بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به من دست نزن | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب به من دست نزن اثر فائضه غفارحدادی

بریده‌هایی از کتاب به من دست نزن

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۲۲ رأی
۳٫۵
(۲۲)
«سعی کن قصه‌هایت مثل قصه‌های سعدی باشد. مثل قصه‌های قرآن. فقط به جنبهٔ سرگرمی و قشنگی‌اش فکر نکن. یک‌جوری بنویس که آیندگان بخوانند و عبرت بگیرند. بفهمند که این ویروس نتیجهٔ عملکرد خودمان بوده است. کارهایی که با طبیعت کردیم، عادتی که به نعمت‌های زندگی کردیم و غفلتی که نمی‌گذاشت از صاحب نعمت‌ها تشکر کنیم. طوری بنویس که بشر آینده مثل ما مغرور نشود. بداند که با بیچارگی و بی‌پناهی به اندازهٔ قطر یک ویروس فاصله دارد. بگو که بداند برای روزهای بی‌پناهی باید از قبل پناهگاهی جسته و جایش را محکم کرده باشد وگرنه به ناملایمتی می‌بُرد و در غر زدن‌های خودش غرق می‌شود.»
Fs
اصلاً به‌نظرم اگر اصحاب کهف اواخر بهمن به خواب فرو می‌رفتند، لازم نبود سیصد سال این پهلو به آن پهلو شوند، همین سه ماه کرونا برای از رونق افتادن پولشان و درآمدن شاخ‌هایشان کافی بود.
ar
باید صنعت جوکمان را هم به جهانیان معرفی کنیم. من به‌جای ایران بودم قبل از اینکه چین آفتابه درست کند و به کل جهان صادر کند انحصار تولید آفتابهٔ قرمز در جهان را برای خودم ثبت می‌کردم. می‌شد به دستهٔ هرکدامشان هم یک جوک ناب ترجمه کرد و چسباند. دیگر توالت می‌شود قرص آرام‌بخش
ar
خدا دارد بندگانش را ورانداز می‌کند که ببیند کدام به درد می‌خورند و کدام بی‌مصرفند. کدام‌ها را بگذارد در لیست ذخیرهٔ یاوران برپایی حکومت جهانی و بداند که روزی به درد می‌خورند و از کدام‌ها قطع امید کند. می‌ترسم این مرحله که تمام شود، خانه‌تکانی خدا هم به جاهای سخت برسد. به سابیدن قطره‌های روغن سفت‌شدهٔ دل‌های آن‌هایی که در لیست به‌دردبخورها مانده‌اند. به امتحان‌های سخت‌تر.
Abes315
نمی‌دانم کدام کله‌خرابی آدرس غلط به مردم داده است که اگر الکل بخورند همه‌جای بدنشان ضدعفونی می‌شود! حالا مثلاً در استان فلان که در این بیست روز فقط ۷۳ تا کرونایی داشته، فقط در دو روز گذشته ۲۵۶ نفر بر اثر مسمومیت الکلی بستری شده‌اند و ۲۰ نفر هم مرده‌اند! واقعاً یک تراژدی کمدی است! آدم نمی‌داند بخندد یا گریه کند!
رضوان
روزگار غریبی‌ست. شنبه صبحش، عصر جمعه است و دشمنش دایهٔ مهربان‌تر از مادر و مردمش جورکش مسئولین. خدا عاقبتمان را به خیر کند.
Abes315
ما از یتیمی خسته‌ایم خدا. از باری به هر جهت بودن حالمان به هم می‌خورد. ما «ولی حاضر» می‌خواهیم. هرچند که لیاقتش را نداریم. اما راستش بدون او زندگی کردن برایمان سخت شده است. در هوایی که بزرگ‌ترمان نفس نکشد، سینه‌هایمان تنگ می‌شود، کرونا می‌گیریم. می‌ترسیم، می‌میریم. خداجان!
Abes315
امروز سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که ۱۳۵ کشور دنیا درگیر کرونا شده‌اند و این آغاز یک پَندِمیک یا همه‌گیری جهانی‌ست. این یعنی اینکه حالا همهٔ دنیا یک درد مشترک دارند. یک دغدغهٔ مشترک، کمبودهای مشترک، ترس‌های مشترک، بی‌شعوری‌های مشترک، دلتنگی‌های مشترک، تعطیلی‌های مشترک و ..... انگار که خدا تصمیم گرفته باشد از امروز به‌مدت محدود مرزها را بردارد و به ما نشان بدهد که همهٔ ما بدون توجه به اینکه کجایی هستیم و چه شکلی هستیم و چه جنسیت و سنی داریم، چقدر شبیه همیم! کسی نباید خودش را تافتهٔ جدابافته بداند و مغرور شود.
Abes315
ما شنیده بودیم که در قیامت، برادر از برادر و آدم از پدر و مادرش فرار می‌کند اما حتی تصورش را هم نمی‌کردیم که روزی تجربه‌اش کنیم. همیشه منتظر بودیم روزهای بهتری بیایند، غافل از آنکه روزهای بهتر، داشتند می‌رفتند!
Fs
ایشان. معلوم بود خودش را لت‌وپار کرده است از بس هر پیام چرت‌وپرتی را خوانده و شنیده. بدون آنکه از فیلتر «از کجا معلوم راست باشد» ش گذرانده باشد. زن‌ها لطیفند. این فیلتر را نداشته باشند، اخبار تیز و تراش‌نخورده، حریر جانشان را پاره می‌کنند و می‌افتند روی روانشان و آنها مجبورند برای سبک شدن، همان‌ها را پرت کنند توی مکالمات روزانه، توی ارتباط با همسر، فرزند، فامیل و حتی مادر هم‌کلاسی مهد بچه‌شان که همیشه فقط به رویش لبخند زده و سلام و علیک کرده بودند و دیگر هیچ! کتانِ جان مردها ضخیم‌تر است. اخبار تیز پاره‌شان نمی‌کند و کمتر آسیب می‌بینند.
Fs

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه