او با همۀ وجودش میخواست که حس کند ارادهاش، حتی خیلی کم، همچنان واجد نوعی تأثیرگذاری علّی است. و اینگونه بود که جیمز به کنترل کردن مرگ فکر کرد، مرگ، این بهظاهر ضروریترین وجه زندگی؛ جانمایه و بیتالغزل احمقانۀ کل این شوخی رقتانگیز؛ آن بخش از حیات و هستی انسانی که به نظر میرسد از آغاز مقدر شده است.
عاطفه
خواست و اراده شرطی ضروری در برقراری روابط و حفظ و نگهداشت آن است.
kimphaestus
از خودت بخواه و اراده کن که به شیوهای خاص عمل کنی، آنگاه چهبسا خواست و ارادهات وضع جاری امور را، به طرقی مثبت، تغییر دهد.
kimphaestus
عاشق شدن و باور داشتن به ارادۀ آزاد آنقدرها هم متفاوت نیستند. هردو ریشهای یا رادیکال، هستند، متحولکنندۀ زندگیاند، فرضیاتی مقدماتی هستند که در فرایند تجربه اثبات یا رد میشوند.
kimphaestus
وقتی از «تغییر دادن ذهنیتمان» سخن میگوییم، بحث صرفاً بر سر مقولهای از جنس تصدیق نور خرد نیست، هرگز، بلکه مسئلۀ مطرح در اینجا متحول کردن کل وجودمان است.
kimphaestus
ذهن انسانی «تنیافته» و جداییناپذیر از تجربۀ زیستۀ تنانی است ـــــ سراسر احساسی و تأثیرپذیر.
kimphaestus