بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فاتح قدس | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فاتح قدس

بریده‌هایی از کتاب فاتح قدس

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۸از ۶ رأی
۴٫۸
(۶)
خیلی صمیمی بود و همیشه مردم با اسم کوچک صدا می‌کرد و می‌گفت این کار محبت می‌آورد و ابراز می‌کرد و می‌گفت شما این ویژگی را داری و من به شما علاقه دارم. همیشه اعتقاد خود را به دیگران ابراز می‌کرد
هدی✌
همه چیز را با هم داشت: روحیه، ایمان، نشاط، سرزندگی، اراده، قاطعیت.
هدی✌
درجه و پُست و مقام و موقعیت در نظر او ارزشی نداشت.
هدی✌
بارها از وی شنیده‌بودم و درعمل نیز اثبات کرده بود که بالاترین پاداش خود را لبخند رضایت رهبری می‌دانست.
هدی✌
با انتخاب تعدادی از برادران توپخانه به سراغ رسالت جدید خود رفت و یک سالی طول نکشید که اولین موشک ایران در تأسیسات نفتی کرکوک فرود آمد. (اسفند ۱۳۶۳) صدام که کاملاً غافلگیر شده بود اعلام کرد که انفجار ناشی از خرابکاری بوده و ایران موشکی در اختیار ندارد.
هدی✌
اولین آزمایش موشکی را که به شکل ابتدایی ساخته شده بود در علمیات خیبر تست کرد که تا پای شهادت نیز پیش رفت، ولی حکمت خداوند، زنده ماندن و انجام مأموریت سرنوشت‌ساز برای جمهوری اسلامی ایران را برایش رقم زده بود.
هدی✌
در سختی‌ها است که انسان ساخته می‌شود و چیزهایی را به دست می‌آورد که در راحتی نمی‌تواند به دست بیاورد.
هدی✌
با وجود این که خانواده‌اش را خیلی دوست داشت، به هیچ وجه حاضر نبود دست از اهداف بزرگش بردارد.
هدی✌
خیلی شاد و بشّاش و خوش پوش بود.
هدی✌
اگر نیروهای مسلّح ما درک کردند بنابر نوع تهدید به چه ابزاری برای مقابله نیاز دارند، باید برای تولید آن گام بردارند؛
هدی✌
"در بحبوحه عملیات مرصاد دیدیم سردار مقدم به عنوان یک خدمه پای یک خمپاره ۱۲۰ در حال شلیک به سمت دشمن و منافقین است. سردار مقدم یعنی کسی که به عنوان فرمانده موشکی در حال انجام وظیفه بود وقتی ضرورت را احساس می‌کند می‌آید به عنوان یک خدمه ۱۲۰ به مقابله با دشمن."
هدی✌
باید ساماندهی موشک‌ها را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت با برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدیم که فرد مناسب برای این کار "حسن تهرانی" است. ایشان را فراخواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیع‌زاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید. ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدها برادر جعفری، مسئول زرهی سپاه به من گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را می‌شد کاری کرد، ولی موشک‌های خیلی پیچیده‌اند. به هر حال باید با توکل این کار را انجام دهیم."
هدی✌

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۳۷,۵۰۰
۱۸,۷۵۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۰
۱۱
صفحه بعد