بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب باشگاه قتل پنجشنبه | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب باشگاه قتل پنجشنبه اثر ریچارد آزمن

بریده‌هایی از کتاب باشگاه قتل پنجشنبه

نویسنده:ریچارد آزمن
امتیاز:
۳.۳از ۷۸ رأی
۳٫۳
(۷۸)
من همیشه دقت کردم وقتی پیرهن رو بپوشی خودش خودبه‌خود توی تنت صاف می‌شه.
A.A
هرچه می‌خواهند در مورد التیام با گذر زمان بگویند، بعضی چیزها در زندگی صرفاً خراب می‌شوند و هیچ‌وقت هم درست نمی‌شوند.
zohreh
در زندگی باید یاد گرفت به روزهای خوب اهمیت داد. باید آن‌ها را در جیب گذاشت و با خود این‌ور و آن‌ور برد. بنابراین من امروز را در جیبم می‌گذارم و به تختخواب می‌روم.
zohreh
خیلی زود کارل فقط یک شخصیت از کتابی می‌شود که او زمانی خوانده است
zahra
بعد از یک سنی دیگر تقریباً می‌توانید هر کاری را که دوست دارید انجام دهید. هیچ‌کس شما را دعوا نمی‌کند، البته به جز دکترها و بچه‌های‌تان.
reyhane hajheydari
وقتی مردها گریه می‌کنند خوشم می‌آید. زیادی گریه نکرد، ولی به‌جا بود.
A.A
تونی معتقد به شانس نیست، او معتقد به سخت‌کوشی است. اگر نتوانید آماده شوید، آماده می‌شوید که نتوانید.
zohreh
همهٔ ما یک حکایت غم‌انگیز داریم، ولی همه که راه نمی‌افتیم این‌ور و آن‌ور آدم بکُشیم.
"هلاله"
کریس آرزو می‌کند کاش جای تری بود، ولی چه کسی واقعاً می‌دانست در خانهٔ او چه خبر است؟ شاید تری غم پنهانی داشت، شاید با گریه می‌خوابید، نه؟
zahra
هرچقدر مشتری ثروتمندتر باشد، روی‌هم‌رفته بیشتر عمر می‌کند.
"هلاله"

حجم

۳۴۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۴۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
تومان