باشد با تمام وجود از کسی که عاشق شماست قدردانی کنید، چرا که برای چنین کسی حضورتان خیلی ارزشمندتر از عملکردتان است.
n re
اما چرا ماجرای تجاوزم را برای آمینا تعریف نکردم؟ دلیل دیگری داشت. خودم را تافتهٔ جدابافته‌ای می‌دانستم. می‌خواستم از دید مردم قدرتمند جلوه کنم و یک قربانی تجاوز دیده نشوم. آیا من هم یک قربانی بودم؟ نظر بابا و مامان این بود که اگر شکایت کنند بیشتر از همه من ضرر خواهم کرد.
دختر خوانده پروفسور اسنیپ فقید 🐍💚
قلب و فکر دو راهنمای فوق‌العاده هستن که با درایت می‌تونی متوجه بشی چه‌وقت باید ازشون استفاده کنی.»
n re
در هنگام مصیبت‌ها و بلایای ناگهانی، از مردم می‌خواستم با هم باشند و اتحاد بین خودشان را حفظ کنند، کارهای فردی را کنار بگذارند و به داد همدیگر برسند. در این مواقع مفهوم واقعی انسانیت آشکار می‌شود و می‌توانیم بهتر از هر زمان دیگری همدیگر را بشناسیم. در غم و ناراحتی‌ها بیشتر از همیشه به همدیگر نیاز داریم.
n re
خداوند خودِ مهربانی و عشق است. خداوند امیدی زوال‌ناپذیر و ملجأ و پناهگاه امن من است.
n re
وقتی تحمل گرما را نداری با آتش بازی نکن
LeNa

حجم

۳۷۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

حجم

۳۷۳٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۷۲ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد