بریدههایی از کتاب زندانیان جغرافیا
نویسنده:تیم مارشال
مترجم:هوشنگ جیرانی، هستی صیادی
انتشارات:بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۳۴ رأی
۳٫۹
(۳۴)
طالبان بریتانیاییها را به قتل رساندند، آمریکاییها را کشتند، ناتو را هدف گرفتند و منتظر خروج ناتو ماندند، تا اینکه ناتو پس از سیزده سال آنجا را ترک کرد.
در این دوره، مقامات بلندپایهٔ حکومت پاکستان بازی دوگانهای را پیش میبردند. ممکن است آمریکا استراتژی خودش را داشته باشد، اما پاکستان از آنچه که طالبان میدانست خبردار بود: اینکه آمریکاییها بالاخره یک روز آنجا را ترک خواهند کرد و زمانی که بروند، سیاست خارجی پاکستان همچنان نیازمند یک دولت دوست در افغانستان است. جریانهای داخل ارتش پاکستان و دولت، همچنان به کمکهای خود به طالبان ادامه میدادند، روی این هم شرط بسته بودند که پس از عقبنشینی ناتو، حداقل نیمهٔ جنوبی افغانستان تحت حاکمیت طالبان در خواهد آمد و در نتیجه، این پیشبینی تضمین میکرد که کابل نیازمند مذاکره با اسلامآباد خواهد بود.
Z
این ممکن است آرزوی خوبی باشد اما آیا شدنی بود؟ آن تابستان، پس از اینکه وزیر دفاع در ساختمان وزارت امور خارجه در لندن گزارش توجیهی ارائه کرد، با او گفتگویی به شرح زیر داشتم:
ـ نگران نباش، تیم. ما به دنبال طالبان نیستیم، ما برای محافظت از مردم آنجا هستیم.
ـ نگران نباشید، جناب وزیر! طالبان دنبال شما خواهد آمد.
این یک مکالمهٔ دوستانه درست پیش از کشته شدن بیش از ۴۵۰ سرباز بریتانیایی بود، اما تا به امروز هم نمیدانم آیا دولت بریتانیا افکار عمومی را پیش از استقرار نیروهای نظامی آماده کرده بود (در حالی که در خفا پیشبینی میکرد همه چیز دشوار خواهد بود) یا آنچه که پیش روست را ساده انگاشته بود.
Z
بریتانیاییها در سال ۲۰۰۶ تصمیم گرفتند که وضعیت ولایت هلمند در جنوب را تثبیت کنند که حکومت افغانستان فراتر از مرکز آن «لشکرگاه»، توان ادارهاش را نداشت. این منطقه قلمرو اصلی پشتونهای افغان بود. نیت بریتانیاییها در این راه خیر بود؛ آنها تاریخ این مردم را میدانستند، اما به نظر میرسد که آن را نادیده گرفتند و چرایی آن همچنان یک راز باقی مانده است. جان رید، وزیر دفاع بریتانیا، در تابستان همان سال به خاطر بیان این جمله که «امیدوار است هیچ گلولهای از روی خشم شلیک نشود» مورد نکوهش قرار گرفت. در واقع او گفت: «ما در جنوب هستیم که به مردم افغانستان کمک کنیم تا اقتصاد و دموکراسی خود را بازسازی کنند. ما کاملاً خوشحال خواهیم شد که در سه سال آینده بدون شلیک یک گلوله اینجا را ترک کنیم».
Z
عملیات آمریکایی/ ناتو در افغانستان و تدابیر پاکستان در طول مرز، موجب پراکنده شدن عربها، چچنیها و دیگر جنگجویان خارجی القاعده در گوشه و کنار کرهٔ زمین شد، یعنی نقاطی که رهبران آنها شکار و کشته شدند. اما طالبان جایی برای رفتن نداشت ـ آنها افغانی و پاکستانی بودند ـ و به این مهاجمان خارجی از آمریکا و اروپا که مجهز به فناوریهای پیشرفته هستند، گفتهاند: «ممکن است ساعت به دست باشد، ولی زمان دست ماست». آنها میتوانند مدتها منتظر خارجیها بمانند و برایشان هم اهمیتی ندارد که چه چیزی بر سرشان فرود میآید و در این راه نیز از سوی عناصری در پاکستان پشتیبانی میشوند.
ظرف چند سال، این موضوع روشن شد: طالبان شکست نخورده بود، آنها در همان جایی که از آن آمده بودند ـ قبایل پشتون ـ ذوب شده بودند و حال در بزنگاهها و جاهایی که خود انتخاب میکردند، بارها وارد صحنه میشدند.
Z
ارتش و سرویس اطلاعاتی پاکستان مجبور شدند از رهبران طالبان که در دههٔ ۹۰ آنها را آموزش داده و ارتباط دوستانه برقرار کرده بودند، تبری بجویند. گروههای طالبان با خشونت واکنش نشان دادند و کنترل کامل چندین منطقهٔ قبیلهنشین را به دست گرفتند. مشرف هدف سه اقدام تروریستی ناموفق قرار گرفت. جانشین او، بینظیر بوتو، به قتل رسید و در جریان آشوب عملیاتهای بمبگذاری و حملات نظامی، بیش از ۵۰ هزار غیرنظامی پاکستانی کشته شدند.
Z
طالبان پاکستانی که در سال ۲۰۰۱ ایجاد شد، برای سالها میزبان جنگجویان خارجی القاعده بوده است. سپس در یازده سپتامبر، القاعده در عملیاتی که در افغانستان طرحریزی شده بود به خاک ایالات متحده آمریکا حمله کرد. در واکنش به این اقدام، نیروهای نظامی ایالات متحده گروه طالبان و القاعده را از آنجا بیرون راندند. ائتلاف نیروهای شمالِ ضد طالبان به سمت جنوب افغانستان سرازیر شدند تا کشور را تسخیر کنند و پشت سر آنها نیروی تثبیتکنندهٔ ناتو آمد.
Z
مرز بین افغانستان و پاکستان به نام خط دوراند (دیورند) شناخته میشود. سر مورتیمر دوراند، وزیر خارجهٔ حکومت استعماری هند، در سال ۱۸۹۳ این مرز را ترسیم کرد و سپس حاکم افغانستان آن را پذیرفت. با این حال در سال ۱۹۴۹، حکومت افغانستان این توافق را با این اعتقاد که یک اثر مصنوعی برجا مانده از دوران استعمار است، لغو کرد. از آن زمان پاکستان تلاش کرده است تا افغانستان را متقاعد سازد که نظر خود را تغییر دهد و این کشور از پذیرش آن سر باز میزند و پشتونهای دو طرف، مانند قرون پیشین، با گذشتن از کوهها و نادیده گرفتن مرز به حفظ ارتباطات باستانیشان ادامه میدهند.
Z
هنگامی که شوروی در سال ۱۹۷۹ به افغانستان حمله کرد، هند به صورت دیپلماتیک از مسکو حمایت کرد اما پاکستان سریعاً به آمریکاییها و سعودیها کمک کرد تا کار تسلیح، آموزش و پرداخت پول به مجاهدین را برای مقابله با ارتش سرخ انجام دهند. به محض اینکه شورویها از سرویس اطلاعاتی پاکستان ضربه خوردند، این تشکیلات به شکلگیری و سپس فرستادن طالبان افغانستان و تسلطشان بر کل کشور کمک کرد.
پاکستان «قرابت» نزدیکی با طالبان افغانستان داشت. اکثریت آنها پشتون هستند، همان قومیتی که اکثریت پاکستانیها در مرز شمال غربی را تشکیل میدهند
Z
پاکستان فاقد عمق استراتژیک داخلی در مقابل هند است؛ یعنی جایی که در پی تهدید موجودیتاش از سمت شرق بتواند به آنجا عقبنشینی کند. مرز پاکستان/ هند شامل سرزمینهای باتلاقی در جنوب و بیابان تار و کوهها در شمال است که عبور از این مناطق، برای ارتش بسیار دشوار خواهد بود. شاید بتوانند عبور کنند اما پس از آن دو طرف باید به این بیندیشند که قرار است چگونه در آنجا بجنگند.
Z
رود سند و انشعابهای آن، آب مورد نیاز دوسوم کشور را تأمین میکنند: بدون آن صنعت نساجی و بسیاری دیگر از صنایع پایدار اقتصاد متلاطم پاکستان نابود خواهند شد. از طریق معاهدهای که در تمام جنگها مورد احترام قرار گرفته، هند و پاکستان بر داشتن سهم مشترک از آب رود سند توافق کردند؛ اما جمعیت هر دو کشور به میزان هشداردهندهای در حال افزایش است و گرمایش جهانی میتواند جریان آب را کاهش دهد. الحاق کلی کشمیر به پاکستان، آب مورد نیاز آن را تأمین خواهد کرد. با توجه به این شرایط، هیچ یک از طرفین از کشمیر صرفنظر نخواهد کرد؛ و تا زمانی که در این خصوص توافقی صورت نگیرد، نمیتوان به راهحلی برای از بین بردن خصومت میان آنها دست یافت. به نظر میرسد که کشمیر قرار است همچنان محل جنگ نیابتی پراکنده میان جنگجویان آموزشدیدهٔ پاکستانی و ارتش هند باقی بماند؛ منازعهای که بیم آن میرود به یک جنگ تمامعیار با خطر ذاتی استفاده از سلاحهای هستهای تبدیل شود. هر دو کشور همچنین به مبارزه با یکدیگر در جنگ نیابتی دیگری در افغانستان ادامه خواهند داد، به ویژه که حالا بیشتر نیروهای ناتو آنجا را ترک کردهاند.
Z
موضوع کشمیر علاوه بر اینکه یک مسئلهٔ استراتژیک است، بخشی از غرور ملی نیز محسوب میشود. کنترل کامل کشمیر برای هند میتواند دریچهای به آسیای مرکزی و هممرز شدن با افغانستان باشد. این امر همچنین هممرز بودن پاکستان با چین را منتفی میکند و در پی آن سودمند بودن روابط چین و پاکستان را کاهش میدهد. دولت پاکستان علاقه دارد به همه بفهماند که «دوستیاش با چین، مرتفعتر از کوهها و عمیقتر از اقیانوسها» است. هرچند چنین ادعایی صحت ندارد، اما گاهی اوقات باعث میشود تا آمریکاییها را بابت اینکه پاکستان از دریافت کمکهای گستردهٔ واشینگتن بینیاز شود، نگران کند.
Z
به لحاظ نظامی، هند و پاکستان یکدیگر را به چالش میکشند. هر دو طرف موضع خود را دفاعی اعلام میکنند، اما به یکدیگر اعتماد ندارند و به استقرار نیروهایشان در طول نوار مرزی ادامه میدهند و در یک رقص بالقوهٔ مرگ به هم گره خوردهاند.
رابطهٔ هند و پاکستان هرگز دوستانه نخواهد شد اما اگر مسئلهٔ کشمیر وجود نداشت، ممکن بود دو طرف به شکل بالقوه روابط صمیمانهای با هم داشته باشند. به همین ترتیب، هند از اینکه میبیند پاکستان در داخل دچار تفرقه شده است خشنود میشود و تلاش خواهد کرد تا این وضعیت را حفظ کند و پاکستان نیز به دنبال تضعیف هند است، تا جایی که حتی از حملات تروریستی در داخل هند نظیر کشتار بمبئی در سال ۲۰۰۸ حمایت میکند.
Z
پاکستان به دلیل عملکرد ضعیف هند در جنگ هند و چین در سال ۱۹۶۲، در محاسبهٔ قدرت نظامی دهلینو اشتباه کرد. تنش میان هند و چین به دلیل تهاجم چین به تبت، که به نوبهٔ خود منجر به اعطای پناهندگی به دالایی لاما از سوی هند شد، بالا گرفت. طی این درگیری کوتاهمدت، ارتش چین برتری خود را نشان داد و تقریباً در حال رسیدن به ایالت آسام در قلمرو حیاتی هندوستان بود. در نتیجه ارتش پاکستان که با خوشحالی نظارهگر این وضعیت بود، با دست بالا گرفتن توان خود، در سال ۱۹۶۵ به جنگ هند رفت و شکست خورد.
Z
نخستین بار در سال ۱۹۴۷ و بلافاصله پس از تقسیم دو کشور بود که جنگ بر سر کشمیر رخ داد و در سال ۱۹۴۸ با تقسیم آن در امتداد خط کنترل (که همچنین به عنوان دیوار برلین آسیا شناخته میشود) این جنگ پایان یافت؛ با این حال، هند و پاکستان همچنان مدعی حاکمیت خود بر این منطقه هستند.
Z
اسلام، کریکت، سرویسهای اطلاعاتی، ارتش و ترس از هند عواملی هستند که پاکستان را متحد میکند. اگر نیروهای جداییطلب قدرت بیشتری به دست آورند دیگر هیچ یک از اینها برای جلوگیری از تجزیهٔ پاکستان کافی نخواهد بود. در واقع پاکستان پس از جنگهای دورهای و غیرعاقلانه با همسایهٔ قدرتمند خود، هند، بیش از یک دهه درگیر جنگهای داخلی بوده است.
Z
کریدور اقتصادی چین و پاکستان، امکان دسترسی مستقیم به اقیانوس هند و فراتر از آن را به چین میدهد. چین در اواخر سال ۲۰۱۵ همچنین توافق کرد تا زمینی به مساحت دو هزار و ۳۰۰ هکتار از محدودهٔ این بندر را به مدت چهل سال اجاره کند تا یک «منطقهٔ ویژهٔ اقتصادی» و یک فرودگاه بینالمللی را توسعه دهد، که جملگی بخشی از کریدور اقتصادی چین و پاکستان محسوب میشوند. از آنجا که هر دو طرف میدانند ایالت بلوچستان احتمالاً بیثبات باقی میماند، یک نیروی امنیتی ۲۵ هزار نفری برای حفاظت از این منطقهٔ ویژه تشکیل شده است.
Z
بلوچستان تقریباً ۴۵ درصد از درآمد کشور را تأمین میکند و دارای مقدار زیادی گاز و منابع طبیعی است. منبع دیگر درآمد، مسیرهای مطرح زمینی است که نفت ایران و دریای خزر را از طریق پاکستان به چین میرساند. جواهر اصلی این تاج مخصوص، شهر ساحلی گواتر است. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که هدف بلندمدت اتحاد جماهیر شوروی در حملهٔ سال ۱۹۷۹ به افغانستان، دستیابی به این ثروت استراتژیک بود: گواتر رؤیای دیرینهٔ مسکو در دسترسی به یک بندر آب گرم را برآورده میکرد. چینیها نیز مجذوب این جواهر شده و میلیاردها دلار در منطقه سرمایهگذاری کردهاند. یک بندر دارای آب عمیق در سال ۲۰۰۷ آنجا افتتاح شد و دو کشور در تلاش برای پیوند آن با چین هستند. چین در درازمدت مایل است از پاکستان به عنوان یک مسیر زمینی برای تأمین نیازهای انرژی خود استفاده کند.
Z
بلوچستان از اهمیت حیاتی برخوردار است: در حالی که این منطقه تنها اقلیت کوچکی از جمعیت پاکستان را تشکیل میدهد، ولی بدون آن پاکستان وجود نخواهد داشت. بلوچستان تقریباً ۴۵ درصد از درآمد کشور را تأمین میکند و دارای مقدار زیادی گاز و منابع طبیعی است. منبع دیگر درآمد، مسیرهای مطرح زمینی است که نفت ایران و دریای خزر را از طریق پاکستان به چین میرساند. جواهر اصلی این تاج مخصوص، شهر ساحلی گواتر است.
Z
کشمیر بین پاکستان و هند تقسیم شده است و گرچه اکثریت کشمیریها خواهان استقلال هستند، ولی تنها چیزی که هند و پاکستان بر سر آن توافق دارند این است که کشمیر نمیتواند مستقل شود. بلوچستان نیز یک جنبش استقلالطلبی دارد که به صورت دورهای در مقابل حکومت قد علم میکند.
Z
در پاکستان چندین قوم ساکن این کشور هستند.
زبان رسمی کشور اردو است؛ زبان مادری مسلمانان هند که در سال ۱۹۴۷ گریختند و بیشتر آنها در پنجاب مستقر شدند. این بدان معنی نیست که این زبان محبوب بقیهٔ کشور است. در منطقهٔ سند مدتهاست این تنش وجود دارد که تحت سلطهٔ پنجابیها هستند و بسیاری از اهالی سند فکر میکنند که مانند شهروندان درجه دوم با آنها رفتار میشود. پشتونهای مرز شمال غربی هرگز سلطهٔ بیرونیها را نپذیرفتهاند: بخشهایی از منطقهٔ مرزی به نام مناطق قبیلهنشین، فرمانداری فدرال نامیده میشوند اما در واقع اسلامآباد هرگز بر آنها سلطهٔ اجرایی نداشته است.
Z
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
قیمت:
۱۲۱,۰۰۰
۶۰,۵۰۰۵۰%
تومان