کتاب آئینه تمام نما
۴٫۷
(۲۵)
خواندن نظراتهمچنان که برای جداکردن آهن از کاه، از آهنربا و کهرُبا استفاده میشود، خداوند هم برای امتحان مردم، امام حسین (ع) را قطب قرار داده است تا همه آخرتیها و خداییها دور او جمع شوند. یزید آن زمان و اسرائیل امروز را نیز کهربا قرار داده است تا دنیاپرستها از هر قبیله و امتی که باشند، دور آنها جمع شوند. خداوند مردم را اینچنین از همدیگر جدا میکند.
امیرماکان جعفری
حضرت حسینبنعلی (عهما) در شب عاشورا به یک صورت سخن گفت و در روز عاشورا بهگونهای دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» میگوید، ولی روز عاشورا میفرماید: «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟» (آیا یاوری هست که مرا یاری کند؟).
شب آنطور گفت تا مبادا خبیثی در بین طیّبها باشد و روز آنگونه درخواست یاری کرد تا مبادا طیّبی در بین خبیثها مانده باشد. شب، غربال میکند تا فقط صالحان بمانند و روز غربال میکند تا فقط اشقیا در مقابل او ایستاده باشند. شب برای پس زدن نااهلها بود و روز برای جذب خودیهایی که از بدِ روزگار و بدِ خودشان به خودشان، در لشکر عمرسعد ایستاده بودند؛ اندرونیهایی که بهظاهر بیرونی بودند.
M.r.Adideh
«جنگ نرم» برای شکار بصیرت است و «جنگ سخت» برای شکار صبر.
ترنج
امام حسین (ع) با اصرار از اصحابش خواست که او را رها کنند و تنها بگذارند؛ حتی در تاریکی خیمه پشت به آنها نشست که اگر کسی میخواهد برود، حیا نکند. عذرهایی هم در اختیارشان گذاشت؛ مثلاً فرمود: بیایید دست زن و بچهٔ مرا بگیرید و ببرید. این کار را کرد تا مقدمات و بهانه رفتن را برای آنکه رفتنی است فراهم کرده باشد.
ارزش عاشورا به این است که خالص بود و خلیطی نداشت، جاهلی در آنها نبود، همه عالم بودند، همه بصیر بودند و بههیچوجه جهتِ غیرخدایی نداشتند.
هامان
رسول اکرم (ص) روایت شده که فرمود: «هیچکس نصیبی جز آن غَرَض و منظوری که بهخاطر آن آمده، ندارد؛ حتی اگر کسی به
نیت زانوبند شتری آمده باشد، نصیبی غیر از همان نخواهد داشت».
میرزا ابراهیم
(وای بر شما ای پیروان خاندان ابیسفیان، اگر دینی ندارید و از روز بازپسین نمیترسید، دستِکم در دنیای خود آزادمرد باشید و اگر به گمان خود عربنژادید، به شئون نژادی خود بازگردید). بیایید جاهلی بشوید؛ بیایید با من مانند اهل جاهلیت رفتار کنید؛ بیایید از اجداد جاهلتان یاد بگیرید؛ صفات عهد جاهلیتان را از دست ندهید. یعنی صد رحمت به اجداد جاهلیت! شما به مراتب چیزی پَستتر از آنها شدید. او میفرماید کدام یک از اجداد شما در جنگهای جاهلی قبل از اینکه کار مَرد را تمام کند، به سمت خیمههایش حمله میکند؟! ابنسعد وقتی این را شنید تصدیق کرد و گفت راست میگویی و دستور داد برگردند.
امیرماکان جعفری
همه باید به خود بگویند: «در خودت هم ابنسعد و حَرملهای وجود دارد، مواظبشان باش و به آنها لعن کن و به حسینِ وجود و فطرتت سلام کن». لعن و سلام معنای عامی دارد. مگر نمیگوییم: «اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ» (خدایا لعن کن اولین ظالم بر محمد و خاندان محمد را و دیگرانی را که از او تبعیت میکنند تا آخرینشان را).
اگر ابنسعد درون انسان فعال شود، میشود «آخِرَ تَابِعٍ لَهُ». به همین دلیل میگویند: «کُلُّ یَوْمٍ عاشُوراء وَ کُلُّ أرْضٍ کَرْبَلاء». عموم زمانی و عموم مکانی دارد. شهدا آنهایی بودند که وقتی لعن میکردند، نفس امّارهٔ خودشان را از قلم نمیانداختند و وقتی به حسینبنعلی (عهما) سلام میکردند، عقل و نور خودشان را که از نور اهلبیت (عهم) بود، فراموش نمیکردند. آنها نور عقل را جدّی گرفتند و متابعتش کردند تا به مقام شهادت رسیدند.
ترنج
نباید عزّتمحور بود؛ بلکه تکلیفمحوری صحیح است. تکلیفمحور آن است که آبرو بیاورد، نه اینکه آبرو بردارد. آبرو بهدست آوردن موجسواری است. آبرو خرج کردن تکلیفمحوری است. انسان باید حرف حق را بزند، اگرچه به او فحش بدهند.
عبدالحســــــین
عاشورای حسینبنعلی (عهما) بزرگترین تبیین شرک است. امام حسین (ع) به مردم میفرمود: شما که از یزیدبنمعاویه بهعنوان اولی الامر متابعت میکنید، موحد نیستید، بلکه این کار، شرک است. اطاعت کسی که مطیع خدا نیست، شرک است.
فقیهه
انسان باید ابتدا خودش زمام خود را در اختیار بگیرد تا آنکه خدا زمام او را بهدست بگیرد. اگر انسان اعضا و جوارحی را که خداوند در اختیارش گذاشته هدایت، زمامداری و کنترل کند، خدا هم او را زمامداری میکند.
جعفرطیاری
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۵۱٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۵۰,۴۰۰
تومان