بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلایلی برای زنده ماندن | صفحه ۵۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دلایلی برای زنده ماندن

بریده‌هایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن

نویسنده:مت هیگ
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۴۴۴ رأی
۴٫۰
(۴۴۴)
حق با کرت وانه‌گت بود: «خواندن و نوشتن از نیروبخش‌ترین مراقبه‌هایی هستند که آدمی تاکنون یافته است.»
o.m
۲۵- کتاب بخوانید بی‌آنکه به تمام کردن آن بیندیشید. فقط بخوانیدش و از هر واژه، جمله و پاراگراف لذت بجویید. آرزو نکنید کاش زودتر تمام شود و یا کاش هرگز تمام نشود.
Raha
مشکلِ عدم توجه به علامت‌های خطر این است که ما، تنها گذشته‌ای را که تمام شده و رفته را تجربه کرده‌ایم، و نه آینده‌ای را که هنوز رخ نداده است. از این‌رو اگر واقعه‌ای هنوز رخ نداده باشد، دشوار است امکان وقوع آن را باور کنیم.
o.m
«با اینکه قلبت شکسته خواهد شد؛ تو با دل‌شکستگی تاب خواهی آورد و ادامه خواهی داد.» لرد بایرون- شعر سفر زیارتی چایلد هارولد
o.m
افسردگی همیشه داره یه مطلبو بیخ گوشت تکرار می‌کنه؛ اینکه یه روز ناخوشایند می‌تونه به اندازهٔ کل عمرت کش بیاد و طول بکشه. ولی این‌طوری نیست
o.m
زمانی که افسردگی نداشتم، از کنجکاوی و نیروی محرکهٔ لازم برای کشف پدیده‌ها در من اثری نبود. هراس، کنجکاوی ما را برمی‌انگیزد. اندوه از ما فیلسوف می‌سازد. («بودن یا نبودن» دغدغهٔ ذهنی روزانهٔ بسیاری از افسردگان است.)
o.m
صد البته که عاقبت تمامی افسردگان تبدیل شدن به چهره‌های سرشناسی همچون لینکلن، چرچیل، دیکنسون، مونک، فروید، کافکا و غیره نخواهد بود. البته تبدیل به سیلویا پلات و جورجیا اوکیف و مارک تواین نیز نخواهند شد. اما مسئله اینجاست که در بافت گفتمانی مربوط به بیماری‌های روانی، مردم عموماً از اصطلاح «به رغم» استفاده می‌کنند: «فلانی به‌رغم ابتلا به افسردگی/ اضطراب/ اختلال وسواس فکری-عملی/ هراس از محیط‌های سربسته و غیره، چنین و چنان کرد.» اما گاهی اصطلاح «در اثر» را باید جایگزین «به‌رغم» کرد. برای مثال: «من در اثر ابتلا به افسردگی بود که به نوشتن روی آوردم. پیش از آن یک نویسنده نبودم.»
o.m
کتاب‌ها به معنای واقعی کلمه، انگیزه‌های من بودند برای زنده ماندن.
o.m
می‌گویند دیوانگی، واکنشی‌ست معقول نسبت به دنیای دیوانه. شاید افسردگی هم تنها واکنش ما نسبت به جهانی‌ست که از آن سر در نمی‌آوریم.
aram0_0
علاوه‌بر اینها، یکی از ستم‌هایی که افسردگی به انسان روامی‌دارد، احساس گناه دادن به اوست. بیخ گوش شما زمزمه می‌کند: «به خودت یه نگاه بنداز آخه! زندگی خوب، نامزد خوب، همسر خوب، بچهٔ مامانی، سگ دوست‌داشتنی، مبلمان آنچنانی، کلی فالوور، شغل درست‌وحسابی، بدن سالم، تعطیلاتم که قراره بری رُم، خونه‌ت تمام رهنه و پولشو هم که کامل دادی، بابا ننه‌ت هم که از هم طلاق نگرفتن، با این همه امکانات رنگ و وارنگ، باز چه مرگته؟!» در حقیقت، اگر امور بیرونی زندگی انسان درست باشد و هر چیز سر جای خودش قرار داشته باشد، امکان وخیم‌تر شدن افسردگی افزایش می‌یابد. زیرا شکاف میان آنچه عملاً احساس می‌کنید و آنچه از شما انتظار می رود احساس کنید عمیق‌تر خواهد شد.
aram0_0
برای آب‌دیده شدن، نیاز است در شرایط خطیر قرار بگیرید؛ نیاز است درد بکشید. همان‌طور که مولانا شاعر پارسی‌زبانِ قرن دوازدهم می‌گوید: «زخم مدخلی‌ست برای رسوخ نور به وجود آدمی.»
aram0_0
از آنجا که گسترهٔ ذهن یا روانِ آدمی کران ندارد، رنج و دردش نیز بی‌انتها می‌نماید.
Rasta
شاید عشق تنها عبارت است از یافتن کسی که با او می‌توان، عجیب‌ترین بُعد خویش را آشکار ساخت.
j
زمان آدمی را آشفته می‌سازد. علتش هم مشخص است؛ زمان است که ما را به کهولت سن و مرگ می‌رساند. اینها پدیده‌هایی هستند دلهره‌آور. همان‌طور که ارسطو می‌گوید: «زمان موجب فروپاشی پدیده‌ها می‌شود.» ما نیز می‌هراسیم، از فروپاشی خود و از فروپاشی دیگران. هنگام انجام کارها، احساس فوریت سراپایمان را فرا می‌گیرد؛ زیرا زمان کوتاه است. می‌خواهیم همچون شعار شرکت نایکی «فقط انجامش بدهیم»! اما آیا صرفاً پرداختن به یک کار پاسخگوی مسائل خواهد بود؟ یا اینکه مشغول شدن به یک عمل سرعت گذر زمان را افزایش می‌دهد؟ آیا تنها «بودن» کافی نیست؟ همین که وجود داریم؟
شکوفه
اگر دقیق به ندای زندگی گوش بسپاریم، همیشه برای زنده بودن- و نه مردن- استدلال‌هایی در چنته دارد.
Parinaz
: لج‌کردن با آن روزهای نفرت‌انگیز که به صورت دوره‌ای سروکله‌شان پیدا می‌شود، بالاترین لذت را به من می‌دهد.
نهآن
عشق هم قدرترین قاتل اضطراب است.
نهآن
زیستن در زمان حال. آمیت ری استاد مراقبهٔ هندی می‌گوید: «اگر مایل به شکست دادن اضطراب خود هستید، در لحظه زندگی کنید و دم را غنیمت بشمارید.»
کاربر479065
اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که وحشت کرده بودم. اگر نمی‌مردم چه؟ اگر فلج و معلول می‌شدم و تا ابد همان‌طور بی‌حس می‌ماندم چه؟
میم نون
اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که وحشت کرده بودم. اگر نمی‌مردم چه؟ اگر فلج و معلول می‌شدم و تا ابد همان‌طور بی‌حس می‌ماندم چه؟
میم نون

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

حجم

۲۱۰٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۹۷ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان