بریدههایی از کتاب دوباره فکر کن
۳٫۶
(۲۶۴)
اگر اهدافتان یکسو به نظر نمیرسد، چطور میخواهید به افراد کمک کنید تا نظرشان را تغییر دهند؟
donye.book
افراد قدرتمندتر باید بیشتر به تجدیدنظر در باورهایشان فکر کنند؛ زیرا ممکن است دیدگاههای خود را اشاعه دهند و همچنین احتمال بیشتری دارد دیدگاههایشان مورد قبول عام قرار گیرد.
donye.book
روانشناسان دریافتند بسیاری از عقاید ما همان بدیهیات فرهنگی هستند: بهطور گستردهای مشترکند، اما بهندرت مورد سوال قرار میگیرند.
donye.book
بهجای تصمیمگیری برای مخاطب، میتوانیم با پرسیدن چند سوال او را بهعنوان یک عضو فعال برای پیوستن به بحث دعوت کنیم تا خودش دربارهٔ موضوع تصمیم بگیرد و فکر کند. اگر به مناظره به دید میدان جنگ نگاه کنیم، آنگاه برنده و بازنده خواهیم داشت، اما اگر مناظره را بیشتر شبیه رقص ببینیم، میتوانیم حرکات موزون پیش رو را طراحی کنیم. با در نظر گرفتن قویترین نسخه از دیدگاه حریف و محدود کردن پاسخهایمان به چند حرکت کوتاه، شانس بیشتری داریم تا توازن حرکات را بیابیم.
donye.book
وقتی کسی خصمانه رفتار میکند، اگر شما طوری پاسخ دهید که گویی استدلال را به چشم میدان جنگ میبینید، مجبور به حمله یا عقبنشینی میشوید. در عوض اگر مباحثه را بهمثابه یک رقص نگاه کنید، گزینه دیگری پیش رو دارید؛ میتوانید خود را کنار بکشید (یا جاخالی بدهید). اگر بخواهید در مورد خودِ گفتگو بحث کنید، توجه را از اصل اختلافنظر دور میکنید و روند کلی را به سمت گفتگو کردن میکشانید. هرچقدر طرف مقابل عصبانیت و خصومت بیشتری داشته باشد، سماجت و علاقه بیشتری از خود نشان دهید. وقتی کسی کنترلش را از دست میدهد، آرامش و خونسردی شما نشانه قدرت است.
donye.book
«اگر بیشازاندازه استدلال داشته باشید، از قدرت تکتک استدلالهایتان کم میکنید. استدلالهایتان سربسته باقی میمانند و فکر نمیکنم بهاندازه کافی مورد توجه قرار گیرند؛ فکر نمیکنم مخاطب باور داشته باشد که همه حرفهایتان بهاندازه کافی مهم باشند. اکثر مناظرهگرهای برتر [در مناظراتشان] هیچگاه اطلاعات بیشازحدی ارائه نمیدهند.»
donye.book
منطقی بودن به معنای واقعی کلمه یعنی بتوانیم با منطق استدلال کنیم و اجازه دهیم دیدگاههایمان حول محور منطق و اطلاعات شکل بگیرد.
donye.book
در یک مذاکره، اعلام موافقت با استدلال فرد مقابل مثل خلع سلاح شدن است. در رقص نمیتوان بیحرکت ماند و از طرف مقابل انتظار داشت تمام حرکات را انجام دهد. برای ایجاد تناسب نیاز است گاهی به عقب گام برداشت.
donye.book
یادداشتی به خودم: در سفر بعدی به قله حماقت، یادم باشد سلفی بگیرم.
donye.book
برادران رایت به این نتیجه رسیدند که هواپیمایشان به یک ملخ نیاز نداشت. بلکه دو ملخ میخواست که در جهت عکس همدیگر بچرخند و مثل یک بال چرخان عمل کنند.
این همان زیبایی تعارض وظیفه است. در یک بحث بزرگ، طرف مقابلمان صرفا یک پرّه نیست بلکه نقش یک ملخ هواپیما را ایفا میکند. با وجود ملخهای دوگانه که عکس همدیگر میچرخند، تفکر ما زمینگیر نمیشود؛ بلکه به پرواز درمیآید.
donye.book
قانون اول: اجتناب از بحث، بیادبی است. سکوت یعنی بیاحترامی به ارزش دیدگاهها و توانایی شما برای یک اختلاف نظر متمدنانه.
donye.book
در یک مطالعهٔ کلاسیک، علیرغم دوستداشتنیتر بودنِ معمارهای خلاق نسبت به همتایان کاربلد، میزان ابتکار آنها کمتر از معمارانی بود که اختلافات خانگی بیشتری را تجربه کرده بودند. اغلب آنها در خانوادههایی بزرگ شده بودند که یک محیط «پرتنش اما امن» داشتند. کمااینکه رابرت آلبرتِ روانشناس میگوید: «خلاقهای آینده از خانوادههایی میآیند که نه محیطی سازگار و هماهنگ بلکه فضایی آکنده از "تردید" دارند». هرچند والدین آنها توهینهای رکیک یا رفتارهای شنیع نداشتند، اما بدون هیچگونه واهمهای اختلافاتشان را مطرح میکردند. بهجای توصیه به بچهها که نباید در حضور بزرگترها حرف بزنند، آنها را تشویق میکردند که از خودشان دفاع کنند.
