وقتی شخص دیگری جای ما را میگیرد، نباید فکر کنیم که حتماً آدم بدی هستیم. درس بزرگی که میگیریم این است که ما را به خاطر یک توّهم رایج ترک کرده است: اعتقاد به اینکه اگر در یک رابطهٔ دیگر باشد، حتماً خوشبخت میشود. اما حقیقت این است که تقریباً هر رابطهای به طور خاص و متمایزی بدبختیهای حادّ خودش را دارد.
درست است که ما اشکالات زیادی داریم، اما این حقیقتِ ناراحتکننده همواره تحتالشعاع یک حقیقت بسیار بزرگتر و جدیتر قرار میگیرد، که به طور عجیبی تسلّیبخش هم هست: اینکه هر شخصی عیب و ایرادهای فراوانی دارد.
احسان رضاپور
تقریباً همهٔ انسانهایی که تاکنون پا به عرصهٔ هستی گذاشتهاند به احتمال زیاد آدمهای معمولی و میانمایهای بودهاند. در واقع، هرگز چیزی به نام ”انسان بیعیب و نقص“وجود نداشته و ندارد
احسان رضاپور
ما خودمان را از درون میشناسیم، با جزئیات زیاد و ناامیدکننده، درحالیکه دیگران را فقط از بیرون میتوانیم بشناسیم، از طریق آنچه به انتخاب خودشان آشکار میسازند، که شاید اصلاً چیزی نباشد، جز یک چهرهٔ جذاب و رفتاری دلربا.
در نتیجه، شاید احساس کنیم شخصی که یارمان به خاطر او ما را ترک کرده از همهنظر بیعیب و نقص است، درحالیکه شناختی که از او داریم صرفاً بر مبنای ملاقات مختصری در یک مراسم یا دید زدن یواشکیِ پروفایلِ آنلاینش به دست آمده.
احسان رضاپور
نهایتاً میفهمیم عشق ما واقعاً به یک فرد خاص معطوف نشده، بلکه عشق به مجموعهای از خوبیهاست که خوشبختانه نمیتواند ویژگی منحصربهفرد یک شخص خاص باشد، بلکه در یارانِ احتمالی آینده هم یافت میشود
alireza453
اطلاع از نادانی، و به یاد آوردن تمایل انسان به فرافکنی، ممکن است در کاهش تفاسیر ویرانگر و گناهکار شناختن خود هنگام جدایی مفید باشد.
shiina
در یکی از دورههای بنیادین فلسفه در آتن باستان، سقراط چنین استدلال کرد که بخش مهمی از خرد آن است که به نادانی خود در برخی شرایط اقرار کنیم: «عاقل وقتی چیزی را نمیداند، بر نادانی خود واقف است.»
مهسا