بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مکتوب | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب مکتوب اثر پائولو کوئیلو

بریده‌هایی از کتاب مکتوب

امتیاز:
۳.۳از ۱۱ رأی
۳٫۳
(۱۱)
این شمع که اکنون روشن کردم، نوری باشد که هنگام برخورد با مشکلات مسیر مرا روشن کرده تا تصمیمات صحیح اتخاذ کنم. دعا می‌کنم این شمع آتشی باشد که خودپسندی و ناپاکی مرا در خود بسوزاند. دعا می‌کنم این شمع شعله‌ای باشد که دلم را گرم کند و عاشق شدن را به من بیاموزد. خدایا! چون نمی‌توانم به مدت طولانی در اینجا بمانم، این شمع را به عنوان پاره‌ای از وجود خود در همین جا می‌گذارم. خدایا! کمکم کن تا این دعا همه کارهای روزمره مرا در برگیرد. آمین!»
Manizheh
موش زندگی می‌کند که همه کتاب‌هایم را به تدریج می‌جود. اگر همیشه نگران آن بوده یا به دنبال شکار کردنش باشم، مخفی می‌شود و تا آخر عمر باید همه سوراخ‌های اینجا را به دنبالش جستجو کنم. به جای اتلاف وقت، همه کتاب‌های با ارزش و خوبم را در یک جای امن قرار دادم که دست موش به آنها نرسد، سپس اجازه دادم بقیه کتاب‌ها را بجود. با این کار، او همیشه یک موش باقی می‌ماند و برای من تبدیل به یک هیولا نمی‌شود.» اگر از چند مورد معدود بترسید، ایرادی ندارد؛ همه ترس خود را بر روی همین موارد متمرکز کنید تا شهامت روبه‌رو شدن با مسائل مهم را داشته باشید.
Manizheh
دلقک گفت: «به زندگی متعهد باش! اگر زنده هستی باید دست هایت را تکان داده، جست و خیز کنی، سر و صدا راه بیندازی، بخندی و با مردم حرف بزنی؛ چون زندگی دقیقاً نقطه مقابل مرگ است. مردن یعنی همیشه فقط در حالت و بدون تغییر باقی بمانی، اگر بیش از حد آرام باشی زنده محسوب نخواهی شد.»
Manizheh
گاهی اوقات عقاید خود را تغییر دهید، البته تا زمانی که آزاری به کسی نرسد. بدون احساس خجالت، ضد و نقیض صحبت کنید؛ این هم حق شماست. مهم نیست که دیگران چه دیدگاهی نسبت به شما دارند ... در هر حال، آنها پشت سرتان صحبت خواهند کرد؛ پس راحت باشید!
Manizheh
چند یهودی مشغول دعا کردن در کنیسه بودند که صدای بچه‌ای را شنیدند که می‌گفت: «الف ... ب .... پ ... ت ...» آنها سعی کردند تمرکز خود را بر روی دعا کردن حفظ کنند، اما باز هم همان صدا را شنیدند: «الف ... ب ... پ ... ت ...» بالاخره دعا را نیمه کاره رها کردند و پسرکی که حروف الفبا را تکرار می‌کرد، یافتند. یکی از آنها به پسر بچه گفت: «چرا این کار را می‌کنی؟» پسرک گفت: «چون آیات کتاب مقدس را بلند نیستم، بنابراین فکر کردم باید حروف الفبا را تکرار کنم تا خداوند خودش از این حروف استفاده کند و واژگان صحیح را درست کند!» مرد گفت: «از درس بزرگی که به من دادی سپاسگزارم؛ امیدوارم بتوانم روزهای زندگی خود را همان گونه که تو حروف الفبا را تقدیم کردی به خداوند پیشکش کنم تا زندگی مرا هر طور که مایل است رقم بزند.»
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
