بریدههایی از کتاب دل شکستگی
نویسنده:آلن دوباتن
مترجم:بامداد صالحی
ویراستار:علی معتمدی
انتشارات:انتشارات رخداد کویر
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲۰ رأی
۴٫۵
(۲۰)
نیچه داشت به یک سؤال بنیادستیزانه ولی کاملاً سازنده میرسید: اصلاً چرا آدم باید به گذشته فکر کند؟ پاسخ او دقیق بود: فقط باید تا حدّی گذشته را به خاطر بیاوریم که واقعاً به ما کمک کند در زمان حال زندگی کنیم. خاطرات وقتی ارزشمندند که در شکلدهی برنامههایمان و اجتناب از خطا به ما کمک کنند، اما وقتی مانعی در مسیر یک زندگیِ بهتر باشند، باید سعی کنیم فراموششان کنیم.
Mahdi Fotouhi
وقتی شخص دیگری جای ما را میگیرد، نباید فکر کنیم که حتماً آدم بدی هستیم. درس بزرگی که میگیریم این است که ما را به خاطر یک توّهم رایج ترک کرده است: اعتقاد به اینکه اگر در یک رابطهٔ دیگر باشد، حتماً خوشبخت میشود. اما حقیقت این است که تقریباً هر رابطهای به طور خاص و متمایزی بدبختیهای حادّ خودش را دارد
Tasnim
یکی از درسهای عجیبتر ـ و عمیقتری ـ که از دلشکستگی میگیریم این است که نهایتاً میفهمیم عشق ما واقعاً به یک فرد خاص معطوف نشده، بلکه عشق به مجموعهای از خوبیهاست که خوشبختانه نمیتواند ویژگی منحصربهفرد یک شخص خاص باشد، بلکه در یارانِ احتمالی آینده هم یافت میشود، کسانی که منتظرند به محض آنکه قویتر شدیم، با ما دیدار کنند.
Nasrin N
اندوه، در بهترین حالت، از ما موجودات دلسوزتری میسازد، زیرا ما را به یک حقیقت پنهان در زندگی بشر نزدیکتر میکند: اینکه زندگی یعنی رنج
من
داشتن یک حافظهٔ ضعیف، در خیلی جاها، به زنده ماندن آدم کمک میکند.
Nasrin N
غم دلشکستگی دردناک بود، آنقدر که فکر میکردیم از این درد خواهیم مُرد، و با این حال جالب است که نمردیم. هنوز هم داریم صافصاف راه میرویم و هفتهٔ آینده به یک جشن دعوت شدهایم. به یک نتیجهٔ نسبتاً غیرعادی میرسیم: ما توانستیم از این ماجرا جان به در ببریم. و بنابراین میتوان نتیجه گرفت که: خیلی قویتر از آنیم که تصوّر میکردیم.
سوده:)
وقتی میگوییم دلمان برایش تنگ شده، واقعاً منظورمان این است که یک رشته ویژگیهای خوب و تجارب دلپذیر را از دست دادهایم. در وهلهٔ اول ما ذاتاً عاشق مهربانی، خوشمشربی، و دیدِ باز هستیم، نه آن شخصی که این ویژگیها را در خود جای داده است.
alireza453
اکثر ما نمیتوانیم کاملاً در عشق رفتار سالمی داشته باشیم، اما میتوانیم تقریباً موجود سودمندی باشیم: میتوانیم تبدیل به افرادی شویم که متعهدیم رفتار ناسالم و مبتنی بر ضربههای روحی خود را بهموقع به دیگران اطلاع دهیم، نه اینکه بهشدّت خشمگین شویم و به دیگران آسیب بزنیم، و بعد که آبها از آسیاب افتاد، بابت رفتارهای عجیب و غریبمان عذرخواهی کنیم.
احسان رضاپور
شخصی که باید پیدا کنیم کسی نیست که فکر میکند ما بینقصیم (تا بر همین اساس هرگز ما را ترک نکند)، بلکه کسی است که آشکارا نقصهای ما را ببیند و، با این حال، بداند چطور با ملایمت با آنها کنار بیاید. عاشقی که نیاز داریم کسی نیست که کنار ما بماند چون فکر میکند هیچکس نمیتواند جای ما را بگیرد، بلکه بدین علّت کنارمان میماند که عاقلانه میاندیشد هیچکس به همان جذابیتی که ابتدا به نظر میرسد نیست، و اینکه به هم زدن یک رابطه عموماً مقدمهٔ رویارویی مجدد با ناکامی و ناامیدی است.
مهسا
هر چقدر هم که یک نفر را خوب بشناسیم، هرگز برای ما کاملاً شناخته شده نیست. چیزی که میگوید ممکن است فقط بخشی از آن چیزی باشد که واقعاً در ذهنش میگذرد. انگیزههای عمیقتر او مخفی میماند، شاید حتا برای خودش.
کاربر ۴۵۱۹۵۶۴
این اندوه، در بهترین حالت، از ما موجودات دلسوزتری میسازد، زیرا ما را به یک حقیقت پنهان در زندگی بشر نزدیکتر میکند: اینکه زندگی یعنی رنج. دیگر اندوهمان صرفاً شخصی نیست، بلکه مرثیهای مهرآمیز برای غم دیگران است، غمی که شناختی مبهم، ولی کاملاً واقعی از آن داریم.
مهسا
حق داریم دلمان برای چیزهای خوب تنگ شود: هنوز هم نیاز داریم یک لبخند ملیح را ببینیم، هنوز هم نیاز داریم با یک آدمِ فرهیخته و فهمیده دمخور شویم؛ به اعتمادبهنفس و راحتی نیاز داریم، و احتیاج داریم که از لحاظ جنسی درک شویم. درست است که هرگز شخص دیگری را دقیقاً مثل یار ازدسترفتهمان پیدا نخواهیم کرد؛ او بیهمتا بود، اما چیزهای خوبی که در او و از طریق او دیدهایم همهجا پیدا میشود: این چیزها جاهای دیگر هم هست، همه در یک شخص دقیقاً به این ترتیب جمع نشده، اما با گستردگی بیشتر بین آدمها توزیع شده.
احسان رضاپور
یکی از درسهای عجیبتر ـ و عمیقتری ـ که از دلشکستگی میگیریم این است که نهایتاً میفهمیم عشق ما واقعاً به یک فرد خاص معطوف نشده، بلکه عشق به مجموعهای از خوبیهاست که خوشبختانه نمیتواند ویژگی منحصربهفرد یک شخص خاص باشد، بلکه در یارانِ احتمالی آینده هم یافت میشود، کسانی که منتظرند به محض آنکه قویتر شدیم، با ما دیدار کنند.
مهسا
خاطرات وقتی ارزشمندند که در شکلدهی برنامههایمان و اجتناب از خطا به ما کمک کنند، اما وقتی مانعی در مسیر یک زندگیِ بهتر باشند، باید سعی کنیم فراموششان کنیم.
بهترین راه فراموشی فقط گذر زمان نیست، بلکه، دقیقتر بگوییم، وقوع رویدادهاست.
مهسا
یکی از سؤالات اصلی که باید در دیدار اول از یار آیندهٔ خود بپرسیم این است که: «دوران کودکیات را چگونه گذراندی؟» غالباً وقتی میشنویم طرف در کودکی با رنج و تنهایی بزرگ شده، عمیقاً متأثر میشویم. شاید از ته دل بخواهیم ناکامیهای او را برطرف کنیم و صادقانه معتقدیم که میتوانیم، اما با توجه به کوتاهی عمر و پیچیدگی ذاتی زندگی، شاید بهتر باشد بخشی از محبّتی را که نثار افراد آسیبدیده و ترحمبرانگیز میکنیم برای کسی خرج کنیم که همانطور که آرزو و استحقاقش را داریم ما را درست و حسابی دوست داشته باشد، هر چند محبّت او همیشه پرشور نباشد.
مهسا
پذیرش ابهام خیال آدم را راحت میکند: آزادیم بپذیریم که این پایان لزوماً همهاش تقصیر ما نبوده؛ اینکه شاید عوامل دیگری به جز بیلیاقتی ما هم مؤثر بودهاند. با اینکه هنوز هم خیلی غمگینیم، اما بدبختیمان قابلتحملتر است: بهتر است بپذیریم که عشق و شکستهای عشقی امری است ناشناخته و غمانگیز، و با فکر کردن به بیلیاقتیهایمان مدام خودخوری نکنیم.
احسان رضاپور
اگر تصمیم بگیریم که گذشته را فراموش کنیم، میتوانیم بخشی از امیدواری یک کودک و شکیبایی یک گاو را به دست بیاوریم.
Sepideh
این دقیقاً همان چیزی است که معمولاً در دلشکستگیهای خودمان هم رخ میدهد. شاید هیچوقت واقعاً ندانیم چرا طرف مقابل ما را ترک کرده. هر چقدر هم که یک نفر را خوب بشناسیم، هرگز برای ما کاملاً شناخته شده نیست. چیزی که میگوید ممکن است فقط بخشی از آن چیزی باشد که واقعاً در ذهنش میگذرد. انگیزههای عمیقتر او مخفی میماند، شاید حتا برای خودش. ما با حقیقتی روبهرو شدهایم: او من را ترک کرده است. و برای آن یک معنا میتراشیم. اما معنایی که به آن واقعیت میدهیم، تا حدّ زیادی از درون خود ما میآید.
Sepideh
بهتر است بپذیریم که عشق و شکستهای عشقی امری است ناشناخته و غمانگیز، و با فکر کردن به بیلیاقتیهایمان مدام خودخوری نکنیم.
شاداب
برای فراموش کردن، باید یک لایهٔ جدید از تجربیات روی چیزهایی که با عشق ناکاممان مرتبط بودهاند بکشیم. باید یک گروهِ جدید از دوستانمان را به آن پیتزافروشی ببریم، کتابی را که تأثیرِ خاصی رویمان دارد کنار آن رودخانه مطالعه کنیم، یا آشنایان جدیدی پیدا کنیم تا روی آن مبل در کنار ما بنشینند. باید شور زندگیمان را از شخصی که دلمان را شکسته پس بگیریم.
اگر تصمیم بگیریم که گذشته را فراموش کنیم، میتوانیم بخشی از امیدواری یک کودک و شکیبایی یک گاو را به دست بیاوریم.
احسان رضاپور
حجم
۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۷۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان