بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب این قصه به روایت من | طاقچه
تصویر جلد کتاب این قصه به روایت من

بریده‌هایی از کتاب این قصه به روایت من

نویسنده:سالی گاردنر
انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۳.۷از ۱۴ رأی
۳٫۷
(۱۴)
هیچ کشوری جنگ رو شروع نمی‌کنه، مگه اینکه قطعاً مطمئن باشه که خدا باهاشه.»
بلاتریکس لسترنج
هیچ کشوری جنگ رو شروع نمی‌کنه، مگه اینکه قطعاً مطمئن باشه که خدا باهاشه.»
بلاتریکس لسترنج
گفت، بدون عشق ما هم چیزی مثل دایناسور هستیم. فرمولی ساخته بود ـ این‌طوری بود: عشق به علاوهٔ شیفتگی مساوی تخیل است. عشق به علاوهٔ تخیل مساوی خلاقیت است. عشق به علاوهٔ خلاقیت مساوی زندگی است. عشق به علاوهٔ زندگی مساوی زمان است. عشق به علاوهٔ زمان مساوی مرگ است.
ن. عادل
عشق به علاوهٔ زندگی مساوی زمان است. عشق به علاوهٔ زمان مساوی مرگ است.
ن. عادل
این احساسی که اسمش عشق است. در زمان پیچیده شده، با سال‌ها اندازه‌گیری می‌شود. هرچه بیشتر انسان‌ها را می‌بینم، عشق پیچیده‌تر می‌شود. مبادلهٔ کالا نیست. قیمت ندارد، ارتباط ساده بین موجودات نیست. عشق عمیق‌تر است، رشته‌هایش به خوبی و بدی وجود انسان‌ها می‌رسد.
سمانه انصاف جو
واقعاً مردم کار دیگری ندارند که انجام بدهند؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
گفت: «اجازه هست؟» و دستم را گرفت، کمکم کرد روی لبهٔ بام بروم. زیر پای‌مان رودخانهٔ تیمز بود، لندن، شهری که آن‌قدر کوچک بود که غیر واقعی به نظر می‌رسید. منتظر شدیم. بعد از راه رسید ـ سفینهٔ مثلثی چند متر پایین‌تر از پای‌مان معلق بود. برای اولین بار آقای جونز به من لبخند زد. گفت: «بیا. بپر، جزمین، بپر.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
هیچ کشوری جنگ رو شروع نمی‌کنه، مگه اینکه قطعاً مطمئن باشه که خدا باهاشه
𝐑𝐎𝐒𝐄
نظر من این دنیا هیچ واقعیتی ندارد. به همین خاطر است که حال همه‌مان خراب است.
𝐑𝐎𝐒𝐄
ادعا می‌کردند هرکدام‌شان او را بهتر از هرکس دیگری می‌شناسند. شهرت با آدم این کار را می‌کند ـ همه تکه‌ای از کیک را می‌خواهند.
𝐑𝐎𝐒𝐄
بکی لاغر بود، با موهای تیرهٔ پوش داده که در دو طرف صورتش ریخته بود. هیچ‌وقت پرده‌ها را کنار نمی‌زد که بیرون را تماشا کند. اسمش را گذاشته بودیم دفترچهٔ خاطرات. دوستی نداشت
کاربر ۵۰۷۳۵۴۰
می‌دونی، خیلی چیزها دربارهٔ عشق ازت یاد گرفته‌ام. با این خیال خام به این سیاره اومدم که به راحتی می‌شه احساسی رو به مردمم معرفی کنم که شما آدم‌ها قدرش رو نمی‌دونید. چیزی که فهمیدم اینه که عشق با همه اشکالش ـ عشق مادرانه، عشق پدرانه، عشق دوستانه ـ مسئلهٔ خیلی پیچیده‌ایه. عشق واقعی قدرته، شاید قدرتمندترین چیزی که نوع انسان در اختیار داره. موسیقی می‌سازه، هنر، شعر، ولی مهم‌تر از همه، در فاصلهٔ زمان و مکان دوام داره.
𝐑𝐎𝐒𝐄
وقتی اتفاقی چنین تکان‌دهنده رخ می‌دهد، اتفاقی که زندگی خیلی‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، همه باید حق داشته باشند که حقیقت خودشان را تعریف کنند. الماس به خاطر بریدگی‌ها و شکست‌هایش درخشان می‌شود.
𝐑𝐎𝐒𝐄
به یاد آوردن این همه اندوه چه فایده‌ای دارد؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
نمی‌خواهم بخوابم. به اندازهٔ ابدیت وقت دارم که از خواب لذت ببرم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
همه‌چیز را مثل فیلم می‌بینم. شاید وقت مرگ دقیقاً همین‌طوری می‌شود، فیلمی که قاب به قاب جلوی چشم‌مان نمایش داده می‌شود تا اینکه دیگر تصویری باقی نمانده باشد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
«مثل رفتن به پاریس یا نیویورک نیست که اگه نخواستی با یه پرواز برگردی خونه. هواپیمایی بریتانیا هنوز خدمات بین سیاره‌ای راه ننداخته.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
هیچی قطعی نیست، هیچی ثابت نشده
𝐑𝐎𝐒𝐄
این آدم‌ها رو ببین. مغازه‌ها رو ببین. چی می‌خرن؟ هیچی، جز امید به اینکه فردا بهتر از امروز باشه چون حالا لباس نو دارن. به نظر من که مسخره‌ست
𝐑𝐎𝐒𝐄
چون باید می‌فهمیدم عشق چیه. باید درک می‌کردم چه حسی داره ـ اینکه چقدر فوق‌العاده‌ست که حس کنی تنها نیستی، که کسی هست که جونت رو براش می‌دی
𝐑𝐎𝐒𝐄

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۹۳,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲۳صفحه بعد