بریدههایی از کتاب در باب اعتماد به نفس
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:بامداد صالحی
ویراستار:علی معتمدی
انتشارات:انتشارات رخداد کویر
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۰از ۱۴ رأی
۳٫۰
(۱۴)
افراد فاقد اعتمادبهنفس تصوّر میکنند که تقریباً هر کس که با آنها روبهرو میشود عاقل، متین، باتدبیر، و خویشتندار است
Ali
مشکل فقط اینجاست که نمیتوانیم تصوّر کنیم بقیه هم درست به اندازهٔ ما شکننده و ضعیفاند.
kelara
اعتمادبهنفس این نیست که باور داشته باشیم با موانع روبهرو نخواهیم شد؛ اعتمادبهنفس این است که بدانیم دشواریها جزء لاینفک تمام کارهای ارزشمند است. لازم است
نوشین صدر
بلوغ یعنی نادیده گرفتن شخصیّت افسانهای یک فرد، و درک کامل خصوصیات انسانی او.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
علاوه بر این، وقتی با برخی شرارتها و بیثباتیهای دیگران مواجه میشویم، باید بتوانیم تصوّر کنیم ماجرا آنطور که به نظر میرسد نیست؛ شاید آن که روبهروی ماست رقیبی بدخواه نباشد، بلکه یک خودویرانگرِ زخمخوردهیِ قابلترحم باشد که بیشتر مستحق کمی صبر است و بایستی با ملایمت و خوشخویی او را از آزار بیشتر خودش باز داشت.
باید با این موضوع کنار بیاییم و به دیگران کمک کنیم ببینند گاهی نزدیک شدن به خواستههای واقعیمان چقدر سخت و طاقتفرساست.
علیرغم هراسهایمان، میتوانیم بر ناامیدیها غلبه کنیم.
pinkviolet
ما باطن خودمان را میبینیم و ظاهر دیگران را. ما از همهٔ نگرانیها و تردیدهای درونیمان مطلعایم، ولی هر آنچه از دیگران میدانیم چیزیست که گاه در قبال ما انجام میدهند یا به ما میگویند؛
STN
فایدهٔ کمتر فکر کردن به دیگران این است که نگرش ملایمتری نسبت به رذالت خاص معدودی از افراد خواهیم داشت.
Ali
افراد فاقد اعتمادبهنفس تصوّر میکنند که تقریباً هر کس که با آنها روبهرو میشود عاقل، متین، باتدبیر، و خویشتندار است
Ali
مغلوب و محجوب بار میآییم و نهایتاً تسلیم میشویم، زیرا چنین تقلّای شدیدی کمنظیر و ناممکن به نظر میرسد.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
اگر چیزی اتفاق نیفتاده، یا بدین علّت است که نشدنی بوده، یا نباید میشده.
نتیجهٔ این تفکر این است که آدم جرئت نمیکند به احتمالات و گزینههای دیگر فکر کند. دلیلی ندارد آدم کسبوکار جدیدی را شروع کند (بازار حتماً تا الان پر شده است)، لازم نیست رویکرد جدیدی نسبت به هنر داشته باشیم (همهچیز قبلاً با یک الگوی ثابت تعیین شده)، یا اصلاً چرا باید به یک ایدهٔ جدید فکر کنیم (یا این ایده قبلاً به ذهن کس دیگری رسیده، یا ایدهٔ احمقانهای است).
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
در خیلی از موارد، ما تسلیم قضاوت سیستم میشویم، سیستمی که در برابر قدرت و شکستناپذیری آن، امیدهای ما ضعیف و بیفایده به نظر میرسد. ریشهٔ عدم اعتمادبهنفس ما اطمینان رقّتبار ولی بسیار خطرناک به سیستم است
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
این تجربهٔ کودکی با یک ویژگی اساسی ذات انسان عجین میشود؛ ما باطن خودمان را میبینیم و ظاهر دیگران
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
علّت اصلی سندروم فریبکاری این است که تصوّر عمدتاً غلطی از ماهیّت واقعی افراد برتر جامعه داریم. ما احساس فریبکاری میکنیم، نه بدین علّت که تنها خودمان عیب و ایراد داریم، بلکه بدین علّت که نمیتوانیم تصوّر کنیم نخبگان هم زیر آن ظاهرِ کموبیش آراستهٔ خود ممکن است سر تا پا عیب باشند.
کاربر ۴۵۰۶۰۹۷
و اگر نگذاریم دیگران نظرات خودشان دربارهٔ ما را به ما القا کنند، میتوانیم از این طوفانها جان سالم به در ببریم. باید در ذهنمان قاطعانه بین دشمن و منتقد فرق بگذاریم، هدفمان این باشد که نقائصِ واقعیمان را رفع کنیم، و از این گذشته، بادهای غرّان و آزرده را نادیده بگیریم؛ به عبارت دیگر، کسی را که میخواهد به خاطر فشارهای نامربوط به ما تنبیهمان کند عفو کنیم.
M. K.
برای ما تازگی نخواهد داشت. آنها فقط بر مطلبی که خودمان مدتها پیش با طیبخاطر پذیرفته بودیم صحّه میگذارند: که ما هم مثل آنها و هر انسان دیگری ابلهیم. دیگر دل به دریا زدن و شکست خوردن چندان دردآور نیست. دیگر ترس از تحقیر شدن ما را در پستوی ذهنمان مخفی نمیکند. آزادانه دست به کارهای جدید میزنیم و میپذیریم که روال عادی زندگی بر شکست خوردن است. و هر از چند گاه، با وجود بسیاری از واکنشهای منفی که از ابتدا انتظارش را داشتیم، به نتیجهٔ دلخواه هم میرسیم:
Mahtab Sep
برای به دست آوردن اعتمادبهنفس بالا، باید هر روز صبح از ته دل به خودمان بگوییم که ما موجودی ابله، کمهوش، پخمه، و سبکمغز هستیم، پس انجام چند کار نابخردانهٔ دیگر زیاد مهم نیست.
Mahtab Sep
اصلاً نباید لازم باشد کسی بیدارمان کند. در یک فرهنگ ایدهآل واقعیت مرگ و فانی بودن انسان بایستی از سنین پایین با اسلوب خاصی در ذهن فرد جای بگیرد. میتوان هر ماه روز خاصی را تعیین کرد تا همه در مراسم خاکسپاری غریبهها شرکت کنند. میتوان بعد از اخبارْ گزارش زندهای از آسایشگاه بیماران مشرف به موت نشان داد.
M. K.
وقتی پای بچههای خودشان وسط باشد، این والدینِ روحیهخرابکن روش قضاوت مشابهی را در پیش میگیرند: اینکه چقدر عشق بورزند و چه چیزهایی را دوست داشته باشند تا حدّ زیادی از بیرون تعیین میشود. اگر بقیهٔ مردم احساس کنند که این بچه موجودی دوستداشتنی است، احتمالاً والدینش قبول میکنند (و اگر چنین نشود، پس حتماً زیاد دوستداشتنی نیست). اگر بعداً همین بچه جایزهٔ ریاضی بگیرد، نشانهٔ توانایی او در جبر و ریاضیات نیست، بلکه کلاً نشانهٔ این است که یک آدم دوستداشتنی است. برعکس، اگر در گزارش مدرسه آن کودک یک فرد خیالباف و حواسپرت توصیف شود که احتمالاً رفوزه خواهد شد، ممکن است معنایش این باشد که اصلاً این بچه لیاقت زنده ماندن ندارد. دوستداشتنی بودن بچه از نظر پدر و مادرش متناسب با احترام، علاقه، و تأیید بقیهٔ مردم کم و زیاد میشود.
kelara
وقتی بپذیریم دیگران نسخههای دیگری از یک موجود پیچیده و ناقص مثل خودمان هستند، نهایتاً دیدِ غیرعادی ولی صحیحی به آنها پیدا میکنیم. شاید به این ترتیب از توهّم بیرون بیاییم
kelara
ما باطن خودمان را میبینیم و ظاهر دیگران را. ما از همهٔ نگرانیها و تردیدهای درونیمان مطلعایم، ولی هر آنچه از دیگران میدانیم چیزیست که گاه در قبال ما انجام میدهند یا به ما میگویند؛ این یک منبع اطلاعاتی بسیار محدودتر و اصلاحشدهتر است.
غالباً بهناچار چنین نتیجهگیری میکنیم که حتماً طبیعتِ انسانی ما بسیار غیرعادیتر و چندشآورتر از دیگران است.
kelara
حجم
۱۰۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۱۰۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
قیمت:
۲۹,۵۰۰
تومان