بریده‌هایی از کتاب چگونه بر جهان حکومت کنیم؟

اگر می‌خواهید مردم از شما به‌عنوان یک رهبر کبیر یاد کنند، جانشینی انتخاب کنید که یک ابله تمام‌عیار باشد.

مردان واقعی تاریخ را نمی‌نویسند، می‌سازند. اوتو فن بیسمارک

پول‌تان را تمیز نگه دارید از آل‌کاپون نقل می‌کنند: «می‌توانی از مکافات جنایت فرار کنی، به شرط این‌که لباس تمیز بپوشی و به خیریه کمک کنی». قانونی بودن یا ظاهراً قانونی بودن هدف تمام خلافکاران عصر جدید بوده و هست. مثلاً همین آل کاپون برای پنهان‌سازی شیوهٔ عمل خود، رخت‌شوی‌خانه‌ای تأسیس کرد و وانمود کرد درآمد خود را از این راه به‌دست می‌آورد، نه از راه نامشروع. اصطلاح پول‌شویی این‌چنین شکل گرفت.

اگر بتوانی پول‌هایت را بشماری، معلوم است که یک میلیارد دلار نداری. جی پل گتی

برای شغل کشورگشایی نقطهٔ پایانی وجود ندارد و هر چقدر نیروهای شما از خانه دور می‌شوند، قدرت شما کمتر و کمتر می‌شود.

در راه رسیدن به هدف قربانی کردن امری اجتناب‌ناپذیر است و هرچقدر این هدف بزرگ‌تر باشد، قربانی شما بزرگ‌تر است.

یک پیشوای واقعی می‌داند که کاری که باید انجام شود، باید انجام دهد بدون توجه به عواقب آن برای شهرت و نام نیکش

به‌وسیلهٔ تبلیغات می‌توان مردم را معتقد ساخت که بهشت، جهنم و جهنم، بهشت است.

خیلی بد است که تنها کسانی که می‌دانند یک کشور باید چطور اداره شود، راننده تاکسی‌ها و سلمانی‌ها هستند. جرج بارنز

قدرت درک توده کم، اما قدرت فراموشی‌شان زیاد است. به‌وسیلهٔ تبلیغات می‌توان مردم را معتقد ساخت که بهشت، جهنم و جهنم، بهشت است. هر چقدر این دروغ‌ها بزرگ‌تر باشد مردم حاضرند برای تحقق آن‌ها تلفات بیشتری بدهند.

در یک جامعهٔ دموکراتیک هر سیاستمدار موفقی می‌تواند مردم را مجاب کند که به او رأی دهند، دست‌کم برای یک بار. اما برای این‌که مردان و زنان را وادار به اطاعت کورکورانه و بی‌قید و شرط از فرامین‌تان کنید، محتاج کاریزما هستید.

سیاستمداران بیشتر با توافق و مصالحه و سازش و زدوبند به جایی می‌رسند تا به‌واسطهٔ جاه‌طلبی و بلندپروازی و قدرت ریسک‌پذیری‌شان.

بعضی‌ها می‌گویند قدرت باید تقسیم شود، می‌گویند قدرت زیاد در دست یک نفر چیز بدی است، قدرت شخصیت افراد را به شکل نامطلوبی تغییر می‌دهد، قدرت اَخ است و چنین است و چنان و قس علی‌هذا. اما خیلی این حرف‌ها را جدی نگیرید، تنها آدم‌های ناتوان و بی‌جربزه از این حرف‌ها می‌زنند.

۷. بعد از ورود به هر جمعی انتظار دارید از امتیازات ویژه‌ای برخوردار باشید؟ بله/خیر ۸. هرچه تعداد آدم‌هایی که به آن‌ها دستور می‌دهید بیشتر می‌شوند، حس می‌کنید حال بهتری دارید؟ بله/خیر ۹. وقتی در بین جمعی هستید که مشغول خواندن سرودی هستند که ترجیع‌بندش نام شماست، حس‌وحال خوبی دارید؟ بله/خیر ۱۰. نسخهٔ دی‌وی‌دی و بلو رِی فیلم همشهری کین را دارید؟ بله/خیر ۳-۱: ول معطلی. ۷-۴: لب مرزی. می‌شه بهت امید بست. ۱۰-۸: ذاتاً دیکتاتوری.

چرا بعضی‌ها باید رهبری کنند و بعضی‌ها پیروی؟ قدرتمند بودن مثل محترم بودن است، اگر مجبوری که به مردم بگویی آدم محترمی هستی، معلوم می‌شود که واقعاً نیستی. مارگارت تاچر

ظاهرت را محترم و قانونمند نشان بده، بعد پشت درهای بسته هر غلطی دوست داشتی بکن.

در عالم سیاست هر چقدر برون و درون‌تان متفاوت‌تر باشد، موفق‌ترید.

برای سواری و بیگاری کشیدن از مردم همیشه محتاج استفاده از زور نیستید. رابرت موگابه، آدولف هیتلر و خیلی دیکتاتورهای دیگر به مدد آرای مردمی به قدرت رسیدند.

خیلی بد است که تنها کسانی که می‌دانند یک کشور باید چطور اداره شود، راننده تاکسی‌ها و سلمانی‌ها هستند.

دستور بدهید مجسمه‌هایتان را بسازند. هرچه بزرگ‌تر، بهتر. ترجیحاً نگاه‌تان در این مجسمه‌ها به افق‌های دور خیره شده باشد (همان جایی که پس‌اندازهای خارجی مخفی‌تان است) و با انگشت اشاره‌تان مردم را به سوی آینده‌ای روشن فرا بخوانید. تصاویر تمام‌رخ و نیم‌رخ‌تان در تمام دفاتر و ادارات دولتی نصب شود. همچنین هر مغازه و شرکتی که دوست ندارد این کار را انجام دهد، تعطیل شود.