شروع به نوشتن کنید. از دل و جان بنویسید حتی اگر هیچ کس نوشته‌هایتان را نمی‌خواند یا بدتر از آن، حتی اگر کسی به نوشته‌های محرمانه شما دست یابد و آنها را بخواند. نوشتن به شما کمک می‌کند افکار خود را سر و سامان دهید، در نتیجه آنچه در پیرامون شما می‌گذرد را بهتر خواهید دید. استفاده از قلم و کاغذ معجزه می‌کند، رنج و درد شما را تسکین می‌دهد، رویاهایتان را جامه عمل می‌پوشاند و امید از دست رفته را دوباره زنده می‌کند: واژگان قدرت عجیبی دارند!
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
از میکل آنژ، مجسمه‌ساز معروف پرسیدند که چگونه می‌تواند آثار به این زیبایی خلق کند. او پاسخ داد: «کار ساده‌ای است! هر بار که به یک تخته سنگ مرمر نگاه می‌کنم؛ یک مجسمه را در درون آن می بینم، تنها کاری که باید بکنم این است که قسمت‌های زیادی را حذف کنم.» استاد می‌گوید: «بر اساس تقدیر، هر یک از ما باید یک اثر هنری را خلق کنیم.
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
اغلب تمدن‌های بدوی، اجساد مردگان را به حالت جنین در رحم مادر، دفن می‌کردند چون اعتقاد داشتند هر فرد یک بار دیگر در قالب یک زندگی متفاوت به دنیا خواهد آمد، بنابراین لازم است که جسد را در همان حالتی که هنگام ورود به این دنیا داشت در گور قرار دهند. از دیدگاه این تمدن‌ها؛ مرگ فقط یک مرحله از زندگی و گذرگاهی به سمت کائنات بود؛ اما به تدریج جهان ما آرامشی که از پذیرفتن مرگ داشت را از دست داد. صرف نظر از اینکه ما چه فکر می‌کنیم یا چه کاری انجام می دهیم یا چه اعتقادی داریم؛ همه ما بالاخره یک روز خواهیم مُرد و به همین دلیل است که توصیه می‌کنم از روش سرخپوستان یاکی استفاده کنیم و مرگ را همچون یک مشاور خردمند بدانیم. همیشه باید از خودتان بپرسید: «از آنجا که قرار است بمیرم، اکنون بهتر است چه کاری انجام دهم؟»
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
در برخی از آداب و رسوم جادویی؛ شاگردان یک روز در سال یا در صورت لزوم یکی از تعطیلات آخر هفته را برای رسیدگی به اشیاء خانه اختصاص می‌دهند. آنها دست خود را بر روی همه اشیاء گذاشته و با صدای بلند این عبارت را بیان می‌کنند: «آیا واقعاً به ... نیاز دارم؟» کتاب‌ها را از روی قفسه‌ها برمی‌دارند و می‌پرسند: «آیا دوباره این کتاب را خواهم خواند؟» هر یادگاری که متعلق به یکی از خاطرات گذشته است را برداشته و می‌پرسند: «آیا لحظه مرتبط با این شیء هنوز هم برایم مهم است؟» همه گنجه‌ها را باز کرده و می‌پرسند: «از آخرین بار که این لباس را پوشیدم، چقدر گذشته است؟ آیا واقعاً آن را لازم دارم؟» استاد می‌گوید: «اشیاء هم انرژی دارند، اگر مورد استفاده قرار نگیرند تبدیل به آب راکد می‌شوند و پس از مدتی دچار گندیدگی می‌شوند
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳
یک جنگل بیشتر از قدرت یک درخت است. جنگل رطوبت را حفظ می‌کند، در برابر طوفان و تندباد مقاومت می‌کند، به حاصلخیزی خاک کمک می‌کند؛ اما آنچه یک درخت را قوی می‌کند، ریشه‌های آن است و این ریشه‌ها قادر نیستند به درختان دیگر کمک کنند یا باعث رشد آنها شوند. گردهمایی با یک هدف خاص به تک‌تک افراد فرصت می‌دهد به شیوه خودشان رشد یابند؛
کاربر ۳۵۸۲۱۸۳

حجم

۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۷۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۱۳,۹۰۰
۶,۹۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد