همهٔ ما باهوش هستیم، فقط شیوهٔ باهوش بودنمان متفاوت است.
منکسر
براساس نظریهٔ انتخاب، هدف از همهٔ رفتارهایمان در طول زندگی برآوردن یک یا چند نیاز درونی و اساسی است. از این رو، یکی از اندیشههای اصلی نظریهٔ انتخاب این است که همهٔ رفتارها هدفمند هستند.
منکسر
به باور دمینگ و گلاسر، نخستین شرط لازم برای تشویق کار و رفتار کیفی از بین بردن تهدید و اجبار است.
منکسر
پیشنهاد من کاهش تدریجی کنترل بیرونی است و برای انجام این کار در مورد اینکه چه کاری میخواهید انجام دهید و چرا این کار را انجام میدهید با دانشآموزان گفتوگو کنید. برای مثال، اگر دانشآموزان برچسب دوست داشته باشند، میتوانید از این به بعد برای رفتار مطلوب یا کار بسیار خوبی که انجام دادهاند به جای دادن برچسب از آنان بخواهید به خودشان پاداش دهند. دانشآموزان با گفتوگو به این باور میرسند که آنچه اهمیت دارد برچسب نیست بلکه یادگیری آنهاست.
منکسر
اگر معلمان بتوانند مدت زمان تجربهٔ خشم، سرخوردگی و دیگر احساسات ناخوشایند را برای دانشآموزان کاهش دهند همزمان احساسات ناخوشایند و دردناک خودشان را نیز کاهش دادهاند
منکسر
احساسات خوشایند را میتوان به راحتی ابراز کرد. اما وقتی دانشآموزان خشمگین هستند، احساس ناتوانی و شکست دارند یا ناامید هستند این احساسات را با شیوههای نامناسب و غیرمسئولانه نشان میدهند که این رفتارها موقعیتهای ناکامکننده و تنشزایی برای ما ایجاد میکنند.
منکسر
«در شیوع بیماری و مرگ زودرس به هر دلیلی، نه رژیم غذایی، نه مصرف سیگار، نه ورزش، نه استرس، نه ژنتیک، نه مواد مخدر و نه جراحی و در کل هیچ عامل درمانی بیش از کیفیت زندگی تأثیرگذار نیستند.»
hadi behnampour