بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اتاق مهمان | صفحه ۲۲ | طاقچه
کتاب اتاق مهمان اثر دریدا سی‌ میچل

بریده‌هایی از کتاب اتاق مهمان

ویراستار:سارا بحری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۳۰۴ رأی
۴٫۱
(۳۰۴)
می‌دونی مادربزرگم یک‌بار چی بهم گفت؟ گفت: شما جوون‌ها فکر می‌کنین باید همیشهٔ خدا شاد و شنگول باشین. و درست می‌گفت. زندگی پر از پستی‌وبلندیه. هرچه زودتر به این حقیقت عادت کنیم، زودتر می‌تونیم با زندگی‌ای که داریم کنار بیایم و ازش لذت ببریم.»
n re
همیشه کشش خاصی میان ما دو نفر بوده است. نمی‌توانم اسمی برایش پیدا کنم. فکر می‌کنم همان حسی خاص بهترین اسم برایش باشد.
n re
بعضی‌وقت‌ها دلم می‌خواهد دوباره به همان روز آزاردهنده برگردم و همه‌چیز را عوض کنم.
n re
عادلانه نیست که والدین از غمی که بچه‌ها برای خودشان ایجاد می‌کنند، زجر بکشند.
n re
اتفاقات خوب در انتظار آدم‌های صبور است.
n re
«فکر نمی‌کنم هیچ راه خوبی برای تموم کردن رابطه وجود داشته باشه. یا به کسی علاقه داری یا نداری،
n re
همیشه از مردهایی که از خندیدن لذت می‌برند خوشم می‌آید. خنده باعث می‌شود آدم مشکلاتش را هرچند برای مدتی بسیار کوتاه، پشت سر بگذارد و فراموش کند.
n re
مشکل گذشته این است که بعضی‌وقت‌ها دوست دارد خودش را با سر وارد زندگی آینده‌تان کند.
n re
خسته‌ام. خدایا، چقدر خسته‌ام. گویی دستی نامرئی کابل شارژم را از پریز برق کشیده است. البته خستگی‌ام از کار نیست،
n re
خودکشی واژهٔ بسیار زشتی است. گفتنش مثل این است که از دهانت چاقو بیرون می‌اندازی
n re

حجم

۲۹۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

حجم

۲۹۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲۸ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان