بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب در کشور مردان | طاقچه
تصویر جلد کتاب در کشور مردان

بریده‌هایی از کتاب در کشور مردان

نویسنده:هشام مطر
امتیاز:
۳.۸از ۲۳ رأی
۳٫۸
(۲۳)
در این کشور، کسی افسردگی یک قلب را درک نمی‌کند.
goli.sh
برای یه مطالعه‌ی خوب، باید به کتاب‌ها اعتماد کنی.
عاطفه سادات
حس ملی‌گرایی به باریکی نخ است. شاید به همین خاطر است که بسیاری از افراد فکر می‌کنند که باید از این حس به‌شدت مراقبت کنند
goli.sh
«اندوه از پوچی خوشش می‌آد؛ تنها چیزی که می‌خواد شنیدن بازتاب صدای خودشه. »
ندا آزادی
کسی که داره غرق می‌شه، این‌قدر تشنه‌ی زندگیه که می‌تونه به‌آسونی تو رو هم همراه خودش پایین بکشه.
ندا آزادی
از مرگ نترسیدن یک چیز است و زیر شمشیر مرگ آواز خواندن، یک چیز دیگر!
فاطمه
اگر عشق جایی آغاز می‌شود، اگر عشق نیرویی پنهانی‌ست که باید کسی آن را بیرون بکشد، مثل نوری که از آینه بیرون می‌جهد، برای من آن شخصْ مادر است. همیشه خشم، تأسف، و حتی آغوش گرم و تاریک نفرت وجود داشته‌اند اما عشق هم همیشه وجود داشته است و این شادی بوده که پیوسته عشق را احاطه کرده است.
عاطفه سادات
دیوانگی محض است اگر ادعا کنیم می‌دانیم در قلب آدم‌های دیگر چه می‌گذرد.
Azar
به تمام جمعیت لیبی، فقط سه روز وقت داده شد تا اموال منقول‌شان را به بانک ملی کشور تحویل دهند. واحد پول ملی از نو طراحی شده بود. به طراحان گفته بودند که باید جشن گرفتن دهمین سالگرد انقلاب را روی پول‌ها طراحی کنند. مردم پاکت‌های پر از سکه، چمدان‌های پر از اسکناس، و سود معاملات‌شان را به بانک‌ها می‌سپردند. بعد به مردم گفته شد که سالیانه فقط می‌توانند هزار دینار از حساب خود برداشت کنند. والدین من حسابی از این ماجرا ضربه خوردند چرا که تنها فقط خرج ماهانه‌شان بالای هزار دینار بود. سال بعد، حساب پس‌اندازهای خصوصی که شامل بیشترِ حساب‌ها می‌شد، حذف شد و پدر و مادرم شاهد از بین رفتن پول‌شان مثل «حل شدن نمک در آب» شدند.
goli.sh
به عدنان حسودی‌ام می‌شد. بیماری‌اش یک‌جور قدرت عجیب و غریب به او داده بود و همچنین، چیزی به او بخشیده بود که هیچ‌کدام از ما نداشتیم: یک جهان خصوصی که شامل کتاب‌ها و سرنگ‌هایش می‌شد. اتاق او مثل یک خانه‌ی کوچک بود و چیزهایی که در آن بود همه و همه فقط به خود عدنان تعلق داشتند. گرچه با دیدن کبودی‌های روی باسنش، خدا را به خاطر نعمت سلامتی‌ام شکر کردم، اما دعا کردم که من هم به یک بیماری دچار شوم تا به تبع آن بیماری، آنچه عدنان به دست آورده، من هم به دست آورم. همان چیزی که باعث می‌شود عدنان بزرگ‌تر و مستقل‌تر از همه‌ی ما به نظر برسد؛ همان چیزی که باعث می‌شود همه‌ی ما در خفا، همیشه منتظر نظر تأیید او باشیم؛ نظر تأیید کسی که تنها فردی در میان ماست که زندگی و ادبیات بیماری خودش را دارد و به نظر می‌رسد به هیچ‌کس نیازی ندارد.
عاطفه سادات
حرف‌های بیهوده مثل غذایی‌اند که بیرون ریخته می‌شوند، مثل شاتوت‌های رسیده که بر خاک افتاده‌اند و فقط به درد مورچه‌ها می‌خورند، مثل نانی که برای پاک کردن دست و دهان استفاده می‌شود، مثل دانه‌زیتون‌های خوبی که قاطیِ هسته‌ی زیتون‌هایی می‌شوند که با دندان خراشیده شده‌اند، زبان دور آن‌ها پیچیده شده، و بعد، به خاطر مکیده شدن، خشک شده‌اند.
عاطفه سادات
می‌دانم که دیوانگی محض است اگر ادعا کنیم می‌دانیم در قلب آدم‌های دیگر چه می‌گذرد.
فاطمه
«ما دو نیمه‌ی یه روحیم، دو صفحه‌ی گشوده‌شده از یه کتاب. »
فاطمه
شما اسم‌تان را می‌شنوید و چاره‌ای ندارید جز اینکه به سمت منبعی رو بگردانید که نام‌تان را صدا کرده است. خدا آن روز را نیاورد اما بعضی از ما در اشتیاق جهنمیم همان‌طور که وقتی کسی اسم‌مان را صدا می‌زند، حتی اگر قبلاً او را ندیده باشیم، باز هم در اشتیاق پاسخ دادن و فرمانبرداری هستیم. یا مثلاً زمانی که معلم سؤالی می‌پرسد که ما پاسخش را نمی‌دانیم؛ دست‌مان را بالا می‌بریم و می‌گوییم «بله. » و اگر او نتواند ما را ببیند، دست‌مان را بالاتر می‌بریم و فریاد می‌زنیم: «آقا، ما اینجاییم! » هرچند که می‌دانیم هیچ‌کاری از دست‌مان برنمی‌آید جز لب گزیدن و شانه بالا انداختن. آتشْ آتش می‌طلبد. شیخ مصطفی در این باره به من هشدار داد و گفت: «سلیمان، باید سعی کنی از آتش دوری کنی. وقتی روی پل صراط هستی، نگاهت رو روی بهشت و زیبایی‌هاش متمرکز کن. هرکاری می‌کنی، فقط پایین رو نگاه نکن.
عاطفه سادات
بچه‌ها همه‌چیز را تغییر می‌دهند، زندگی را از نو می‌سازند، روزهای سیاه را قرمز خوش‌رنگ می‌کنند.
Azar
تنها چیزی که اندوهْ دوست داره بشنوه، صدای بازتاب خودشه.
Azar

حجم

۲۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۴ صفحه

حجم

۲۲۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۲۷۴ صفحه

قیمت:
۴۵,۵۰۰
۳۱,۸۵۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد