بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عقب گرد یک پیاده شطرنج | طاقچه
کتاب عقب گرد یک پیاده شطرنج اثر غلامرضا معصومی

بریده‌هایی از کتاب عقب گرد یک پیاده شطرنج

۲٫۲
(۵)
تو تاریخ، تو کتاب‌ها به ما ظلم شده، همیشه تو سایه‌روشن بودیم، عین پیاده‌ی شطرنج، بود‌و‌نبودمون دست بازیکن‌های آماتور بوده. کسی روی افکار و احساسات‌مون زوم نکرده... تمام هیبت ما هم به لباس‌های رنگی و دست‌وپاگیرمون بوده. تو شعرها محتسبِ نتراشیده‌ای بودیم مقابل مستان حاضر‌جواب و شوخ‌و‌شنگ، یا داروغه‌ای که شریک دزده... بعد شدیم شُرطه‌ای که با باطوم تو سر جماعت می‌زد و به قول تو فقط دستور اجرا می‌کرد. مثل پیاده‌ی شطرنج... نمی‌تونستیم عقب‌گرد کنیم. ولی حالا اوضاع فرق کرده. عیبی نداره که متهمی رو که دستگیر می‌کنیم و براش پرونده می‌نویسیم قلباً دوست داشته باشیم و باور کنیم که بیشتر از اون، کسانی مقصرن که آزادانه دارن بیرون می‌چرخن. مهم‌تر این‌که متهمی که مقابل ماست ممکن بود خود ما باشیم...»
m-a

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۹۳ صفحه

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۹۳ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد