بریده‌هایی از کتاب گربه راهنمای ما

«همان‌طور که زمان کافی برای تولدتان صرف کرده‌اید، همین زمان را هم برای مرگتان در نظر بگیرید!» و برای این کار، گربه بهترین راهنمای شماست.

«تفاوت سگ و گربه این است که سگ فکر می‌کند انسان‌ها از من مراقبت می‌کنند و به من غذا می‌دهند و آن‌ها حتماً خدا هستند. در حالی که گربه فکر می‌کند که انسان‌ها از من مراقبت می‌کنند، به من غذا می‌دهند، پس بی‌شک من خدا هستم.» ایرا

کنجکاو باشید! کنجکاو نسبت به همه چیز! زندگی بهتر از این وجود ندارد! خود را شگفت‌زده کنید!

برای جلبِ نظر دیگران، یک منبع باشید مرکز جاذبه‌ای برای اطرافیانتان، بخشنده باشید!

برای دوست‌داشته‌شدن، باید از پذیرش و دوست داشتن خود شروع کنیم! در موردش فکر کنیم...

دانایی چیزی نیست که بتوانیم آن را بیاموزیم یا حتی به کسی آموزش بدهیم، بهتر بگویم دانایی یک حالت و وضعیت است: بی‌اعتنایی به هیاهوی زندگی. انسان خردمند می‌داند که باید روی ماه بنشیند تا بتواند به زمین نگاه کند، گربه هم خوب می‌داند که باید روی پشت‌بام بنشیند تا نظاره‌گر ماه باشد.

برای مراقبت و آرامش درونی خود مثل یک گربه رفتار کنید. منبع استرس خود را پیدا کنید و مشکل را یک بار برای همیشه حل کنید. بی‌وقفه تا انتها بروید و سرانجام برای همیشه رهایش کنید. غصه نخورید، تکرارش نکنید، برای همیشه رهایش کنید و این‌گونه آرامش و خوشنودی دوباره به زندگی‌تان راه می‌یابد.

به هر حال، طبیعت انسان این گونه است که همه ما در زیبایی ظاهری برابر نیستیم و این موهبتی طبیعی است که برخی افراد با آن به دنیا می‌آیند؛ اما با همه این‌ها بین کسانی که از زیبایی محض برخوردارند و ظاهری مانند مدل‌های زیبایی دارند و کسانی که بهره چندانی از زیبایی نبرده‌اند، تفاوتی وجود دارد.

از دیدِ ما انسان‌های ضعیف، زیبایی یکی از مهم‌ترین پایه‌های خوشبختی است؛ حتی اعتماد به نفس ما هم به میزان زیبایی‌مان بستگی دارد و به‌ندرت می‌توانیم به این جمله ساده که خودمان گفته‌ایم هم تکیه کنیم: «مهم، زیبایی درونی است.»

افرادی که زیادی جدی هستند، آن‌قدر در استدلال و دلایل خود درگیر می‌شوند که هیچ وقت نمی‌توانند رشد کنند و حتی حاضر نیستند که موضع خود را اندکی تغییر بدهند. آن‌ها گاهی آن‌قدر در بازی، تفریح و سرگرمی و حتی خندیدن ناتوان هستند که گویی ماهیچه‌های صورتشان هم از لبخند زدن ناتوان است.

دوستان خود را نگه دارید و آن‌ها را پرورش دهید، این دوستی‌ها یکی از ارزشمندترین گنج‌های زندگی شما هستند

او بدون دوز و کلک از همان روز اول تا آخر هوای دوستش را دارد. گاهی اوقات گربه‌ها حتی از ما انسان‌ها نیز انسان‌تر هستند؛ در صورتی که در این شرایط ما تصمیم می‌گیریم که با زندگیِ کوچکی که ساخته‌ایم تنها باشیم و تمام آنچه از اطرافیانمان دیده‌ایم و شنیده‌ایم را به فراموشی بسپاریم. چه بسا دوستی، رابطه‌ای عمیق‌تر از عشق باشد و حتی اغلب زمان بیشتری دوام بیاورد...

او همیشه شفاف است و این ویژگی به‌وضوح در رفتارش و هم در آنچه در سرش می‌گذرد، دیده می‌شود. احتمالاً او با خودش می‌گوید: «چرا باید رفتار دیگری نشان دهم؟» دقیقاً مسئله این است. چرا باید در مواجهه با خود و همچنین دیگران، بدون صداقت باشیم و به‌گونه‌ای متفاوت رفتار کنیم؟ چون این رفتار راحت‌ترین شیوه رفتار است!

«تفاوت سگ و گربه این است که سگ فکر می‌کند انسان‌ها از من مراقبت می‌کنند و به من غذا می‌دهند و آن‌ها حتماً خدا هستند. در حالی که گربه فکر می‌کند که انسان‌ها از من مراقبت می‌کنند، به من غذا می‌دهند، پس بی‌شک من خدا هستم.» ایرا لویز

او از بین پاهای اطرافیانش قدم‌زنان می‌گذرد و در حالی که قیافه گرفته است، تنها فردی را که در آن جمع علاقه‌ای چندان به گربه‌ها ندارد شناسایی می‌کند تا به سمتش برود و او را به چالشی دعوت کند.

«این نیز بگذرد.» بله حتی بهترین و بدترین شرایط نیز می‌گذرد.

گربه قبل از هر چیز به خودش فکر می‌کند «گربه ما را نوازش نمی‌کند بلکه به‌واسطه ما خود را نوازش می‌کند.» ریوارول

«وقتی که گربه‌ای را در حال عبور می‌بینم با خود می‌گویم: او چیزهای زیادی درباره انسان می‌داند.» ژول سوپرویل

«دیگران» هیچ حق ویژه‌ای ندارند که شما را به کاری مجبور کنند. آن‌ها هیچ فضایی به غیر از آنچه شما به آن‌ها اعطا کرده‌اید، ندارند. در واقع آن‌ها فقط میزان پذیرش و تحمل شما را می‌سنجند تا بعد از اینکه پاهایتان را له کردند، به راه رفتن روی سرتان ادامه بدهند و بعد هم سرتان را زیر آب کنند!

گربه هرگز نقش یک دیکتاتور را بازی نمی‌کند، اما اصلاً هم تمایل ندارد که سیاهی لشگر باشد!