بریده‌هایی از کتاب قله ها و دره ها

رنج‌های دره حقیقتی را که از آن فرار می‌کنی برایت روشن می‌کند.

سفر واقعی اکتشاف، نه با منظره‌های جدید، بلکه با داشتن نگاهی نو آغاز می‌شود.

آنچه که اهمیت دارد، مکان زندگی نیست و بلکه کیفیت زندگی است، در کجا زندگی کردن مهم نیست، چگونه زندگی کردن مهم است

شایعترین علتی که یک قله را زودتر از زمان معمول ترک می‌کنی غرور توست که در نقاب اعتماد به نفس است. شایعترین علتی که بیش‌تر از معمول در دره می‌مانی ترس است که در نقاب آسایش است.

قله‌ها و دره‌ها تنها شامل اوقات خوب و بد نیستند که برایت اتفاق می‌افتند. آن‌ها همچنین شامل احساس درونی و عکس‌العمل‌ها نسبت به اتفاقات بیرون هستند.

داشتن احساس شادی یا دلتنگی در هر مقطعی از زندگی یا کار طبیعی است و برای هر کسی و با هر فرهنگی در دنیا اتفاق می‌افتد و از خصوصیات انسان بودن است.» مرد جوان آهی کشید و گفت: «پس فقط من نیستم.» پیرمرد خندید و گفت: «به هیچ وجه! اگرچه گاهی ممکن است چنین احساسی را داشته باشی.»

می‌توانی لحظات بد کمتری داشته باشی اگر لحظه‌های خوب را عاقلانه مدیریت کنی و قدردان آن باشی.

قله‌ها لحظاتی هستند که شکرگزار داشته‌هایت هستی. دره‌ها لحظاتی هستند که حسرت از دست رفته‌هایت را می‌خوری.

کارهای عاقلانه‌ای که در درهٔ امروز انجام می‌دهی، قله‌های آینده را می‌سازد.

برای تبدیل یک دره به قله باید یکی از این دو مورد را تغییر دهی: چیزی را که اتفاق می‌افتد، و یا احساسی را که نسبت به آن اتفاق پیدا می‌کنی. اگر بتوانی موقعیت را تغییر بدهی که خیلی خوب است. در غیر این صورت، می‌توانی روی احساست نسبت به آن شرایط کار کنی و نتیجهٔ بهتری بگیری.»