بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دختر خاموش | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دختر خاموش

بریده‌هایی از کتاب دختر خاموش

انتشارات:نشر البرز
امتیاز:
۳.۳از ۲۴ رأی
۳٫۳
(۲۴)
«بعضیا هستن که فقط فرار می‌کنن. بدون کوچک‌ترین فکری، تا جایی که می‌تونن، دور می‌شن. یه عدهٔ دیگه هستن که رفتار منطقی از خودشون نشون می‌دن.»
zohreh
«این باید برای تو خیلی شگفت‌انگیز باشه. زندگی پر از احتمالاته...»
zohreh
اکنون آنان یک تیم شده بودند و در یک تیم شما، گاهی وقت‌ها، باید نقش ثانویه را داشته باشید، اگرچه این نقش او نبود.
zohreh
می‌کوشید خود را خیلی منطقی نشان دهد، اما به‌راستی از آن عاجز بود.
zohreh
این بود شخصیت او: مردی که به‌راستی در اصلاح و تغییر حقایق به نفع خود استاد بود.
zohreh
متوجه شده بود که هر چیز دیگری در زندگی‌اش نیز به همین شکل بود. در هر کاری که انجام می‌داد، پنهانکاری‌ای وجود داشت.
zohreh
«می‌خوای باهات صادق باشم؟» «اگه بلدی چطوری.»
zohreh
«همیشه برای هرکاری یک بارِ اولی وجود داره.»
zohreh
ترس اون از اینه که همهٔ تلاش‌هاش نقش بر آب بشه.
zohreh
«این خیلی ممکنه مفید باشه که بتونم به جامعه بگم که چه انتظارهایی می‌تونن داشته باشن.» «اونا می‌تونن بهترین‌ها رو از ما انتظار داشته باشند. مثل همیشه.»
zohreh
بی‌علاقگی خاصی که توصیفی از شخصیتش بود، در او دیده می‌شد.
zohreh
این ثبات بیرونی، خلق‌وخوی متغیر درونی‌اش را پنهان می‌ساخت و آمیزه‌ای مبارزطلبانه از ناامنی به‌وجود می‌آورد.
zohreh
او به‌راستی نمی‌خواست کسی را ناراحت کند، اما در چنین موقعیتی خشنود کردن همه کاری ناممکن بود
zohreh
انگار آن روز قرار نبود شب شود.
zohreh
هر دو به یک اندازه تنها بودند. هر دو مرتب به دنبال عشقی می‌گشتند که در عرض چند دقیقه تخریب می‌شد.
zohreh
آنان رابطه‌ای تقریبی داشتند؛ مانند هرکس دیگر در زندگی، که نه کاملاً سیاه و نه کاملاً سفید بود.
zohreh
دانستن یک چیز بود و اثباتش چیز دیگر. و هیچ نمی‌دانست که اگر شک و گمانش تأیید بشود چه خواهد کرد، اما در اوضاع و احوال حاضر، حس دانستن این مطلب آزارش می‌داد. به این می‌مانست که جایی از بدن شما بخارد، اما دستتان به آن نرسد که آن را بخارانید. او، به‌خاطر خودش هم که شده بود، می‌خواست از این بابت مطمئن شود.
zohreh
دانستن یک چیز بود و اثباتش چیز دیگر.
zohreh
گاهی وقت‌ها به فکر بیلی می‌رسید که مایا برای این از او نظر می‌خواهد که این احساس را به وی بدهد که او نیز بخشی از این کار است، در حالی‌که او، با تصمیم‌گیری خودش به تنهایی، خوشحال بود.
zohreh
سباستین ضرورتی احساس نمی‌کرد تا راهی برای بازگشت به آن ارتباط گذشته پیدا کند
zohreh

حجم

۴۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۸۶ صفحه

حجم

۴۸۲٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۵۸۶ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
تومان