بریدههایی از کتاب دلایلی برای زنده ماندن
۴٫۰
(۴۴۴)
توضیح افسردگی برای آنان که آن را تجربه نکردهاند، دشوار است. به این میماند که زندگی بر روی کرهٔ زمین را برای ساکنین سیارههای دیگر توصیف کنید.
fateme ahmadi
افسردگی هم با دیگر مشکلات روانی همراه میشود. مثلاً با کمی چاشنی اضطراب، هراس و نوک قاشق اختلال وسواس فکری- عملی مخلوط است.
fateme ahmadi
از خواندن کتاب دو نوع تلقی وجود دارد: یا کتاب میخوانید که از خود فرار کنید یا کتاب میخوانید که خود را پیدا کنید.
میهمان دنیا
من دریافتهام که هوشیاری مدام نسبت به فناپذیری انسان اگرچه ظالمانه و شوم به نظر میرسد، اما موجب شده است از زندگی و زنده بودن لذت ببرم. سبب شده تا لحظه لحظهٔ بودن کنار فرزندان و زنی که میپرستمش را قدر بدانم. اگرچه برای من پیامدهایی منفی در بر دارد، اما تأثیرات مثبت خودش را هم میگذارد.
سعیده افضلی
آرزو کردم کاش افکارم از مغزم جدا شوند و نقش بر زمین شوند؛ همچون شکوفههایی که از شاخهها جدا شده و روی زمین میافتادند. همانجا در برابر چشم دیگران زدم زیر گریه؛ آه و افسوسم از درخت نبودنم بود؛ کاش دستکم یک درخت گیلاس بودم.
aram0_0
افسردگی ماهیت و ذات شما نیست؛ صرفاً اتفاقیست که برایتان رخ داده است.
FMG
نیکی به دیگران حال انسان را خوب میکند، زیرا به ما یادآور میشود ما تنها فرد مطرح در این دنیا نیستیم. همهٔ ما آدمیان مهم هستیم زیرا زندهایم. همچنین شفقت تصویر جامعتری از وجود انسانی به ما میدهد؛ اینکه ما در تحلیل نهایی همگی یک پدیدهٔ واحدیم
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
اهدافاند که فلاکت و محنت به بار میآورند. یک هدف محققنشده رنج را میزاید و البته اگر هم محقق شود، رضایتمندی حاصل از آن عمری کوتاه خواهد داشت.
𝑯𝒂𝒅𝒊𝒔
«با اینکه قلبت شکسته خواهد شد؛ تو با دلشکستگی تاب خواهی آورد و ادامه خواهی داد.»
ftmz_hd
از آنجا که افسردگی کاملاً نامرئی و اسرارآمیز است، داغ ننگش را بر پیشانی شما به جای میگذارد؛ خیلی ساده بدنام میشوید. و این داغ ننگ چه ستمیست علیه افسردگان! زیرا بر افکار اثر میگذارد و افسردگی مرضِ افکار است و اندیشه... .
هنگام افسردگی احساس تنهایی میکنید؛ گویی هیچکس آنچه که بر شما میرود را درک نمیکند. هراساناید از اینکه به هر نحوی دیوانه به نظر برسید. پس بر هر آنچه درونتان میگذرد سرپوش میگذارید. بیمناکاید که مردم بیش از پیش از شما رنجیده و رویگردان شوند. پس خفهخون میگیرید و دربارهٔ مشکلتان سخنی بر لب نمیآورید؛ که حقیقتاً باعث تأسف است، زیرا سخن گفتن به شما کمک خواهد کرد. واژگان -چه شفاهی باشند و چه نوشتاری- دستاویزهایی هستند که ما را به جهان بیرونی پیوند میزنند. پس سخن گفتن با دیگران یا نوشتن از مشکلات شخصی، ما را به هم گره میزند و نیز به خود حقیقیمان متصل میسازد.
Mina Sadeh
ذهن انسان معاصر دیگر چندان شباهتی به خانههای کاهگلی ندارد؛ بلکه بیشتر میتوان آن را با کامپیوترها مقایسه کرد. بله؛ در تئوری من قادرم بنشینم پای کامپیوترم، سَنَد وردی را باز کنم و تنها به نوشتن مشغول شوم. اما در عمل چه؟ احتمالاً شروع میکنم به چک کردن فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و وبسایت گاردین. اگر در برههٔ رواننژدی خود باشم که دیگر واویلا؛ از روی منیّت خود شروع میکنم به چک کردن نظرات خوانندگان کتابهایم، یا خواندن نقدهای آمازون از نوشتههایم، یا نام یک کسالت خیالی یا واقعی خود را در گوگل جستوجو میکنم تا ببینم اخیراً، به کدامین بیماری لاعلاج مبتلا شدهام!
littel dark age(محمد)
هیچ دارویی در جهان وجود ندارد که به قدر محبت به دیگران، حال شما را خوب کند.
Sima Abdollahi
در خانهای زیبا، کنار همسری پریرو، درماندهاید که چطور به آنجا رسیدهاید؟ به گذشت روزها خیره میشوید و شگفتزده درمیمانید که چطور همهچیز اینقدر رنجتان میدهد؟ حلقهٔ گمشدهٔ زندگیتان چیست؟ گمان میکنید که شاید هرآنچه در زندگیتان تاکنون طلب کرده بودید، انتخابهای اشتباهی بودهاند. شک میکنید که شاید داشتن تلفنهای هوشمند، حمام مجلل و سینمای خانگی راهحل مشکل شما نبوده؛ بلکه مشکل خود شما بوده است. تردید میکنید که نکند، در بازی بزرگ مارپلهٔ زندگی، آنچه گمان میبردید نردبان است، نردبان نبوده؛ ماری بوده که به محض رسیدن به سر آن، نیشتان زده و شما را به آن پایین پرتاب کرده است. همانطور که بوداییها به انسان توصیه میکنند، وابستگی بیش از اندازه به مادیات تنها مایهٔ رنج شما را فراهم خواهد ساخت.
من زنده ام و غزل فکر میکنم
«خانهٔ امن را از یاد ببر، جایی زندگی کن که از آن هراس داری.»
من زنده ام و غزل فکر میکنم
گوستاو فلوبر میگوید: «سفر موجب فروتنی و میانهروی انسان میشود. درمییابید چه جایگاه کوچکی در کرهٔ خاکی از آن شماست.»
من زنده ام و غزل فکر میکنم
ما آدمیان، بیش از اندازه تکامل یافتهایم. هوش ما چنان وسیع است که نخستین موجوداتِ کاملاً آگاه به کائنات قلمداد میشویم. شاید بهای این سطح از هوشیاری ظرفیت ادراک ماست که براساس آن متوجه هستیم که کائنات ارزش دیدن ندارد!
💮rosy💮
«اگر حس و حال مرا، میان کل جوامع بشری انتشار دهید، دیگر حتی شاهد یک انسان خندان روی کرهٔ زمین نخواهید بود. آیا روزی میرسد که حالم خوشتر شود؟ نمیتوانم تضمین کنم! بدجور به دلم افتاده که هرگز خوب نخواهم شد. اما ماندن در حس و حال کنونی نشدنی است؛ یا میمیرم یا بهبود خواهم یافت!»
Ahmad
«فقط چشاتو ببند و نفستو حبس کن. همهچیز دوباره قشنگ میشه.»
Ahmad
«تبلیغات دقیقاً همان کاری را انجام میدهند که قرار است انجام دهند: ایجاد اضطراب و درمان آن از طریق خرید کالاها و خدمات»)؛
Mary_the_reader
تفاوت اندوه با افسردگی همچون تفاوت میان یک شخص گرسنه است با کسی که قحطی، رمقی به جانش باقی نگذاشته.
la lumière
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
حجم
۲۱۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۹۷ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان