بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن | صفحه ۲۳ | طاقچه
کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن اثر بهزاد دانشگر

بریده‌هایی از کتاب تندتر از عقربه ها حرکت کن

انتشارات:نشر معارف
امتیاز:
۴.۴از ۲۱۰ رأی
۴٫۴
(۲۱۰)
هرکس باید ببیند در آن جایی که قرار گرفته است، چه وظیفه‌ای دارد و برای چه کاری آمده است و آن پیام را دریافت کند.
گیله مرد
همین است که من می‌گویم باید یاعلی را بگویی و بلند شوی. اگر نیتت و جهت حرکتت درست باشد، بقیه‌اش به‌مرور حل می‌شود. آدم‌هایی که صبر می‌کنند همه‌چیز فراهم بشود، بعد حرکت کنند، از قافله عقب می‌مانند.
گیله مرد
باور کنید اگر راه دیگری داشتم تا به شما ثابت کنم که در وجود همهٔ شماها دانشجوهای به‌ظاهر معمولی، یکی از همین آدم‌های به‌قول شما موفق پنهان شده، همان راه را می‌رفتم؛ اما هیچ راهی نیست غیر از اینکه من قصهٔ زندگی خودم را بگویم و شما توی آن، قصهٔ خودتان را پیدا کنید و قصهٔ خودتان را بسازید.
مشعل
من اما از همان موقع هم می‌فهمیدم یک چیزی اشتباه است. یک چیزی سرجای خودش نیست. موفقیتی که من را از اطرافیانم جدا کند یا از مردمم، موفقیت نیست. موفقیتی که من در آن تنها باشم و یکه، بیشتر خودخواهی است تا موفقیت. این چه موفقیتی می‌تواند باشد که به قیمت گذشتن از دیگران به دست بیاید؛ حتی اگر این گذشتن، به‌معنای له‌کردن و نابودکردن این دیگران باشد. من چنین موفقیتی را نمی‌خواستم.
مشعل
هایی گذاشته‌ایم برای فروش تکنولوژی شتاب‌دهنده. این کار حتی از لحاظ ملی هم خیلی اهمیت دارد. اول اینکه ایران توانسته یک تکنولوژی را به یک ابرقدرت بفروشد. شاید اولین بار در تاریخ معاصرمان باشد که ما موفق می‌شویم علم و دانش به کشوری مثل روسیه بفروشیم.
حسن
حالا من نشسته‌ام جلوی این‌همه دانشمند و کارشناس که دکترای فیزیک دارند و چهل سال است توی فضای هسته‌ای کار می‌کنند و دارم فکر می‌کنم این‌همه حرف و تجربه را چطوری برای این آدم‌ها بگویم. آنجا من دیگر نوید نجات‌بخش نبودم. معجزهٔ انقلاب اسلامی بودم؛ فردی که با باورهای دینی و آرمان‌های انقلابی و جهادی گام برمی‌دارد و فعلاً تا اینجا را طی کرده. برای آن‌ها هم گفتم که به نظر من، دانش‌بنیان تنها راه نجات کشورهایی است که در تحریم‌اند. تنها راه برون‌رفت از مشکلاتِ اقتصادهایی است که می‌خواهند روی پای خودشان بایستند.
حسن
از حجم کارهای ما. آخر سر هم ما را تشویق کردند و دست زدند. بعد یکی‌شان گفت به ما هم یاد بدهید توی دوران تحریم، چطوری توانستید این‌قدر کار کنید. گفتم ما به خداوند ایمان داریم. به مسیرمان ایمان داریم. به کاری که می‌کنیم ایمان داریم. از مسئولیتی که در قبال جامعه‌مان داریم، آگاهیم و بی‌خیال نیستیم؛ بنابراین از شکست نمی‌ترسیم. بنابراین نگاهمان به آینده است و حرکت می‌کنیم.
حسن
قبول حضور خداوند در کار، گاهی روی شکل کارکردن ما هم تأثیر می‌گذارد. گاهی روی بعضی پروژه‌هایمان، خیلی وقت می‌گذاریم و برنامه‌ریزی می‌کنیم؛ اما گرهش باز نمی‌شود. هر کاری به ذهنمان رسیده انجام داده‌ایم؛ اما نشده. می‌گویم بچه‌ها، شب نروید خانه. می‌مانیم و می‌ایستیم تا پروژه مشکلش حل شود، بعد می‌رویم خانه. یکی‌دو شب مانده‌ایم و مشکل پروژه حل شده. خب، یک نگاه این است که می‌گوید شما ده یا بیست ساعت بیشتر وقت گذاشته‌ای و گرهت باز شده. خب پس چرا تا الان باز نمی‌شد؟ من فکر می‌کنم ما آن ده‌بیست ساعت را اگر در روزهای کار و در شرایط عادی وقت می‌گذاشتیم، مشکل به این زودی حل نمی‌شد؛ اما وقتی تو وظیفه‌ات را انجام داده باشی و بعد هم این‌طور خودت را به زحمت بیندازی و ریاضت بکشی، این‌طور خودت را خرد کنی، آن وقت سنت الهی می‌آید به کمکت. آن وقت اگر توی دلت هم بگویی خدایا ببین چقدر فلک‌زده شده‌ایم، کمکمان کن، خدا هم کمک می‌کند. در این نگاه، همیشه خداست که گره‌ها را باز می‌کند. برای همین، همیشه توجهت به خداست.
حسن
جملهٔ حکیمانهٔ مادرم معنا می‌داد: کار خداست. خدا اگر بخواهد به کسی عزت بدهد، هیچ‌کس نمی‌تواند مانع شود. اگر هم بخواهد کسی را ذلیل کند، هیچ‌کس توان مقاومت در برابر اراده‌اش را ندارد. فقط کافی است توکل کنی به ارادهٔ الهی و وظیفه‌ات را انجام بدهی.
نیلا
بابا می‌گفتند جهاد به آدم حس زندگی می‌دهد. اینکه بتوانی جلوی شرارت بایستی، جلوه‌ای از حیات را در تو زنده می‌کند. حالا گاهی جهاد در بیرون توست و لابه‌لای خاک‌ریزها. گاهی هم در خود توست. جاهایی که بین دو انتخاب مانده‌ای.
نیلا

حجم

۲۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

حجم

۲۶۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۰۴ صفحه

قیمت:
۶۸,۴۰۰
تومان