بریده‌هایی از کتاب گربه راهنمای ما

کمک خواستن گاهی حتی از پیدا کردن راه‌حل نیز راحت‌تر است.

تصمیم بگیرید که کار را برای خودتان راحت‌تر کنید، خواسته‌هایتان را همان‌طور که هستند بیان کنید، و همچنین از تأیید صریح آنچه دوست دارید، هرگز نترسید! رک و راست باشید! با این رفتار، انرژی و زمان بیشتری در زندگی‌تان خواهید یافت!

«واقعاً چه می‌خواهی؟» این همان پرسشی است که همگی باید باصداقت کامل و مرتباً از خود بپرسیم. ما معمولاً عادت داریم تمایلات و نیازهایی را برآورده کنیم که اطرافیان از ما می‌خواهند یا دست‌کم از ما انتظار دارند یا حتی گمان می‌کنند که باید انجام دهیم... و در اینجاست که محرک‌ها و تمایلاتی را که واقعاً برایمان همانند سوخت یک موتور هستند، به‌راحتی به فراموشی می‌سپاریم.

او به خواسته‌اش آگاه است و تحت هیچ شرایطی راضی به تغییر آن نمی‌شود.

وقتی یک گربه تصمیم می‌گیرد کاری انجام شود، دیگر این پا و آن پا نمی‌کند و تا زمانی که شما را وادار به برآوردن خواسته‌اش نکرده است، کوتاه نمی‌آید و دست از سرتان برنمی‌دارد. او پرتوقع است و دقیق می‌داند که چه چیزی می‌خواهد، مثلاً شما نمی‌توانید با محصول جدیدی که برای غذایش انتخاب کرده‌اید او را گول بزنید.

«برای اینکه بفهمیم گربه تا چه حد پر از رمز و راز است، کافی است که نگاه ما به عمق درخشش نگاهش تلاقی کند.» ژاک لوران

از ایجاد درگیری‌های ذهنی و جسمی دست بردارید، چرا انرژی‌تان را بیهوده صرف این چیزها می‌کنید؟ یاد بگیرید چگونه آرامش داشته باشید!

حرکت، حرکتِ بدون وقفه، بدون داشتن لحظه‌ای آرامش...

«در خانه‌ای که گربه هست، دیگر نیازی به وجود مجسمه نخواهد بود.» وسلی بیتس

زندگی بدون عشق چه شکلی است؟

همه ما در زندگی خود به عشق و محبت نیاز داریم و باید بدانیم که اگر می‌خواهیم عشق و محبت دریافت کنیم، باید یاد بگیریم که آن را چگونه به دیگران اهدا کنیم.

ما در تمامی سطح‌های مختلف احساسی در ارتباط با دیگران، در جستجوی منبعی از عشق هستیم. هر چه بیشتر کمبود عاطفی را احساس کنیم، به همان نسبت آن را در دیگران جستجو می‌کنیم تا بتوانیم این کمبود را جبران کنیم.

زیگموند فروید معتقد است که نخستین بحران‌های عاطفی که برای ما انسان‌ها ایجاد می‌شود، درست در همان لحظه بریدن بند ناف هنگام تولدمان به وجود می‌آید.

«گربه‌ها برای این آفریده شده‌اند که نوازش و مهربانی را در خود جمع کنند.» استفان مالارمه

پیش از شروعِ لذت‌بخشِ قسمت دوم روزتان، لحظه‌ای نفس بکشید، هر کاری که دوست دارید انجام بدهید، لذت‌های کوچک را از خودتان دریغ نکنید، به دوستانتان تلفن بزنید...

وقتی که شکی وجود دارد، به این حس، شک نکنید! و شهود خود را دنبال کنید!

خیلی حیف است که ما با گذشت زمان تازه متوجه می‌شویم که هیچ‌گاه احساس و شهود به ما دروغ نمی‌گویند و همیشه ما را برای رشد و بهبود به بهترین سمت هدایت می‌کنند.

انسان هیچ چیز را تا زمانی که درباره آن اطلاعات نداشته باشد و آموزش نبیند، نمی‌داند. آیا می‌توانید گربه‌ای را تصور کنید که در حال راه رفتن روی قیر داغ باشد؟

محتاط بودن، اغلب یعنی دوری کردن از مشکلات و پیچیدگی‌ها و کشمکش‌ها، اما انسان‌ها به دلیل نبودِ غریزه باید مدام اتفاق‌های اطراف خود را تجربه کنند تا بتوانند به تجربه‌های لازم دست یابند.

یک گربه برای رسیدن به چیزی که تمایل دارد، درست به اندازه لجبازی‌اش، پشتکار هم دارد و ما انسان‌ها تنها می‌توانیم در برابر این پشتکار سر تعظیم فرود بیاوریم. این شعار گربه‌هاست: «ما هیچ چیز را رها نمی‌کنیم!» چیزی که برای ما فقط کلماتی بیش نیست؛ پس آفرین به گربه‌ها!