بریده‌هایی از کتاب روان شناسی پول

توانایی باقی‌ماندن برای مدت طولانی، بدون ازبین‌رفتن یا مجبور به تسلیم شدن، بیش‌ترین تفاوت را ایجاد می‌کند. این باید سنگ بنای استراتژی شما باشد، چه در سرمایه‌گذاری و چه در شغل و چه در تجارت متعلق به شما. دو

ما فرض می‌کنیم که فردا مانند دیروز نخواهد بود. نمی‌توانیم به آن‌چه قبلاً کسب کرده‌ایم اعتماد کنیم. نمی‌توانیم خوش‌بین باشیم. نمی‌توانیم تصور کنیم که موفقیت دیروز به‌معنای خوش‌بختی فرداست

ما فرض می‌کنیم که فردا مانند دیروز نخواهد بود. نمی‌توانیم به آن‌چه قبلاً کسب کرده‌ایم اعتماد کنیم. نمی‌توانیم خوش‌بین باشیم. نمی‌توانیم تصور کنیم که موفقیت دیروز به‌معنای خوش‌بختی فرداست

ما فرض می‌کنیم که فردا مانند دیروز نخواهد بود. نمی‌توانیم به آن‌چه قبلاً کسب کرده‌ایم اعتماد کنیم. نمی‌توانیم خوش‌بین باشیم. نمی‌توانیم تصور کنیم که موفقیت دیروز به‌معنای خوش‌بختی فرداست

نمی‌توان به موفقیت گذشته اعتماد کرد تا به‌طور نامحدود تکرار شود

به‌دست‌آوردن پول یک مسئله است و نگه‌داشتن آن مسئله‌ای دیگر

نمی‌توانید مردم را سرزنش کنید که چرا تمام تلاش خود ــ تلاش در آن‌چه می‌آموزند و آن‌چه انجام می‌دهند ــ را صرف کسب بیش‌ترین سود سرمایه‌گذاری می‌کنند. به نظر می‌رسد این کار به‌طور شهودی بهترین راه ثروتمندشدن است. اما سرمایه‌گذاری خوب لزوماً کسب بیش‌ترین سود نیست، زیرا بیش‌ترین سودها مانند اتفاقاتی‌اند که قابل تکرار نیستند. سرمایه‌گذاری خوب مربوط به کسب سود خوبی است که پایدار باشد و برای طولانی‌ترین زمان قابل تکرار باشد

به هیچ چیزی زیاد وابسته نباشید ــ شهرت، موفقیت‌های خود یا هر چیز دیگری. الان به آن فکر می‌کنم که چه اهمیتی دارد؟

سقف مقایسهٔ اجتماعی به‌قدری بالاست که در واقع هیچ‌کس هرگز به آن نخواهد رسید. که به‌معنای نبردی است که هرگز نمی‌توان در آن برنده بود، یا این‌که تنها راه پیروزی این است که در همان ابتدا نبرد نکنید ــ پذیرش این‌که می‌توانید به‌اندازهٔ کافی داشته باشید، حتا اگر کم‌تر از اطرافیان‌تان باشد.

وقتی چشیدن طعم بیش‌ترداشتن ــ پول بیش‌تر، قدرت بیش‌تر، اعتبار بیش‌تر ــ جاه‌طلبی را سریع‌تر از رضایتمندی افزایش دهد، خطرناک می‌شود. در این صورت، برداشتن یک گام به جلو هدف را دو قدم جلو می‌برد. احساس می‌کنید عقب افتاده‌اید و تنها راه پیش‌افتادن، پذیرفتن ریسک بیش‌تر و بیش‌تر است.

آن‌ها برای به‌دست‌آوردن پولی که نداشتند و نیاز نداشتند، آن‌چه را که داشتند و نیاز داشتند، به خطر انداختند. و این احمقانه است. این کار کاملاً احمقانه است. اگر چیزی را که برای شما مهم است برای چیزی که برای شما مهم نیست به خطر بیندازید، منطقی نیست

هیچ دلیلی برای به‌خطرانداختن آن‌چه که دارید و نیاز دارید برای آن‌چه که ندارید و نیاز ندارید وجود ندارد. این از مواردی است که به همان اندازه که واضح است نادیده گرفته می‌شود.

بیل گیتس گفت: «موفقیتْ معلم بدخواهی است. افراد را گم‌راه می‌کند تا تصور کنند شکست نمی‌خورند».

برخی از افراد در خانواده‌هایی متولد می‌شوند که آموزش را تشویق می‌کنند. دیگران مخالف آن هستند. برخی در اقتصادهایی شکوفا متولد می‌شوند که مشوق کارآفرینی هستند. دیگران در جنگ و فقر به دنیا می‌آیند. می‌خواهم تو موفق باشی و آن را به دست آوری. اما بدان که همه موفقیت‌ها به دلیل سخت کوشی نیست و همهٔ فقرها به دلیل تنبلی نیست.

مراقب باشید از چه کسانی تحسین و تمجید می‌کنید. مراقب باشید که به چه کسانی با دید حقارت می‌نگرید و آرزو دارید مانند آن‌ها نشوید

همهٔ چیزهایی که ارزش پی‌گیری دارند کم‌تر از ۱۰۰٪ احتمال موفقیت دارند و ریسک دقیقاً همان اتفاقی است که وقتی در سمت بدبختیِ آن معادله قرار بگیرید اتفاق می‌افتد. درست مانند شانس، اگر بخواهیم تفکیک کنیم که چه مقدار از هر نتیجه‌ای حاصل یک تصمیم آگاهانه یا یک ریسک بوده است ماجرا خیلی سخت، بیش از حد به‌هم‌ریخته و بیش از حد پیچیده می‌شود.

هیچ‌کسی واقعاً تصور نمی‌کند شانس در موفقیت مالی نقشی نداشته باشد. اما از آن‌جا که مقداردادن به شانس دشوار است و نسبت‌دادن موفقیت افراد به شانس گستاخانه به نظر می‌رسد، اغلب به صورت پیش‌فرض، شانس به‌عنوان یکی از عوامل موفقیت به‌طور کامل نادیده گرفته می‌شود.

همهٔ ما کارهای احمقانه‌ای با پول انجام می‌دهیم، زیرا همهٔ ما در این بازی نسبتاً تازه‌کاریم و آن‌چه برای شما احمقانه است ممکن است برای من منطقی باشد. اما هیچ‌کس دیوانه نیست. همهٔ ما بر اساس تجربیات منحصر به فرد خودمان که به نظر می‌رسد در آن لحظه برای‌مان معنا دارد تصمیم می‌گیریم.

دو موضوع بر همهٔ افراد تأثیر می‌گذارد، خواه به آن علاقه داشته باشید یا نه: سلامتی و پول

در هر مرحله از زندگی ما تصمیماتی می‌گیریم که عمیقا بر زندگی افرادی که قرار است بشویم تأثیر می‌گذارد و سپس وقتی تبدیل به آن افراد می‌شویم، همیشه آن تصمیمات ما را راضی نمی‌کند. بنابراین، جوانان برای ازبین‌بردن خال‌کوبی‌ها پول خوبی می‌پردازند، در حالی که نوجوانان برای داشتن آن خال‌کوبی‌ها پول زیادی می‌پردازند