donye.book
والدین پشت درهای بسته بحث میکنند و میترسند که مبادا اختلافات آنها موجب اضطراب بچهها شود یا بهنوعی شخصیتشان را تخریب کند. بااینحال تحقیق نشان میدهد که تکرر بحث میان والدین، هیچ تاثیری بر پیشرفت آکادمیک، اجتماعی یا احساسی کودکانشان ندارد. مهم این است که والدین در بحثهایشان احترام متقابل را حفظ کنند. آن دسته از فرزندانی که تعارضهای سازندهٔ والدینشان را میبینند، امنیت روانی بیشتری در دوران ابتدایی دارند و طی چند سال آتی نیز مساعدت و مهربانی بیشتری نسبت به همکلاسیهایشان خواهند داشت.
توانایی مجادلهٔ مسالمتآمیز و مفید، صرفاً ما را متمدنتر نخواهد کرد؛ بلکه عضلات خلاقیتمان را هم ورزیدهتر میکند.
donye.book
متفکران بزرگ هیچگاه تردیدهایشان را پنهان نمیکنند، زیرا حس متقلب بودن دارند. آنها همواره تردید دارند زیرا میدانند که همهٔ ما تا حدی نابینا هستیم و بر خود لازم میبینند که دیدشان را قویتر کنند. آنها هیچگاه نسبت به دانستههای خود لاف نمیزنند بلکه از فقر اطلاعاتشان تعجب میکنند.
donye.book
انبوهی از شواهد نشان میدهند که پیشرفت صرفاً حاصل اعتمادبهنفس نیست، بلکه مسبب شکلگیری آن هم خواهد شد. لزوماً نباید منتظر افزایش اعتمادبهنفسمان بمانیم تا بر اهداف چالشبرانگیز غلبه کنیم. بلکه میتوانیم از طریق دستیابی به اهداف چالشبرانگیز، این اطمینان را بسازیم.
donye.book
وقتی میخواهیم دید مثبتی به خودمان داشته باشیم یا تصویر درخشانی از خودمان نشان دهیم، ضعفهایمان را انکار خواهیم کرد. بهعنوان نمونهای کلاسیک میتوان به سیاستمدار شیادی اشاره کرد که ادعای جنگ علیه فساد دارد اما در اصل خود را به کوری زده یا میخواهد جامعه را فریب دهد. بااینحال انگیزه تنها بخشی از داستان است.
donye.book
طی یک فراتحلیل بر روی ۵۹ مطالعه که در مجموع بیش از ۱۰۰ هزار شرکتکننده داشتند، مشاهده شد که خانمها عموماً مهارتهای رهبریشان را دستکم میگیرند، درحالیکه آقایان برآورد دستبالایی از مهارتهای خود دارند.
donye.book
در سال ۲۰۱۱ بود که یک کارمند ردهبالای شرکت، نامهای سرگشاده و بدون نام به مایک و دیگر مدیران سازمان نوشت. بخشی از این نامه میگفت: «میخندیدیم و میگفتیم که میخواهند یک کامپیوتر را داخل گوشی جای دهند و به جایی نخواهند رسید. هماکنون ۳-۴ سال عقب افتادهایم».
ثبات رأی ما میتواند همچون یک زندان عمل کند که به دست خودمان ساخته شده است. راهکارش این نیست که گام تفکراتمان را کند کنیم، بلکه باید تجدیدنظر را با سرعت بیشتری پیش بگیریم. همین رویکرد مایهٔ نجات اپل شد که از آستانهٔ ورشکستگی به جایگاه ارزشمندترین کمپانی دنیا رسید.
donye.book
مایک لازاریدیس در نمونهٔ بلکبری، یکی از اسرای چرخهٔ اعتمادبهنفس کاذب بود. غروری که نسبت به ابتکار موفقش داشت، موجب ثبات رأی بیشازحد او شده بود. مشهودترین نمود این قضیه را میتوان ترجیح او به استفاده از صفحهکلید بهجای صفحهٔ لمسی دانست. این یکی از فضایل بلکبری بود که واقعاً عاشق موعظه دربارهٔ آن بود، و یکی از معایب اپل که سریعاً آن را بازپرسی میکرد. با افت سهام کمپانی، غرق در سوگیری تایید و مطلوبیت، و قربانی تاییدهای طرفدارانش شد.
donye.book
تفکر علمی بهگونهای است که فروتنی را بر غرور، تردید را بر قاطعیت و کنجکاوی را بر ذهنیت بسته ترجیح میدهد. با خروج از طرز فکر یک دانشمند، چرخهٔ تجدیدنظر متلاشی خواهد شد و راه برای چرخهٔ اعتمادبهنفس کاذب باز میشود. اگر رو به موعظه بیاوریم، نمیتوانیم خلأهای دانش خود را ببینیم: گمان میکنیم که همواره به حقیقت واقفیم. بر خلاف تردید، غرور میتواند عاملی برای ثبات رأیمان باشد و ما را مبدل به دادستان کند: شاید تمرکز سفتوسختی بر تغییر ذهنیت دیگران داشته باشیم، اما ذهنیت خودمان قابل تغییر نیست.
donye.book
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۷۰%
تومان