- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ۱۹۸۴
- بریدهها
بریدههایی از کتاب ۱۹۸۴
۴٫۴
(۲۰۲)
گذشته مُرده بود و آینده غیرقابل تصور.
tina G
از دیدگاه طبقهی ضعیف، تمام تغییرها در طول تاریخ تنها جز به تغییر نام اربابان آنها، تغییر محسوس دیگری نبوده است.
rezaat98
سرمایهداران در این دنیا مالک همهچیز بودند و دیگران بردهی آنها به شمار میآمدند. تمام زمینها، خانهها، کارخانهها و پولها به آنان تعلق داشت. آنها میتوانستند هر کس را که از آنها نافرمانی کند به زندان بیندازند، بیکار کنند و رها کنند تا از گرسنگی هلاک شوند.
rezaat98
«آزادی آن است که بتوانیم آزادانه بگوییم دو بهعلاوهی دو میشود: چهار. اگر این اصل پذیرفته شود، مابقی اصول به دنبال آن میآید.
erfan
ملتی متشکل از جنگجویان و متعصبین، که با وحدتِ کلمه پیش بروند، همه به یک چیز واحد فکر کنند و همه یک شعار واحد را فریاد بزنند و همیشه تا ابد کار کنند، بجنگند، پیروز شوند و به دار آویخته شوند
IZARIST
در جامعهیی که همهی آدمها ساعت کار محدود و غذای کافی دارند، در خانههای مجهز به حمام و یخچال زندگی میکنند و صاحب ماشین یا حتا هواپیما هستند، مهمترین و بدیهیترین شکل نابرابری خودبهخود از بین میرفت. اگر ثروت روزی جنبهی عمومی به خود بگیرد، امتیازی برای کسی محسوب نمیشد. بدون تردید، میتوان جامعهیی را متصور شد که در آن ثروت مادی و رفاه به طور یکسان تقسیم میشود، و قدرت در دست طبقهی ممتاز باشد، اما پرواضح است که چنین جامعهیی عملا عمر طولانی نخواهد داشت؛ زیرا اگر همه بهطور یکسان از فراغت و آسایش خیال بهرهمند شوند، تودههای عظیم مردم که به دلیل فقر عقب ماندهاند، خیلی زود به سواد و آگاهی میرسند و دیر یا زود متوجه میشوند که اقلیت ممتاز کار خاصی انجام نمیدهد و سپس اقدام به قیام علیهی آنها میکنند. در درازمدت، وجود یک جامعهی طبقاتی تنها بر اساس فقر و نادانی امکانپذیر است
کاربر ۱۳۷۳۱۴۸
پیرمرد با آن بینی دراز و عینک کلفت و شانههای خمیده در بلوزِ مخمل، در میان خرتوپرتهای بنجل مغازه کسچرخ میزد
peyman
او باور داشت بهترین کتابها آنهایی هستند که آنچه را که آدمی میداند به وی یادآوری میکند.
mohamad_maf
گر امیدی وجود داشت، باید آن را در طبقهی کارگر جستوجو کرد؛ زیرا تنها در آنجا، در میان خیل عظیم تودههایی که مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند و هشتادوپنج درصد جمعیت اُقیانوسیه را تشکیل میدادند، امکان داشت نیرویی برای سرنگونی حزب ظهور کند.
محسن غفوری
بشرِ آزاد، اما تنها، همیشه محکوم به شکست است.
rezaat98
مردی چاقالو، ولی فعال و به شکلی باورنکردنی خِنگ و احمق، نمونهی کاملی از مجسمه حماقت؛ یکی از آن آدمهای خرکارِ سرسپرده و مطیع، که حزب برای ثبات خود، حتا بیش از «پلیس اندیشه» به آنها متکی بو
rezaat98
اینکه کدام طرف برندهی این جنگ باشد، فرق چندانی به حال آنها نمیکند. آنها از این واقعیت مطلع هستند که جایگزینکردن اربابانشان به معنای انجام همان کارهای سابق برای اربابان جدیدی است که با آنها درست مانند اربابان پیشین رفتار میکنند.
rezaat98
همینجا در لندن، تودههای عظیم مردم در طول زندگیشان به اندازهی کافی غذا نداشتند. نیمی از مردم حتا کفشی نداشتند که بپوشند. روزی دوازده ساعت کار میکردند، ساعت نه از مدرسه بیرون میآمدند و ساعت ده در اتاق میخوابیدند. در کنار این عده، تعداد اندکی هم بودند، فقط چند هزار نفر ـ که به آنها سرمایهدار میگفتند ـ که قدرت و ثروت فراوانی داشتند. هر چیز دستیافتی به آنها تعلق داشت. توی خانههای بزرگ با سی/چهل خدمتکار زندگی میکردند. سوار اتومبیل و کالسکههای چهار اسبه میشدند، شامپاین مینوشیدند و کلاه سیلندری به سر میگذاشتند... »
مرلین
در اقلیتبودن، حتا یک اقلیت یک نفره، موجب نمیشود آدمی خود را دیوانه قلمداد کند. اگر آدمی بین حقیقت و دروغ قرار بگیرد تاجاییکه حتا در مقابل تمام جهان بایستد، چنانکه حق را زیر پا نگذارد، دیوانه نیست.
مرضیه
پاکسازیهای گستردهیی که تقریبا هزاران نفر تخمین زده میشد با محاکمهی خائنین و مجرمین اندیشه صورت میگرفت که با اعترافات ساختگی و سپس اعدام آنها به پایان میرسید،
IZARIST
یک گروه حاکم تا زمانی میتواند حاکم باشد که بتواند جانشینانی برای خود انتخاب کند. حزب در پی بقای خون و اصالت نیست، بلکه برای بقای وجود خود تلاش میکند. اهمیتی ندارد که چه کسی حکومت میکند، مهم این است که ساختار طبقاتی برای همیشه به همان شکل ثابت و استوار باقی بماند.
rezaat98
در فلسفه، مذهب، اخلاق و سیاست این احتمال وجود دارد که جمع دو با دو بشود پنج، اما زمانی که کسی در حال طراحی اسلحه یا هواپیما است، جمع آنها باید چهار شود. همیشه ملتهای پَخمه، دیر یا زود مغلوب میشوند و مبارزه برای رسیدن به حداکثر توانایی، مغایر با داشتن تصورات واهی است.
rezaat98
میگفت تنهایی چیز بسیار ارزشمندی است. هر کسی گهگاه نیاز به جایی برای تنهابودن دارد. و اگر آدمهای دیگر این موضوع را درک کنند، ادبشان اقتضا خواهد کرد که به روی خود نیاورند.
rezaat98
تاریخ چیزی نبود جز لوحی محفوظ که مدام آن را پاک میکردند و دوباره آنطور که دستور میدادند، بازنویسی میکردند. با انجام این کار ممکن نبود بتوان ثابت کرد دستکاری یا تقلبی صورت گرفته است.
rezaat98
شعار حزب این بود: «هر کس گذشته را در دست بگیرد، آینده را نیز در دست دارد؛ هر کس حال را در دست بگیرد، گذشته را در دست دارد. » و به این ترتیب، گذشته باوجود ماهیت قابل تغییرش، هیچگاه تغییر نکرده بود. از ازل تا ابد حقیقت همان چیزی بوده که اکنون هست. مساله بسیار ساده بود. تنها چیزی که لازم بود غلبهیی پایانناپذیر بر حافظه بود، که به این کار «کنترل واقعیت» میگفتند، و در زبان جدید آن را «دوگانهباوری» نام نهاده بودند.
rezaat98
حجم
۳۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
حجم
۳۴۷٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۳۵۳ صفحه
قیمت:
۱,۵۰۰
۷۵۰۵۰%
تومان