بریدههایی از کتاب دو بهشت بنام والدین
۴٫۴
(۱۹)
درخت، همان والدین ماست که تا کوچکایم، دوست داریم با آنها بازی کنیم. بعد تنهایشان میگذاریم، و فقط زمانی به سویشان برمیگردیم که نیازمند هستیم یا گرفتار.
برای والدین خود وقت نمیگذاریم. به این مهم توجه نمیکنیم که پدر و مادرها همیشه به ما همه چیز میدهند تا ما را شاد و مشکلاتمان را حل کنند. و تنها چیزی که در عوض میخواهند این است که تنهایشان نگذاریم.
*
به والدین خود عشق بورزیم، فراموششان نکنیم، برایشان زمان اختصاص دهیم، همراهیشان کنیم.
شادی آنها، شاد دیدن ماست. گرامی بداریمشان و ترکشان نکنیم.
مادربزرگ علی💝
بگو: پروردگارا! همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده!»
مادربزرگ علی💝
خداوند فرموده است: تعداد بسیار کمی از بندگان من واقعاً شکرگزار هستند. و قَلیلٌ مِن عِبادیَ الشَّکور (سبأ ۱۳)
مادربزرگ علی💝
«لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّی تُنفِقُوا مِمّا تُحِبّون (آلعمران ۹۲) هرگز به مقام نیکان و ابرار نمیرسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید احسان کنید.»
مادربزرگ علی💝
تنها کسی از اطرافیان که میتوان «دوستت دارم»هایش را باور کرد مادر است، حتی اگر نگوید. نگاه او سرشار از غزلهای عاشقانه است.
R.M
از بایزید بسطامی پرسیدند چگونه به این مقام و منزلت و شهرت رسیدی؟
- یک دعای مادر.
- چگونه؟
- نیمه شبی مادرم مرا صدا زد و آب خواست. در خانه آب نبود. کوزه را برداشتم و از جوی آب آوردم. وقتی به بالین مادرم رسیدم خوابش برده بود. گفتم اگر بیدارش کنم خطا کردهام و اگر بروم جفا کردهام. پس کوزه به دست ایستادم تا بیدار شود و حاجت نباشد تا دوباره مرا صدا بزند و درخواست کند. بامداد از خواب بیدار شد. گفت پسرم چرا اینجا ایستادی؟ گفتم ترسیدم تو بیدار شوی و من حاضر نباشم. حیرت کرد و اشک ریخت برخاست و نماز خواند و سپس چنین دست به دعا برد: خدایا! چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت او را در میان خلق بزرگ و عزیز دار.
R.M
در ۱۰ سالگی: مامان، بابا عاشقتونم. در ۱۵ سالگی: ولم کنید! در ۲۰ سالگی: مامان و بابا همیشه میروند روی اعصابم. در ۲۵ سالگی: باید از این خانه بزنم بیرون.
در ۳۰ سالگی: حق با شما بود. در ۳۵ سالگی: میخواهم چند وقت پیش پدر و مادرم باشم.
در ۴۰ سالگی: نمیخواهم پدر و مادرم را از دست بدهم! در هفتاد سالگی: من حاضرم همه زندگیام را بدهم تا یک بار دیگر پدر و مادرم را ببینم!
R.M
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هر که روز خود را آغاز کند و پدر و مادرش از او راضی باشند، دو در از بهشت بر او گشوده باشد. و اگر یکی (از آنها راضی باشد) یک (در). و اگر کسی روز خود را آغاز یا تمام کند و پدر و مادرش از او خشمگین باشند، برای او دو در به سوی آتش باز شده است، و اگر یکی، یکی. مردی پرسید: یا رسول الله! حتی اگر پدر و مادر به او ظلم کرده باشند. حضرت فرمود: حتی اگر پدر و مادر به او ظلم کرده باشند. و سه بار این جمله را تکرار کرد.
𝑴𝒐𝒉𝒂𝒅𝒆𝒔𝒆✨
حق هفتم والدین: نگاه تند و غضبناک که هیچ، حتماً نگاه عادی هم به آنها نکنیم، بلکه فقط نگاهی از سر مهر و محبت. همراه با لبخند از لذت دیدارشان و این که چه خیرات و برکات وصفناپذیری از ایشان به ما رسیده و خواهد رسید.
𝑴𝒐𝒉𝒂𝒅𝒆𝒔𝒆✨
از بایزید بسطامی پرسیدند چگونه به این مقام و منزلت و شهرت رسیدی؟
- یک دعای مادر.
- چگونه؟
- نیمه شبی مادرم مرا صدا زد و آب خواست. در خانه آب نبود. کوزه را برداشتم و از جوی آب آوردم. وقتی به بالین مادرم رسیدم خوابش برده بود. گفتم اگر بیدارش کنم خطا کردهام و اگر بروم جفا کردهام. پس کوزه به دست ایستادم تا بیدار شود و حاجت نباشد تا دوباره مرا صدا بزند و درخواست کند. بامداد از خواب بیدار شد. گفت پسرم چرا اینجا ایستادی؟ گفتم ترسیدم تو بیدار شوی و من حاضر نباشم. حیرت کرد و اشک ریخت برخاست و نماز خواند و سپس چنین دست به دعا برد: خدایا! چنان که این پسر مرا بزرگ و عزیز داشت او را در میان خلق بزرگ و عزیز دار.
خود بایزید که این جریان را تعریف میکند در آغاز میگوید: آن کار که بازپسین کارها دانستم، پیش از همه بود و آن رضای مادر بود. (بایزید و جنید، ص ۹-۱۰)
رهی
مَن نَظَرَ إلی أبَویهِ نَظَرَ ماقِتٍ وهُما ظالِمانِ لَهُ، لَم یَقبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلاةً. (بحار، ج ۷۴، ص ۶۱) هر کسی به والدین خود نگاهی از سر خشم بکند، هرچند که آنها به او ظلم کرده باشند، خدا نماز او را قبول نمیکند
𝑴𝒐𝒉𝒂𝒅𝒆𝒔𝒆✨
خداوند فرموده است: تعداد بسیار کمی از بندگان من واقعاً شکرگزار هستند. و قَلیلٌ مِن عِبادیَ الشَّکور (سبأ ۱۳)
شاید علت این مطلب آن است که انسانها حداکثر تلاش میکنند نسبت به نعمتهای خودشان شاکر باشند، اما شاید عباد شکور نسبت به نعمتهای دیگران هم شکرگزار هستند که اصلاً به فکر ما خطور نمیکند. اما این طور هم میتوان فکر کرد که:
وضع مالی فلان همسایه خیلی خوب است. الهی شکر.
حافظهٔ فلانی چقدر قوی است. الهی شکر.
دعای ندبهٔ فلانی در هیچ جمعهای ترک نمیشود. الهی شکر.
فلانی یک خانهٔ خوب خریده، الهی شکر.
و ...
رهی
حق هشتم والدین: نه تنها دستوراتشان را عمل کنیم، بلکه ششدانگ حواسمان جمع باشد تا نیازهایشان را تشخیص دهیم و قبل از این که از ما درخواست کنند، آن نیاز را برطرف کنیم.
مثلاً اگر میدانیم بعداز ظهر باید قرص و دارویشان را مصرف کنند، قبل از اینکه بگویند، داروها و لیوان آب را برایشان بیاوریم.
بدون اینکه بگویند، زبالههای منزل را بیرون بگذاریم.
حواسمان به موجودی نان در منزل باشد و قبل از تمام شدن، برویم و نان بخریم و ... مثالهای فراوان در این زمینهها را خودتان مرور کنید.
رعایت این مثالهای پیشپا افتاده ما را آماده میکند تا در تشخیص و رعایت حقوق مهمتر کوتاهی نکنیم.
رهی
تازه بعد از مرحلهٔ شیرخوارگی، چه مشقتها که مادر کشید تا ما بتوانیم یک قاشق غذا را راست بگیریم و روی لباس یا لب و لوچه و صورتمان نریزیم و به دهان بگذاریم. مبادا در ایام پیری و بیدندانی مادر، رعایت حال او را نکنیم و چلوکباب را بر آبگوشت و آش ترجیح دهیم!
Younes Rahimi
گفتار تند مثل ناسزا گفتن هم که هیچ. چه ناسزای مستقیم و چه غیرمستقیم. به حدیث زیر توجه کنید.
امام صادق علیه السلام فرمود: أَنَّ مِنْ أَکْبَرِ الْکَبَائِرِ أَنْ یَسُبَّ الرَّجُلُ وَالِدَیْهِ قِیلَ وَ کَیْفَ یَسُبُّ وَالِدَیْهِ قَالَ یَسُبُّ الرَّجُلَ فَیَسُبُّ أَبَاهُ وَ أُمَّه (بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۴۶) از بزرگترین گناهان کبیره این است که کسی به والدین خود دشنام بگوید. گفته شد چطور ممکن است کسی به والدین خود دشنام بگوید. فرمود: او به کسی دشنام و ناسزا میگوید و سبب میشود که به والدین خودش هم ناسزا گفته شود.
حواسمان جمع باشد و تمرین کنیم که از گل نازکتر به والدین نگوییم. چنان که خداوند به ما امر کرده که «وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا» (اسراء ۲۳)
رهی
حق چهاردهم والدین: قرآن کریم میگوید به آنها، مخصوصاً در زمان پیری، اُف نگویید. إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ. (اسراء ۲۳)
فکر نکنیم که ما هیچ وقت به آنها «اف» نمیگوییم، پس این توصیه را رعایت میکنیم!
نکته را باید بفهمیم. نکته این است که اولاً نباید اصلاً از دست پدر و مادر ناراحت شویم و ثانیاً اگر از نظر ایمانی ضعیف هستیم و نمیتوانیم جلوی ناراحتی خود را بگیریم، لااقل بتوانیم جلوی زبان خودمان را بگیریم، یعنی هیچ حرف تندی خطاب به والدین از زبان ما خارج نشود. امام صادق علیه السلام فرمود: أدنَی العُقوقِ «اُفٍّ»، ولَو عَلِمَ اللَّهُ عزّ و جل شَیئاً أهوَنَ مِنهُ لَنَهی عَنهُ. (کافی، ج ۲، ص ۳۴۸) کمترین میزان آزردن والدین، «اف» گفتن است و اگر چیزی کمتر از آن وجود داشت، خداوند از آن نهی میکرد. مثلاً میگوییم یک لکه نجاست هم نباید روی لباس نمازگزار باشد. بیش از یک لکه که معلوم است. در اینجا هم گفته شده کوچکترین سخن تند (مثل لفظ اف) هم نباید به والدین گفته شود. تندتر از لفظ اف که معلوم است.
رهی
حق سیزدهم والدین: به آنها امر و نهی نکنیم و درخواست خود را در قالب دیگری بیان کنیم. مثلاً بجای «لطفاً قبض تلفن را پرداخت کنید.» بگوییم «ببخشید، آیا ممکن است قبض تلفن را شما پرداخت کنید؟»
رهی
حق دهم والدین: آنها را به نام، و با لفظ «تو» صدا نکنیم. بلکه از تعابیر مادر جان، عزیز، آقا، پدر و ... و لفظ «شما» استفاده کنیم.
amir ataei
حق دوازدهم والدین: هنگام گفتوگو، سطح صدایمان قدری پایینتر از سطح صدای ایشان باشد. مثلاً اگر سطح صدای آنها ۱۰ باشد، با صدای سطح ۸ یا ۷ حرف بزنیم. نه صدای سطح ۱۰ و بیشتر و نه صدای ۱ و ۲ که آن هم نوعی بیادبی است.
در مکالمات دیگر عادی است که موقع اختلاف نظر، هر دو طرف بتدریج سطح صدای خودشان را بالا میبرند و مثلاً به جایی میرسند که هر چند کنار هم نشستهاند فریاد میزنند! اما حواسمان باشد در گفتوگو با والدین مبادا گرفتار این دام شویم. حتی اگر صدای آنها به سطح بالایی برسد، ما همان سطح پایین صدا را حفظ کنیم. حتی اگر فکر میکنیم حق با ماست و آنها به ما ظلم میکنند. در آینده دربارهٔ این موضوع بیشتر سخن خواهیم گفت.
رهی
حق اول والدین: احتمالاً تا حالا در رفت و آمد و نشست و برخاست خود در میان خانواده دقت نداشتهایم و سرمان را میانداختیم پایین و بیتوجه به شرایط، کارمان را انجام میدادهایم. اما خوب است به این موارد توجه کنیم.
حواسمان باشد که جلوی پدر و مادر راه نرویم. (مگر در جای خطرناک، زمین لغزنده، جای تاریک و ...) امتحان کنید و ببنید که التزام به این کار، رفتار شما نسبت به والدین را چقدر محترمانه خواهد کرد.
*
حق دوم والدین: دقت کنیم قبل از ایشان از دری وارد یا خارج نشویم.
رهی
حجم
۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
حجم
۷۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۴۰ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
تومان