بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن | صفحه ۴ | طاقچه
کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن اثر بهزاد دانشگر

بریده‌هایی از کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۴از ۲۰۹ رأی
۴٫۴
(۲۰۹)
حساب‌کتاب کارهای خدا با ما فرق می‌کند. اصلاً خداست که کارهایش حساب‌کتاب دارد. ما ادایش را درمی‌آوریم.
لیلا
دیگر همه‌مان به این باور رسیده بودیم وقتی چیزی روزی‌مان باشد، کافی است ما وظیفه‌مان را انجام بدهیم. خودش جلو می‌رود و جور می‌شود. چیزی هم که روزی‌مان نباشد، خودمان را به آب و آتش هم می‌زدیم، جور نمی‌شد.
حسن
صادرات خشکبار ما دچار اشکال شده. پستهٔ ما را دیگر خیلی از کشورها نمی‌خرند. به این دلیل که مجبوریم مواد نگهدارنده بهش بزنیم. اگر این کار را نکنیم، داخلش باکتری و سم تولید می‌شود. دنیا هم دربارهٔ استفاده از مواد نگهدارنده محدودیت به وجود آورده. راهش این است که اشعه بدهند بهش تا باکتری و سمش نابود شود و پسته خراب نشود. این تابش با همین دستگاه شتاب‌دهنده انجام می‌شود. از این تابش، توی تجهیزات استریل استفاده می‌شود برای استریل‌کردن، برای تسویهٔ آب‌وفاضلاب. شتاب‌دهنده‌ها کاربردهای فراوان دیگری هم دارد که برخی‌اش بعدها معلوم می‌شود. دلیل اینکه برخی کشورهای پیشرفته ماها را توی یک سری از تکنولوژی‌ها عقب نگه می‌دارند، شاید همین باشد؛ چون می‌دانند چقدر این کارها وسعت دارد و چقدر کاربردهای مختلف دارد. به هر حال ما صبر نمی‌کنیم. خسته هم نمی‌شویم.
zahra.n
گاهی جلونرفتن یک کار، مدد خدایی است برای اینکه بروی و به مسیر خودت فکر کنی.
shadowless
گفتم من منکر اشتباه مسئولان و مدیرانمان در بی‌توجهی به این افراد نیستم؛ ولی سؤال من این است که اگر یک روز بابای ما بِهِمان اخم کرد یا چیزی در سفره‌مان نبود، سریع رها می‌کنیم می‌رویم خانهٔ همسایه؟! یا اینکه نه، می‌ایستیم کنار پدر و مادرمان؟ می‌ایستیم ببینیم مشکل چیست و چگونه حل می‌شود؟ اصلاً می‌رویم کار می‌کنیم و غذایی می‌آوریم سر سفره تا برادر و خواهر کوچک‌ترمان گرسنه نمانند. آدمی که تا یک مشکل کوچکی پیش می‌آید، رها می‌کند و می‌رود، مثل همین آدمی است که خواهر و برادر کوچک‌ترش را رها کرده و رفته یک محلهٔ دیگر تا غذای بهتری بخورد. بعد هم ایستاده برای آن‌ها کار می‌کند و خانهٔ آن‌ها را می‌سازد، نه خانهٔ خودشان را. اگر ما در قبال خانه‌مان و خانواده‌مان احساس مسئولیت می‌کنیم، باید در قبال کشورمان هم که خانهٔ بزرگ‌ترمان است، احساس مسئولیت کنیم. گفتم شما توی کلاستان باید در کنار علم، این احساس مسئولیت را هم به بچه‌ها یاد بدهی. نه اینکه فقط علم یادشان بدهی.
mohaddese
ما مأمور به انجام وظیفه‌ایم، نه مأمور به نتیجه.
leila.shirvanei
چند وقت قبل، یکی از دوستان قدیمم را دیدم. سراغ گرفتم که کاروبارش چیست. گفت رفته نانوایی خیلی خوبی راه انداخته تا نان سالم و باکیفیت بدهد دست مردم. چه ذوقی هم می‌کرد بنده‌خدا که با کارشناسی ارشد هوافضا رفته نانوا شده. از شدت عصبانیت می‌خواستم همان جا یقه‌اش را بگیرم و خفه‌اش کنم که مرد حسابی، امروز یکی از مسئله‌های اصلی ما توی این مملکت هواپیماست! به‌خاطر همین کمبود هواپیماست که مجبوریم جلوی این غربی‌ها سر کج کنیم و خواهش کنیم چند تا هواپیما بهمان صدقه بدهند! آن وقت تو با کارشناسی ارشد هوافضا رفته‌ای نانوا شده‌ای؟! از ترس اینکه شاید بروی هواپیما درست کنی و نشود! من به نانوایی توهین نمی‌کنم. پایش بیفتد، خودم هم نانوایی می‌کنم؛ اما این را که از ترس شکست توی هواپیماسازی، بروم نانوایی، نمی‌پسندم. این با توکل به خدا جور درنمی‌آید. من که هیچ‌چیزی از هواپیماسازی بلد نیستم، حاضرم بایستم پای کار و چند تا از همین جوان‌ها بیایند و مردومردانه کنار هم، این درد مملکت را حل کنیم. حتی حاضر بودم چند سال بروم مشاور مدیر شرکتی بشوم که این‌همه سال قرار بوده هواپیما بسازد؛ اما هنوز نساخته و از تجربه‌های قبلی‌مان کمکشان کنم؛ اما بدانیم پنج سال بعد به یک جایی رسیده‌ایم.
raha
من باید وظیفه‌ام را انجام بدهم؛ اما آنچه خداوند روزی می‌کند، چیزی است که شاید ما بهش فکر هم نکرده باشیم
گیله مرد
می‌گفتم مامان، چرا قربان‌صدقه‌اش می‌روید؟ می‌گفتند یک موجود زنده را از مرگ نجات داده‌ام. قشنگ نیست؟
11+69
پیامبر. رفته بوده‌اند برای خاکسپاری یکی از صحابه‌شان. بعد از دفن‌کردن جنازه، پیامبر خودشان با دست خاک‌های کنارهٔ قبر را مرتب کرده بودند. فرموده بودند هر کاری می‌کنید، آن را به بهترین شکل انجام بدهید.
Hakime Zare

حجم

۲۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۲۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۶۸,۴۰۰
تومان