بریده‌هایی از کتاب کتابخانه نیمه شب

کسی گفت: «شاد باش، عزیزم. ممکنه هیچ‌وقت اتفاق نیفته.» نورا با خود فکر کرد. هیچ‌وقت هیچ اتفاقی نیفتاد. اصل مشکل همین بود.

نقل‌قولی از کامو به ذهنش آمد. شاید کاملاً مطمئن نباشم که چه چیزی برایم جذاب است، اما کاملاً می‌دانم که چه چیزی برایم جذابیت ندارد.

ذهنمون چیزی رو که درک نکنه نمی‌تونه ببینه.»

«حدس زدنش سخته، نه؟ اینکه چی می‌تونه خوش‌حالمون کنه.»

آدم‌ها هم مثل شهرند. نمی‌شود به‌خاطر چند بخش کمتر جذابشان، به‌کل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمی‌آید، مثلاً حومهٔ شهر و کوچه‌های فرعی تاریک و خطرناک، اما بخش‌های خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند می‌کند

بلندپرواز باش... می‌تونی هرچیزی که می‌خوای باشی. چون توی یه زندگی، دقیقاً همون آدمی هستی که توی سرت تصور می‌کنی.»

خواستن؛ کلمهٔ جالبیه. کمبود رو نشون می‌ده. گاهی اگه یه کمبود رو با چیز دیگه‌ای پر کنیم، اون میل و خواستنمون هم به‌کل ازبین می‌ره. شاید تو هم مشکلت یه کمبود باشه، نه‌اینکه صرفاً چیزی رو بخوای. شاید یه زندگی باشه که تو واقعاً دوست داشته باشی تجربه‌ش کنی.»

«هرگز اهمیت بالای چیزهای کوچیک رو دست‌کم نگیر. باید همیشه این رو به‌خاطر داشته باشی

ثورو می‌گفت: «با اطمینان به‌سوی رؤیاهایت قدم بردار. آن زندگی‌ای را تجربه کن که تصور کرده‌ای.»

«اما اگه همیشه دنبال معنای زندگی بگردی، هرگز زندگی نمی‌کنی.»

آدم‌ها هم مثل شهرند. نمی‌شود به‌خاطر چند بخش کمتر جذابشان، به‌کل آنها را کنار گذاشت. شاید جاهایی دارند که آدم خیلی ازشان خوشش نمی‌آید، مثلاً حومهٔ شهر و کوچه‌های فرعی تاریک و خطرناک، اما بخش‌های خوبی هم دارند که حضور در آنها را ارزشمند می‌کند.

برای همه‌چیز بودن لازم نیست همه‌چیز را تجربه کنیم، چون همین حالا هم بی‌پایان هستیم. تا زمانی که زنده‌ایم، بی‌نهایت احتمال متفاوت برای زندگی آینده پیشِ رویمان است.

«سرکشی بنیاد حقیقیِ آزادیه. سرنوشت فرمان‌بَرها اینه که درنهایت بَرده بشن.»

«پشیمونم که یاد نگرفتم چطور آدم شادتری باشم»

آنچه نگاهش می‌کنی اهمیتی ندارد؛ آن چیزی مهم است که می‌بینی.

بخشی از این موفقیت حاصل تنهایی است. «هرگز همراهی ندیدم که به‌اندازهٔ تنهایی بتواند با انسان همراه شود.»

«نمی‌تونی بری سراغ مرگ. مرگ می‌آد سراغ تو.»

«زندگی در ورای نومیدی آغاز می‌شود.»

گاهی تنها راهِ یاد گرفتن، زندگی کردنه

هر زندگی میلیون‌ها تصمیم رو شامل می‌شه. بعضی از این تصمیم‌ها بزرگ هستن و بعضی کوچیک. اما هر بار که تصمیمی گرفته می‌شه، نتیجه تغییر می‌کنه. تغییری جبران‌ناپذیر که به‌نوبهٔ خودش موجب تغییرات دیگه‌ای می‌شه...