بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب آخرین شیطان | طاقچه
تصویر جلد کتاب آخرین شیطان

بریده‌هایی از کتاب آخرین شیطان

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۴.۵از ۱۹ رأی
۴٫۵
(۱۹)
«خدا می‌داند! گاهی روحی از آسمان‌ها به زمین می‌آید که باید شتابان رسالت خود را به انجام برساند. فکر می‌کنید چرا بعضی نوزادان به دنیا می‌آیند تا فقط یک روز عمر کنند؟ هر روحی به زمین هبوط می‌کند تا خطایی را تصحیح کند. داستان روح‌ها مثل داستان دستنویس‌هاست؛ ممکن است کم‌غلط یا پرغلط باشند. هرچه در روی زمین غلط است باید تصحیح شود. عالم شر عالم تصحیح است و این است پاسخ همهٔ سؤالات.»
Mo0onet
رازهایی هستند که دل نمی‌تواند آن‌ها را با لب در میان بگذارد. آدمی این رازها را با خود به گور می‌برد. درختان بید آن‌ها را زمزمه می‌کنند و کلاغ‌ها آن‌ها را به قارقار می‌گویند و سنگ لحد در سکوت از ایشان حرف می‌زند، اما به زبان سنگ‌ها. مردگان روزی برخواهند خاست، اما رازهایشان تا انقراض نسل بشر برای قضاوت نزد قادر مطلق خواهند ماند.
Mo0onet
اصولا حتی وقتی ذره‌ای از حقیقت آشکار نمی‌شود، آدم‌ها به پذیرفتن بزرگ‌ترین دروغ‌ها هم تن می‌دهند. خود حقیقت هم معمولا چنان پنهان می‌شود که هرچه بیش‌تر دنبالش بگردی، از دستت دورتر می‌شود.
Mo0onet
«دنیا شناختنی نیست و حقیقتی هم وجود ندارد. همان‌طور که نمی‌توانی با بینی‌ات شوری نمک را حس کنی و بوی بلسان را با گوشَت نمی‌شنوی و صدای ویولن را با زبانت نمی‌چشی، عقل آدمی هم گنجایش فهم جهان را ندارد.»
shima
زِیدِل کم‌کم می‌فهمید که حتی در میان امت‌ها هم موانعی در کار است. روحانیت دلش بیش‌تر برای طلا می‌رفت تا برای خدا
Mo0onet
ایساک آمشینووِر پرسید: «خب حالا این ینوکا واقعآ که بود؟» «خدا می‌داند! گاهی روحی از آسمان‌ها به زمین می‌آید که باید شتابان رسالت خود را به انجام برساند. فکر می‌کنید چرا بعضی نوزادان به دنیا می‌آیند تا فقط یک روز عمر کنند؟ هر روحی به زمین هبوط می‌کند تا خطایی را تصحیح کند. داستان روح‌ها مثل داستان دستنویس‌هاست؛ ممکن است کم‌غلط یا پرغلط باشند. هرچه در روی زمین غلط است باید تصحیح شود. عالم شر عالم تصحیح است و این است پاسخ همهٔ سؤالات.»
کاربر ۴۵۵۱۰۳۳
«من که هم دنیا و هم عُقبی را از دست داده‌ام، پس دیگر چرا خودم را بگیرم؟ اگر راهی به بالا نیست، آدم باید برود پایین.»
javadazadi
«وسوسهٔ زِیدِل به گناه؟ آدمی که نه اهل شکم است، نه چشمش دنبال زن و نه درگیر سودا و تجارت، دیگر چه گناهی دارد بکند؟» من حتی کفر و ارتداد را هم قبلا آزموده بودم. یاد آخرین گفت‌وگویم با زِیدِل افتادم. «بیا فرض کنیم، خدای نکرده، خدا وجود ندارد. خب که چه؟ در این صورت، عدم او خود خصلت الهی خواهد داشت. تنها خدا، یعنی علت‌العلل، قادر به عدم است.» «اگر خالقی در کار نباشد، تو برای چه عبادت می‌کنی و دود چراغ می‌خوری؟» «می‌خواهی چه کار کنم؟ بروم ودکا بخورم و با دختران امت‌ها برقصم؟» راستش جوابی نداشتم به این حرف بدهم، درنتیجه او را به حال خودش گذاشتم
nmroshan
از گذشته‌ها برایش هیچ نمانده بود، الا رازی که نه هرگز می‌شد به زبان آورد و نه کسی آن را باور می‌کرد. رازهایی هستند که دل نمی‌تواند آن‌ها را با لب در میان بگذارد. آدمی این رازها را با خود به گور می‌برد. درختان بید آن‌ها را زمزمه می‌کنند و کلاغ‌ها آن‌ها را به قارقار می‌گویند و سنگ لحد در سکوت از ایشان حرف می‌زند، اما به زبان سنگ‌ها. مردگان روزی برخواهند خاست، اما رازهایشان تا انقراض نسل بشر برای قضاوت نزد قادر مطلق خواهند ماند.
nmroshan
تیشویتس دهکدهٔ دورافتاده‌ای است رهاشده به امان خدا. حتی حضرت آدم هم حاضر نبود در حد یک قضای حاجت این‌جا توقف کند. دهکده به قدری کوچک است که اگر یک گاری داخلش شود و اسب به بازار ده برسد، چرخ‌های عقب گاری هنوز توی باجهٔ راهداری هستند. از روز عید سوکوت تا نهم ماه آو، تیشویتس پر از گل ولای است. بزهای ده حتی لازم نیست برای جویدن پوشال بام‌ها ریششان را بجنبانند. مرغ‌ها وسط خیابان می‌خوابند و پرنده‌ها در کلاه زن‌ها آشیانه می‌کنند. در کنیسهٔ خیاط‌های ده، برای آن‌که تعداد نمازگزاران به حد نصابِ عدد ده برسد، یک بز نر را می‌آورند.
nmroshan
آن رسالهٔ الرّد علی التلمودیهٔ راستین هنوز نوشته نشده بود
shima

حجم

۲۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

حجم

۲۰۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان