بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انتظارش را نداشتم | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انتظارش را نداشتم

بریده‌هایی از کتاب انتظارش را نداشتم

نویسنده:ریچل هالیس
ویراستار:سارا بحری
امتیاز:
۳.۷از ۱۹ رأی
۳٫۷
(۱۹)
اول اینکه: چشم‌انداز شما درمورد موضوعات مختلف لزوماً بر اساس واقعیت شکل نگرفته؛ بلکه غالباً براساس تجربیاتی که در گذشته داشته‌اید یا آنچه دیگران درمورد آن موضوع به شما یاد داده‌اند، شکل گرفته است. دومین نکته‌ای که باید درمورد چشم‌انداز بدانید این است: کسی که در زمان حال هستید آن‌قدر قوی هست که بتواند باورهایی را که براساس گذشته‌تان شکل گرفته، کنترل کند. کنترل چشم‌اندازتان به دست خودتان است.
sima
تصور کنید نسخهٔ بهتر خودتان چطور سختی‌ها و مشکلات را مدیریت می‌کند، برایتان غیرمنتظره باشد. اما اگر این روش برایتان جواب نمی‌دهد، شاید تصور کسی که دوست ندارید باشید، برایتان اثرگذار باشد. آینده‌ای را تصور کنید که در صورت تغییر نکردن و ماندن در راهی که هم‌اکنون در آن هستید رخ می‌دهد. اگر اجازه دهید این غم و اندوه ذره‌ذره شما را در خود فرو ببرد به چه آدمی تبدیل خواهید شد؟ اگر همچنان اجازه دهید عصبانیت و خشم بر شما تسلط داشته باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ قسمت اعظم آنچه امروز هستم به‌خاطر الگوهای مثبتی که با آنها بزرگ شدم نیست؛ بلکه بیشتر به‌خاطر تصورم از کسی بود که دوست نداشتم باشم.
لیدا
والدین من راه دیگری داشتند. راه دیگر آنها این بود که می‌دانستند من می‌توانم از خودم مراقبت کنم؛ چون همیشه این کار را کرده بودم.
maryom
وقتی یک چیز تغییر می‌کند، همه‌چیز تغییر می‌کند
م مثل مریم
می‌توانید از دل سختی‌ها به‌عنوان فردی بهتر از آن کسی که هنگام ورود بودید، بیرون بیایید. وقتی انسان‌ها وارد دوران سخت می‌شوند به دو شکل واکنش نشان می‌دهند: یا از آن بهتر بیرون می‌آیند یا بدتر. غیرممکن است که وارد جهنم شوید و به همان شکل سابق از آن بیرون بیایید. هیچ‌کس نمی‌تواند بدون صدمه دیدن از میان آتش عبور کند. یا خاکستر می‌شوید یا با شعله‌های آتش ورزیده می‌شوید و به شکلی جدید از آن بیرون می‌آیید.
mahtab.b
می‌دانی که چون هر روز صبح از خواب بیدار می‌شوی دلیل نمی‌شود فکر کنی لازم نیست برایش بهایی پرداخت کنی.
Parastoo
طبیعی است اگر بخواهید همسر یا نزدیک‌ترین افراد زندگی‌تان هم‌زمان با شما همان چیزی را تجربه کنند که شما تجربه می‌کنید. کسانی که مثل شما مصیبت یا بحرانی را تجربه کرده‌اند، سعی می‌کنند شما را به‌طور هم‌زمان در مسیر بهبودی با خودشان همراه کنند. اما همان‌طور که بینز کاملاً عاقلانه جواب داده بود، تجربهٔ هر شخص متعلق به خود اوست. تجربهٔ فقدان هرکسی کاملاً شخصی است، همان‌طور که تصمیمشان برای بهبودی حالشان شخصی است.
sima
زندگی هرگز مثل سابق نخواهد شد چون شما هرگز مثل سابق نخواهید بود. شما حالا شخص متفاوتی هستید و دنیا هم همین‌طور. دگرگونی اجباری ناخوشایند است، اما می‌توانید در دنیای جدیدتان زیبایی را پیدا کنید، حتی اگر برای همیشه به‌خاطر شخص یا چیزی که دیگر وجود ندارد غصه بخورید. رها نکردن گذشته، آرزو برای «زمانی» که هرگز نخواهد آمد، فقط قدرت زندگی در زمان حال را از شما می‌گیرد.‌
sima
زندگی‌تان هرگز مثل سابق نخواهد شد. دورانی که درونش زندگی می‌کنید شما را تغییر داده است. اینکه این تغییر به‌سمت بهتر شدن باشد یا بدتر شدن، فقط به خودتان بستگی دارد. امکان ندارد آنچه را دیده‌اید ندیده انگارید یا آنچه را آموخته‌اید نیاموخته. وقتی یک چیز تغییر می‌کند، همه‌چیز تغییر می‌کند، حتی اگر پذیرش این واقعیت و تطبیق خودتان با آن زمان ببرد.
sima
وقتی قادر به مهار کردن قدرت گذشته باشم و برای زندگی کردن در زمان حال بجنگم، دیگر نیاز نیست نگران آینده باشم. می‌توانم به این باور تکیه کنم که امروز برایم کافی است.
maryam_ghanbari💎
دوست دارم در چشمانتان زل بزنم و بگویم شما آن‌قدر قوی هستید که بتوانید از این دوران عبور کنید، حتی در روزهایی که چنین چیزی غیرممکن به‌نظر می‌رسد. شما به اندازهٔ کافی قوی هستید و رسیدن به آن‌سوی مسیر به شکل نسخهٔ بهتری از خودتان امکان‌پذیر است.
Lotus
بیست‌وسه سال در جلسات روان‌درمانی روی این موضوع کار کرده‌ام و بنابراین متوجه شده‌ام که به این خاطر احساس عصبانیت می‌کنم که می‌دانم احساس واقعی‌ام، یعنی ناراحتی عمیق، به‌هیچ‌وجه احساس امنی برایم نیست؛ چون مرا به یاد افرادی می‌اندازد که باعث شده بودند احساس ناامنی کنم. عصبانیت، حداقل باعث قدرتمند شدنم می‌شود، اما ناراحتی باعث می‌شود به چیزهایی فکر کنم که دوست داشتم اتفاق بیفتند. به یاد برخورد و رفتار والدینم که می‌افتم، متوجه می‌شوم وقتی آرزو می‌کنم ای کاش همه‌چیز طور دیگری اتفاق می‌افتاد، باعث می‌شود ناامیدی و آسیب‌های آن زمان را دوباره احساس کنم.
maryom
برای بازسازی آگاهانه تصمیم بگیرید: وقتی با بحران مواجه می‌شویم، مجبوریم پایه و اساسی جدید ایجاد کنیم. چه از انجام چنین کاری آگاه باشید چه نباشید، پایه و اساس زندگی‌ای را می‌سازید که از الان به بعد خواهید داشت. آگاهانه یا ناخودآگاه، واقعیت تازهٔ خود را می‌سازید، وقتی این اتفاق اجتناب‌ناپذیر است پس لطفاً آگاهانه انجامش دهید.
maryom
کدام بخش‌های زندگی‌ام ارزش زندگی کردن دارند.
Parastoo
تابه‌حال شده عادت بدی را ترک کرده و مدتی طولانی آن را کنار گذاشته باشید، اما هنگام بروز بحران بلافاصله سراغش رفته باشید؟ علت چنین اتفاقی این است که آن عادت تنها چیزی بوده است که هنگام استرس شدید به آن متوسل می‌شدید. ذهنتان فقط سراغ یک فکر می‌رود: کاری کن که این درد از بین برود! و بنابراین شما سراغ چیزی می‌روید که از قبل می‌دانستید درد را از بین می‌برد؛ عادت بدی که حتی به فکر کردن هم نیاز ندارد.
sima
فکر می‌کنم دلیل اینکه مردم در یافتن راه‌حلی برای مشکلاتشان سختی بسیاری را متحمل می‌شوند این است که برای یک مشکل خاص حوزهٔ گسترده‌ای را جست‌وجو می‌کنند. برای مثال، اگر درگیر طلاق هستید و کتاب‌هایی در زمینهٔ طلاق می‌خوانید، بخش‌هایی از طلاق را بررسی می‌کنید که از نظر نویسنده مهم بوده‌اند. آن قسمت‌ها برای نویسنده خاص بوده‌اند نه برای شما و شرایط حقیقی‌تان
sima
هنگام هرج‌ومرج و آشوب، زمان فکر کردن به اینکه بعداً چه پیش خواهد آمد نیست؛ آنچه پیش خواهد آمد مهم نیست. وقتی در تلاش برای جان سالم به در بردن از این لحظه از زندگی هستید، هر چیزی فراتر از امروز غیرممکن است. بنابراین، خودم را با تلاش بیهوده خسته نمی‌کنم.
sima
وقتی صحبت از حضور داشتن در دوران سخت و مدیریت زندگی می‌شود نیز از همین قانون استفاده می‌کنم. فرزندان شما نباید از استرس شما باخبر شوند. اگر نگران هستید باید از آنها در برابر این نگرانی محافظت کنید. اگر روز سختی را تجربه می‌کنید به اتاقتان بروید و حسابی گریه کنید یا یک لیوان نوشیدنی بخورید یا بالش را جلوی دهانتان بگیرید و جیغ بکشید. حتی می‌توانید هنگام ناراحتی پنکیک درست کنید. اجازه ندهید فرزندانتان حال خراب شما را ببینند. می‌دانم بسیاری از افراد با این نظر من مخالف هستند، اما حتی ذره‌ای برایم اهمیت ندارد. این وظیفهٔ فرزندانتان نیست که از شما مراقبت کنند. حق دارید نگران شوید، بترسید، اما وظیفهٔ شما به‌عنوان رهبر خانواده، جامعه یا تیم‌کاری‌تان ایجاد ثبات برای افرادی است که تحت‌مراقبت شما قرار دارند و انجام چنین کاری در صورت نگرانی آنها از وضعیت نامساعد شما غیرممکن است.
لیدا

حجم

۱۳۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

حجم

۱۳۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۵۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد