بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب کلر بودن آسان نیست | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب کلر بودن آسان نیست اثر جردن ساننبلیک

بریده‌هایی از کتاب کلر بودن آسان نیست

امتیاز:
۴.۹از ۱۵ رأی
۴٫۹
(۱۵)
گفت: «خب، کِلر. انگار پدرت سکته کرده.» هیچ‌وقت از اینکه حق با من بود، این‌قدر ناراحت نشده بودم.
ن. عادل
بی‌نهایت احمقانه و در عین حال، بی‌نهایت شیرین است. چشم‌هایم پر از اشک می‌شود. کمی عقب می‌روم، در سایه‌ها پنهان می‌شوم. نمی‌خواهم اشک ریختنم را کسی ببیند، اما اگر مجبور باشی مدام صورتت را با گوشهٔ دامن مسخره‌ات پاک کنی، به‌سختی ممکن است از دید اطرافیانت پنهان بمانی.
ن. عادل
«وای! هشدار کابریو!» ناهار میتلف داشتیم
ن. عادل
پدر بلند شد، صاف به برادرم نگاه کرد و گفت: «متیو!» کاملاً عادی.
ن. عادل
یک پیام گروهی برای مادرم و متیو فرستادم: با بابا تو آمبولانس هستم. فکر می‌کنم سکه کرده. می‌ریم مرکز پزشکی تی‌وال ولی. متنی را که فرستاده بودم، دوباره خواندم و دوتا پیام دیگر هم فرستادم: *سکته *مرکز پزشکی لیهای ولی گوشی احمق خودش برای خودش کلمه‌ها را درست می‌کند. خیلی افتضاح می‌شد اگر مادر و برادرم برای ملاقات با کسی که این همه دوستش داشتند و به‌دلیل سکه تحت درمان بود، به مرکز پزشکی تی‌وال ولی می‌رفتند.
ن. عادل
چیزی به رایدر نگفتم. چون پدر و مادرم اصرار داشتند متلک‌هایش را نادیده بگیرم. می‌گفتند توهین‌هایش به این دلیل است که راه بهتری برای جلب‌توجه من بلد نیست.
ن. عادل
به دوستانم گفتم: «می‌دونین متیو هدیهٔ تولد چی باید برام می‌گرفت؟ یه بنر بزرگ برای سردر اتاقم که روش نوشته شده باشه: کِلر گلدسمیت: مزاحم‌ترین خواهر کوچک‌تر برای سیزده سال متوالی از بتلهم پنسیلوانیا!» مامان گفت: «فکر کنم همه‌ش فروخته شده بود.»
ن. عادل

حجم

۱۷۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۱۷۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۳۳,۲۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد