بریده‌هایی از کتاب ما در برابر شما

اما جامعه مثل یخ است، نه مثل آب، سریع جهتش را عوض نمی‌کند و جاری نمی‌شود، چون تو این‌طور می‌خواهی، بلکه مثل یخچال‌ها سانتی‌متری حرکت می‌کند. و گاه اصلاً هیچ تکانی نمی‌خورد.

همه دنبال منافع‌اند، تنها فرق آدم‌ها این است که منافع برای هر کسی معنایی دارد.

تا همین چند وقت پیش، تئو در عکس‌های قدیمی هم‌کلاسی‌هایش چهره‌ای بود که کسی نامش را به خاطر نمی‌آورد تا اینکه روزنامه محلی نقدی منفی بر سیاست‌های او نوشت. مهم این است که مردم این نام را به یاد بیاورند، چطورش اصلاً برای او مهم نیست؛ نظر آدم‌ها را راحت می‌توان عوض کرد.

«سرافکنده نباش. التماس نکن. مثل یک مرد بایست و تحمل کن.»

مردم یک دروغ ساده را ترجیح می‌دهند به یک راست پیچیده، چون دروغ مزیتی دارد که شکست‌ناپذیرش می‌کند: حقیقت باید بتواند تمام جزئیات یک حادثه را باز کند وشرح دهد، اما دروغ فقط کافی است باورکردنی باشد

زندگی چیز ترسناک عجیبی است. همه وقتمان را صرف کنترل آن می‌کنیم اما اتفاقاتی ما را شکل می‌دهند که هیچ کنترلی بر آن‌ها نداریم. این سال را هرگز فراموش نخواهیم کرد

هر آدمی صدها آدم در درون خود دارد اما در چشم دیگران تنها یکی از آن‌ها رخ می‌نماید. میرا اندرشون وکیل است، وکیلی با تحصیلات عالی و مدارک تحصیلی از دو کشور مختلف، اما در بیورن‌استاد فقط‌وفقط زن پیتر اندرشون است

مایا مدتی طولانی سکوت می‌کند و بعد می‌پرسد: «تو دلت پسر می‌خواد یا دختر؟» آنا جوری که انگار تمام عمرش را به این پرسش اندیشیده است پاسخ می‌دهد: «پسر.» «چرا؟» «چون برای پسرها شاید گاهی دنیا بر وفق مرادشون بچرخه، اما دنیا تقریباً همیشه بر ضد ما دخترهاست.»

جامعه یعنی حاصل‌جمع انتخاب‌های ما

از آدم‌ها یه من بهتر بساز

به نظر من، مهم‌تر اینه که آدم تربیت کنیم تا ستاره.

«به هر که بیشتر داده شود از او بیشتر گرفته خواهد شد».

پیچیده‌ترین چیز درباره آدم‌های خوب و بد این است که ما همه هم‌زمان هر دویشان هستیم.

«نگذار این لعنتی‌ها بهت بگن چه‌کار کنی و چه‌کار نکنی. راه خودت رو برو. سرمست برقص و بلند آواز بخون و بشو بهترین و بزرگ‌ترین!»

اگه ما خودمون به داد هم نرسیم، هیچ‌کس به دادمون نمی‌رسه.

وقتی آدمی فرزندی را از دست می‌دهد، فقط یک بار او را از دست نمی‌دهد. این فاجعه‌ای است که مدام در حال رخ دادن است.

مشکل رؤیا همین است: به قله آرزوهایت که می‌رسی، تازه می‌فهمی ترس از ارتفاع داری!

مردم معمولاً خشمشان را سر آنکه سزاوارش است خالی نمی‌کنند. ما معمولاً خشممان را سر اولین آدم دم‌دست خالی می‌کنیم.

«دلم واسه خودمون تنگ شده.»

نوشیدنی‌های نوشیده‌شده در خاک‌سپاری‌ها بیشترند از آن‌هایی که به سلامتی عروس و دامادها نوشیده می‌شوند.