در مقابل دایناسوری بزرگ، جا دادن فیل در اتاق کاری ندارد. چیزی که ویرانم میکند این است، که نمیدانم چه شد. هیچکس باور نمیکند، هیچکس
𝐑𝐎𝐒𝐄
از کجا بدانیم آدم خوب کیست و آدم بد که؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
هیچچیزی بدون زمان وجود ندارد
𝐑𝐎𝐒𝐄
بدون عشق ما هم چیزی مثل دایناسور هستیم.
𝐑𝐎𝐒𝐄
دلم میخواهد جای امنی پیدا کنم که این خاطرات را تویش بگذارم و کلید را هم دور بیندازم
𝐑𝐎𝐒𝐄
آدم همیشه راه جلوی پایش را درست نمیبیند، اما آن راه دیگری بود، راهی که طینشده باقی ماند و اگر طی شده بود، آنوقت چه؟
𝐑𝐎𝐒𝐄
من و دهان گندهام باید جایزهٔ اسکار بگیریم
𝐑𝐎𝐒𝐄
«یه چیز مهم رو از من مخفی میکنی؟»
دلم میخواست فریاد بزنم. «بله، بله ـ یه عالمه چیز دیگه هم هست. مسئله اینه که هیچکس حرفمون رو باور نمیکنه.»
𝐑𝐎𝐒𝐄
اگر آخرالزمان هم بشود، کل بریتانیا را صدای سوت کتری برمیدارد.
𝐑𝐎𝐒𝐄
هر وقت بریتانیاییها در مخمصه میافتند دقیقاً همین کار را میکنند: چای درست میکنند
𝐑𝐎𝐒𝐄